خواجه سلام علیک گنج وفا یافتی
دل به دلم نه که تو گمشده را یافتی
هم تو سلام علیک هم تو علیک السلام
طبل خدایی بزن کاین ز خدا یافتی
خواجه تو چونی بگو در بر آن ماه رو
آنک ز جا برترست خواجه کجا یافتی
ساقی رطل ثقیل از قدح سلسبیل
حسرت رضوان شدی چونک رضا یافتی
ای رخ چون زر شده گنج گهر برزدی
وی تن عریان کنون باز قبا یافتی
ای دل گریان کنون بر همه عالم بخند
یار منی بعد از این یار مرا یافتی
خواجه توی خویش من پیش من آ پیش من
تا که بگویم تو را من که که را یافتی
کوس و دهل میزنند بر فلک از بهر تو
رو که توی بر صواب ملک خطا یافتی
بر لب تو لب نهاد زان شکرین لب شدی
خشک لبان را ببین چونک سقا یافتی
خواجه بجه از جهان قفل بنه بر دهان
پنجه گشا چون کلید قفل گشا یافتی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره شادی و سرور ناشی از یافتن گنجی ارزشمند و دست یافتن به عشق و دوستی است. شاعر با زبان محبتآمیز به آن شخص (خواجه) سلام میکند و از او میخواهد که احساسات خود را درباره این عشق و خوشبختی بیان کند. اشاره به زیبایی و خواص معنوی شخص، بهویژه با توصیفاتی از طرز نگاه و رفتار او، نشاندهندهی اثرات مثبتی است که این عشق بر زندگی شاعر گذاشته است. همچنین در پایان، شاعر با کنایه به قفلها و کلیدها، بر اهمیت ارتباط عمیق و بازگشایی در دلها تاکید میکند.
هوش مصنوعی: سلام به تو ای دوست، تو گنج وفا را پیدا کردهای. دل من به دلت وابسته شده است، نه اینکه تو تنها چیزی را که گم کرده بودی یافتهای.
هوش مصنوعی: هم سلام پرخیر و برکت به تو، هم احترام و سلامی دیگر به تو. بانگ خدایی را سر ده، زیرا که این نعمت را از سوی خدا یافتهای.
هوش مصنوعی: از تو میپرسم که حال و احوالت چطور است. در مقابل آن چهره زیبا، تو کجا چنین ویژگیهایی را پیدا کردی که به این اندازه برتر از دیگران باشد؟
هوش مصنوعی: ای ساقی، هنگامی که از پیالهای که نیکوست و شادیبخش است نوشیدی، به یاد آرزوهای بزرگ و خوب خود افتادی و چونکه به مقام رضا و خشنودی رسیدی، حسرت و اندوه را از دل برداشتی.
هوش مصنوعی: ای چهرهات مانند طلا درخشان شده و گوهرها را بر روی صورت خود نمایان کردهای. اکنون که بدن برهنهات را پوشاندهای، دوباره لباس زیبا به تن کردهای.
هوش مصنوعی: ای دل، حالا که میگریی، بر همه عالم بخند. تو در آینده یار من خواهی بود و حالا به عشق من پی بردی.
هوش مصنوعی: ای عزیز، در نزد خودت بمان و به من نزدیکتر بیا، تا بتوانم به تو بگویم که من چه کسی را پیدا کردهام.
هوش مصنوعی: مردم برای تو در آسمان طبل و سرنا میزنند، زیرا تو به حق و درستی در سرزمین خود به اشتباه میپردازی.
هوش مصنوعی: بر لب تو که شکرین است، لب گذاشتم و با این کار، لبان خشک دیگران را دیدم که مانند سقا تشنهی آب شدهاند.
هوش مصنوعی: ای خواجه، از دنیا دل بکن و به سخن بپرداز، زیرا اکنون که توانایی گشودن درهای بسته را یافتی، دیگر نیازی به سکوت نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.