رضا از کرمان در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۰ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را:
درود
باز در ادامه همان وساطت مردم به امیر میگویند که بااین توصیفات که از زاهد به میان آمد تا وصال حضرت حق این زاهد راهی دور را باید بپیماید چون او دل و سر در پای انسان کامل وراهنمایی نمیگذارد وآرزو دارد خود راهبر ورییس باشد
شاد باشی
رضا از کرمان در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۰۴ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را:
درود بر شما
از چند بیت قبل مولانا به حکایت زاهد وامیر برگشته ومیگه زمانی که مردم از هیاهوی جدال امیر وزاهد وارد معرکه میشوند با دلایلی مثل اینکه این زاهد خشک مغز ونفهم است وثمری از رنج ریاضت نبرده از امیر تقاضای عفو دارند حالا مصرع مورد سوال :
جهود در اینجا کنایه از کافر است
مردم به امیر میگویند تمام سعی و زهد وتلاش این زاهد همانند تلاش کافران تباه شده ویا اینکه جزا وپاداش این سعی او به آینده موکول شده است .
احمد خرمآبادیزاد در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۳ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۵ - حکایت آن شخص که خصم گوش او را به دندان مجروح کرده بود:
ترکیب دو واژهایِ «سُست و مُست»، که مفهومی گستردهتر از واژۀ «سُست» دارد، یکی از نمونههای جفت مرتب است که پیش از این، با عنوان اتباع از آنها یاد میشد (لغتنامه دهخدا و ...). در این جفت مرتب، واژۀ «سُست» پایه است و واژه «مُست» پیرو؛ «مُست» از نظر معنی از واژۀ «سُست» پیروی میکند و در کنار آن، بار معنایی آنرا گسترش میدهد.
جفت مرتبِ «سُست و مُست» در بیت 13، غزل شماره 690 فیض کاشانی نیز آمده است.
*واژۀ پیرو همواره به گونهای از واژۀ پایه ساخته میشود.
یوسف شیردلپور در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۳۵ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷:
بسیار عالی واما جای کم لطفیست که از اجرای بینهایت دلنشین استاد شجریان با آهنگسازی استاد فرامرز پایور اشاره نکنید و نکرده باشیم در دو یا سه اجرای استاد شجریان این شعر وغزل باید که باگوش دل وجان شنیدو لمس کرد با درود بحق به نظارت تمام سروران عزیز 💓💛💐
احمدرضا ضیایی در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۱۴ در پاسخ به فرهود دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۳۱ - داستان سگ و صیاد و روباه:
سلام آقای فرهود عزیز
آفرین، چه تفسیر زیبایی.
با تشکر از شما.
یوسف شیردلپور در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۳۸ در پاسخ به آرین دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۲:
درود برشما آرین عزیز وهمچنین درود بر همه عزیزان گنجوری ودست اندارکارانشان البته که به نکات بسیار حائز اهمیتی اشاره داشتید به ویژه اساتیدی صاحب سبک و روشن ضمیر مانند استادان مشکاتیان شجریان این اجرا هم چون دیگر آثار استاد شجریان شاهکاریست بینهایت دلنشین وگوش نواز وباید بگم که دلربا روح استاد مشکاتیان شجریان وهمه هنرمندان بخاک آرامیده شاد لازم است عرض شود خدمت شما نام شما هم بسیار عالی زیباست نیک نام باشید و مانا 🌹💛 الان هم در زیر درختی بس تنومند راش از جنگلهای شمال در دل جنگل که فقط من هستم و خدا این اجرای قاصدک را گوش میکردم در آن قسمتی از شعر وغزل وادبیات فوق العاده حضرت عطار آخ آخ آخ چه ناجوانمردانه این شاعر شهیر ما را 😭😭😭 09112388986
درخدمتیم استاد 💔💛💐
احمد خرمآبادیزاد در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۹۵ - حکایت آن شخص که خصم گوش او را به دندان مجروح کرده بود:
1- در مصرع دوم بیت 1 (یعنی «گوشهایم را کنون خون زان چکید») ، نه «کنون» با «چکید» سازگار است و نه «گوشها» با «زان». به استناد نسخۀ خطی مجلس به شماره ثبت 5379، شکل درست این مصرع چنین است: «گوشهایم را که خون زانها چکید»
2- مصرع دوم بیت 10 با توجه به معنی «مناص»، به شکل «نیست او را رای غیر این مناص» چندان مفهوم نیست. در نسخه خطی مجلس نیز اساسا واژۀ «رای» وجود ندارد. در واقع، مشکل اصلی، خوانا نبودن واژۀ «اندکی» بوده است. با اندکی دقت، شکل درست مصرع مشخص میشود: «نیست او را اندکی تن در مناص» باشد.
3- مصرع نخست بیت 11 نیز به شکل «حکم حق است و مناص از آن بدان» کاملا نامفهوم است. اگر به استناد نسخۀ خطی مجلس آنرا به شکل «حکم حق است و مناص از او، بدان» بنویسیم، معنی آن روشن میشود: «حکم حق است و گریز از این کیفر، یعنی کیفر دیگر»
احمد خرمآبادیزاد در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۰۶ دربارهٔ ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۱۶ - بقیه قصه گرگ و خر:
شک برانگیز است اینکه داستان این بخش بدون هیچ مقدمهای با «خر لگد زد بر دهان و بر سرش/کرد خالی سر ز سودای زرش»، آغاز میشود. پرسش جدی و منطقی این است: مگر پیش از این، سخنی از زر به میان آمده است؟
درخور یادآوری است که حتی در بخش 14 نیز برای چنین ادامهای، زمینه سازی نشده است. بنابراین پیش از بیت یاد شده، وجود بیت یا بیتهای دیگر قطعی است. در واقع، سه بیت آخر بخش 15–که هیچ ربطی به داستان کودک و ذلت ندارند–متعلق به آغاز بخش 16 هستند. نسخه خطی مجلس به شمارۀ ثبت 5379 درستی این مسئله را تایید میکند.
این جایگزینی، انجام شد.
بهنام بانی در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴۵ - عصا بیار که وقت عصا و انبان بود:
ﺳﺘﺎره ﻣﻴﺸﻰ ﺗﻮ آﺳﻤﻮﻧﻢ اوﻣﺪی ﻣﺎﻫﻮ دادی ﻧﺸﻮﻧﻢ
رضا از کرمان در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۳۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر:
درود برشما
جبرییل کنایه ازسفیر وفرستاده شاه به پیش سقراطه
سقراط میگه قطعاً شاه از روی تفنن وسرگرمی وبازی سفیر نفرستاده ودر نیامدن من پیش شاه چندین دلیل وجود داره
شاد باشید
هادی امراللهی در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۱۱ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۳۲ - در بیان چار چیز که بازگردانیدن آن ها محالست:
به نهفتنش
هادی امراللهی در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۹ دربارهٔ عطار » پندنامه » بخش ۳۲ - در بیان چار چیز که بازگردانیدن آن ها محالست:
بیت ششم، مصرع دوم: به نظر واژه: "بنهفتنش" نادرست نوشته شده و بهتر است به صورت:
"به نهفتنش" نوشته شود.
رضا از کرمان در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر:
درود بر شما
غنا ساز گنبد چو باشد درست : یعنی اینکه اگر حالت گنبدی شکل سازه درست باشه واصولی اجرا شده باشه اگر هم صدای ضعیفی زیر گنبد باشه ،پژواک آن صدای خوش خواهد بود ولی اگر این اصول در ساخت گنبد به درستی اجرا نشده باشه اگر صدای خوشی هم در زیر اینگونه گنبد اجرا گردد قطعا پژواک زیبایی از آن نخواهی شنید
اسما ضیغمی در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۱۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۷۱:
پیشنهاد می کنم ترجمه هوش مصنوعی را بردارید که باعث غلط جا انداختن مفاهیم میشود و ناخواسته رنگ و لعاب رسمی به معانی اشتباه میدهد.
محمدرضا کیا در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۳۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳:
فرهاد، نویسندهی پسری در بهار، نخستین بار در دوازده سالگی و پایان داستان تو بود که این غزل را خواندم "من اول روز..." اکنون دوازده سال گذشته و در ۲۴ سالگیام و تمام پسری در بهار را از سر گذراندهام و امشب به سراغ این غزل آمدم. فرهاد، نویسندهی پسری در بهار که هیچ نشانی از تو نیست، امیدوارم روزی این حاشیه را بخوانی...
مایا سپیدهدم در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۰۱:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:
خوانش خانم شاپرک شیرازی به نظرم خیلی بیشتر به حالت شعر هماهنگه و همون حسی که از خوانش این شعر میخواستم بشنوم شنیدم. ممنون
فرهود در ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۹ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۴ - حکایت آن زن کی گفت شوهر را کی گوشت را گربه خورد شوهر گربه را به ترازو بر کشید گربه نیم من برآمد گفت ای زن گوشت نیم من بود و افزون اگر این گوشتست گربه کو و اگر این گربه است گوشت کو:
کسی که وابسته و مالوف جسم است
جز بخل نصیبی نمییابد.
فرهود در ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۳:۱۷ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۴ - حکایت آن زن کی گفت شوهر را کی گوشت را گربه خورد شوهر گربه را به ترازو بر کشید گربه نیم من برآمد گفت ای زن گوشت نیم من بود و افزون اگر این گوشتست گربه کو و اگر این گربه است گوشت کو:
اگر گوش این چیزها را میتوانست بشنود کی «گوش» میماند؟ (یعنی گوش به الزام آنچه که هست و جسم است نمیتواند آنها را بشنود)
و اگر میشنید کی میتوانست کلمات و صداها را بشنود؟
فرهود در ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۳۷ در پاسخ به کوروش دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۷ - رفتن امیر خشمآلود برای گوشمال زاهد:
کسی که عیبهایت را در روی تو و مقابل تو بگوید آینه است که سخترو و دلیر است.
رویی سخت همچون آینه لازم است تا بهتو عیبهایت را بنماید. (توضیح: آینههای قدیمی از آهن بودهاند)
رضا از کرمان در ۵ ماه قبل، دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴، ساعت ۱۸:۱۴ در پاسخ به سامان دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۱۴۸ - حکایت مات کردن دلقک سید شاه ترمد را: