افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۸ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » داستان کبک » داستان کبک:
وَشی: نوعی جامه ابریشمی
افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۴۷ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت بط » عقیدهٔ دیوانهای درباره دو عالم:
خود آب هرگز پایدار نیست؛ پس چگونه میتواند چیزی بر آب پایدار و استوار بماند؟
افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۹ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت بط » حکایت بط:
قُلّه: سبوی بزرگ، کوزه
بط میگوید من سبوی بزرگ آب را در اختیار دارم؛ دیگر از سیمرغ چه چیزی میتواند نصیب من بشود؟! و این دیدِ محدود انسانهایی را میرساند که با زهد افراطی و ادعای کرامت داشتن (کردهام هر لحظه غسلی بر صواب/ پس، سجاده باز افکنده بر آب)، خود را کامل میدانند.
افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۳۲ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت طاووس » قصه رانده شدن آدم از بهشت:
جگر خوردن: غم و غصه خوردن، رنج و سختی کشیدن
افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۲۹ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت طاووس » حکایت طاووس:
تختبند: محبوس، به بند افتاده
اشاره به داستان اساطیری است که مار و طاووس هم در فریفتن آدم در بهشت نقش داشتند و همین کار باعث شد که طاووس از بهشت رانده شود و در زندان زمین پاگیر و اسیر بماند. طاووس همچنان در آرزوی رسیدن به بهشت است و حتا به دربانی بهشت هم راضی است (یا به رسیدن به درِ بهشت)
افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۱۱ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت طوطی » حکایت طوطی:
فُستُقی: به رنگ پسته، سبز مغزپستهای
افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۰۲ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت بلبل » حکایت بلبل:
بر کسی خندیدن: مسخره کردن
در کسی خندیدن: روی خوش نشان دادن
افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۵۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت بلبل » حکایت درویشی که عاشق دختر پادشاه شد:
آوَن: آویزان، آویخته
افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۴۲ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » حکایت سیمرغ » حکایت سیمرغ:
سیمرغ در متون عرفانی نماد حق است.
حافظ هم شبیه به این مضمون میگوید:
در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان:
مرغ در متون کهن به معنی عام پرنده است.
افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۳۱ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان:
هدهد نامه سلیمان را که با بسمالله شروع شده، به منقار گرفته و به بلقیس ملکه سبا رسانده.
افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۰:۲۸ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » آغازکتاب » مجمع مرغان:
بَرید به معنی نامهبَر، نامهرسان و پیک است.
nabavar در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۵۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۷:
آن کَس که به دیده نقش اوهام گرفت
صد قول خلاف عقل در کام گرفت
در دَقدَقه ی پوچ گذشتَ ش همه عمر
کوهی ز خرافات به انعام گرفت
امین مروتی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۳۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۷:
شرح غزل شمارهٔ ۱۱۹۷ (تو چراغ خود برافروز)
فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن (رمل مثمن مشکول)
محمدامین مروتی
اگر آتش است یارت تو برو در او همیسوز
به شب فراق سوزان، تو چو شمع باش تا روز
اگر می خواهی به وصال برسی، باید مانند شمع در شب فراق و جدایی بسوزی. یعنی باید رنج هجران و دوری را حس کنی و چون شمع بسوزی و آب شوی تا لایق معشوق گردی.
تو مخالفت همیکش، تو موافقت همیکن
چو لباس تو دَرانند، تو لباس وصل میدوز
هر چند معشوق با تو مخالفت کرد، تو به جان بپذیر و جفا را تحمل کن. حتی اگر لباست را پاره کرد و آبرویت را برد.
به موافقت بیابد تن و جان، سماع جانی
ز رباب و دف و سرنا و ز مطربان درآموز
از هماهنگی سازهای موسیقی در بزم و طرب بیاموز که تن را با جان هماهنگ و موافق سازی تا از سماع تن به سماع جان برسی.
به میان بیست مطرب چو یکی زند مخالف،
همه گم کننده ره را، چو ستیزه شد قلاوز
در بزم موسیقی، اگر یکی ساز مخالف بزند، همه مسیرشان و راه یعنی مقام را گم می کنند، به خصوص اگر رهبر گروه باشد.
تو مگو همه به جنگند و ز صلح من چه آید
تو یکی نهای، هزاری، تو چراغ خود برافروز
با این وجود یکاگر همه علیه یکدیگر ساز مخالف کوک کردند و زدند، تو نومید مشو و کار خود بکن و چراغ خود را روشن نگهدار.
که یکی چراغ روشن، ز هزار مرده بهتر
که به است یک قد خوش، ز هزار قامت کوز
زیرا یک چراغ روشن از هزار چراغ خاموش بهتر است، زیرا همه به اندازه آن یک چراغ نور نمی افشانند، چنان که یک قامت راست از هزار گوژپشت بهتر است.
25 آذر 1403
دارا دارایان در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۹:۲۳ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مثنویات » شمارهٔ ۳۲:
من تصور میکنم.
بسی مالا ... نبوده . و در حقیقت بسی ملا بوده ..
چرا که باقی شعر از ظلم انسانی و درواقع رذایل اخلاقی انسانی صحبت میکنه.
و پول و مال و ثروت اینگونه خصوصیاتی ندارند.
محنام :) در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۸:۱۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:
خیلیا میگن اصلش درک سخن هست. ولی درد سخن توی بیت آخر که استفاده شده با معنی تر و درست تر هست . اینکه حافظ میگه تیغ سزاست هرکه را درد سخن نمیکند از نظر من به معنی و مفهوم اینکه " کسی که راجع به مشکلات حرف نمیزنه شایستهی دچار به آسیب ها و درد و گرفتاری هاست " نزدیک تره تا درک سخن
فاطمه قوی نیت در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۱۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۶ - ذکر دانش خرگوش و بیان فضیلت و منافع دانستن:
خار خارِ وحی ها و وسوسه
از هزاران کس بُوَد، نی یک کَسهخار خار: کنایه از دغدغه و خواهش، تعلق خاطر،
خاطر خوب: الهام
خاطر بد: وسوسه✅دغدغهها و نگرانیهایی که بر اثر الهام و یا وسوسه بر دل و جان انسان وارد میشود، از جانب یک نفر نیست بلکه از سوی هزاران نفر است (ذهن کل جامعه که بر فرد اثرگذار است)
مثلاً انجام کارهای متافیزیکی مثل راهرفتن روی آب و آتش در دهکده مرتاضان هند آسانتر است چون برای ذهن کل آنجا امری پذیرفته شده است.
یا احتمال پیشرفت و ثروتمند شدن در منطقهای که اکثر مردم آن فقیر یا حسود و تنگنظر باشند، آن کند و دشوار است.بعضی عرفا خاطر را چهار نوع میدانند:
۱- خاطر ربّانی: علمی که خدا بیواسطه در دل سالک افکند.
۲- خاطر ملکی: انسان را به عبادت و طاعت برمیانگیزد و از گناه بازمی دارد.
۳- خاطر نفسانی و یا وسوسه یا هَواجِس که انسان را بر ارزوها و خواستههای زودگذر تشویق میکند.
۴- خاطر شیطانی: که دعوت کننده به گناه و معصیت است. به نقل از #فروزانفر
فاطمه قوی نیت در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۱۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۶ - ذکر دانش خرگوش و بیان فضیلت و منافع دانستن:
بهرِ غُسل ار در رَوی در جویبار
بر تو آسیبی زند در آب ، خارگر چه پنهان خار در آب است پَست
چونکه در تو میخَلَد، دانی که هست
مولانا برای درک بهتر این مطلب که همواره آسیبهای پنهانی وجود دارد و ما آنها را نمیبینیم مثالی میآورد؛
مثلاً اگر برای شستشو داخل آب جویبار روی، نمیتوانی خاری را که در عمق آب است، ببینی و چون خار را نمیبینی، آن خار به تو آسیب میرساند و بعد از آسیب دیدن و زخمی شدن است که متوجه وجود خار میشوی.
تمثیلی است برای اینکه بگوید شیطان همواره در کمین انسان است و در دل او اندیشه و خیال بد ایجاد میکند و این خیالات باطل حال روحی و حتی جسمی فرد را دگرگون میکند تا حدی که این دگرگونی در ارتباط با دیگران نیز اثرگذار است و دیگران هم این اثر بد در وجود فرد را متوجه میشوند.
در مقابل اندیشههای باطل شیطان، اندیشهها و الهامات خوب نیز برای انسان پیش میاید که از عالم غیب و فرشتگان است و اثر خوب بر افراد دارد.🔸نکته:
فرشته و شیطان میتواند انسانهای خوب و بدی باشند که رفتار و گفتارشان، در ارتباط با دیگران بر افراد اثرگذار است و ممکن است خیلی از افراد متوجه این اثرپذیری خود نباشند.
فاطمه قوی نیت در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۱۷:۱۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۵۶ - ذکر دانش خرگوش و بیان فضیلت و منافع دانستن:
آدمی را دشمن پنهان بسی است
آدمیّ ِ با حذر ، عاقل کسی استباحذر: مُحتاط، با احتیاط، بیدار و هشیار
✅ انسان، دشمنان مخفی و پنهان زیادی دارد، (مثلاً هواهای نفسانی دورنی یا دیو و پری که در بیت قبل اشاره شد)
انسان خردمند کسی است که مُحتاط (با احتیاط) باشد.خلقِ پنهان زشتشان و خوبشان
میزند در دل بههر دم کوبشانخلقِ پنهان: فرشتهها و شیاطین / وسوسهها و صفات و خواستههای درونی و نفسانی انسان که خوب و بد دارند؛
خوب: الهامات یا خاطر خیر
زشت و بد: وسوسهها یا خاطر شرّ
کوب: آثاری که حدوث خاطر در قلب به ظهور میرسد. #فروزانفرکوب از مصدر کوفتن : اثرگذاری ، برخورد، ضربه و آسیبی که از کوبیدن چیزی ایجاد شود.
✅همه ویژگیهای درونی خوب و بد (الهام و وسوسه) بر دل انسان اثرگذار است و بر قلب فرد تاثیر خوب و یا بد میگذارد.
قلب مثل آینهای است که ادراکات حسی(ظاهری) و درونی را منعکس میکند. یعنی تأثیر وسوسه و الهام قلب آدمی را دگرگون میکند. به نقل از #فروزانفراگر خلق را ساکن بخوانیم یعنی
(خلق، پنهان زشتشان و خوبشان)
معنی متفاوت میشود:
مردم، نیک و بد ، هر لحظه (در گفتگوها و ارتباط و ... ) بر قلب انسان اثرگذار هستند.#دکتر_دزفولیان فرمودند:
موجودات چه خوب و چه بد ، خواه و ناخواه در دل و روح ما اثر میگذارند. مخلوقات خوب یا بد مانند خار در ته آب هستند؛ اگر چه ما انها را نمیبینیم اما اثرگذار هستند و وقتی اثر خود را بر ما گذاشتند، ما به وجود آنها پی میبریم.
افسانه چراغی در ۶ ماه قبل، یکشنبه ۲۵ آذر ۱۴۰۳، ساعت ۲۱:۵۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » داستان کبک » داستان کبک: