تابان افراز در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۱۲۷ - رفتن قاضی به خانهٔ زن جوحی و حلقه زدن جوحی به خشم بر در و گریختن قاضی در صندوقی الی آخره:
با سلام دوستی که اذعان ب روانشناسی دارد باید عرض کنم که اگر روانشنا سی پیشرفتی هم داشته از قبل همین داستانها است در ضمن نونو مسکر درست است . با تشکر
سینا در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۴۸ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۸:
با اشتباه تایپ شده: مصرع آخر : قوت رفتار
سینا در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۴۲ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۵:
مصرع دوم بین اول: وز جفای جهان گریخته ام
سینا در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۵:۳۹ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۷۹۵:
مصرع دومم بیت اول: وز جفای جهان گریخته ام
مامیترا در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۰۹:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴:
توی مصرع دوم، طبق منبع تصویری که گذاشتین "وی بردریده دام ما" درسته
جواد خسروی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۰۶:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:
از نظرات همه دوستان استفاده کردم. ممنونم که اینقدر موشکافانه شعر را بررسی می کنید.
استاد صحافیان هر چند که می دانم خودتان این موضوع را می دانید، اما از دستتان در رفته است: کلمه برخاسته را به اشتباه برخواسته نوشته اید.
تنها خراسانی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۰۵:۴۲ دربارهٔ حافظ » قطعات » قطعه شمارهٔ ۴ - ماده تاریخ وفات (قرب طاعت = ۷۸۲) :
طاب مثواه، جمله فعلی دعایی است. پاکیزه باد جایگاه ( قبر ) او دعایی است که پس از ذکر اسم مرده گویند .
سید محسن در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۴۷ دربارهٔ قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۱۹:
شده خرمن ریش، جو گندمت-------درست است
شدی پیر و انداز می می کنی-------نامفهوم است برای من
مینا در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰:
درود به همه دوستان گرامی
از محضر ادیبان چند سوال داشتم:
1- فال زدن یعنی چه؟ به چشم و گوش فال زدن یعنی چه؟ آیا همیشه به معنای نیک و مثبت می آید؟
2- چرا در بسیاری از ابیات در کنار « دیدن»، از اصطلاح «کارگاه» استفاده شده؟ کارگاه بینایی را کمی بیشتر وصف کنید
ممنونم
بهروز در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۰۰:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۳ - داستان رویش مار بر شانههای ضحاک:
درباره بیت 35، بخشی از بحثهای دوستان رواست. دوستی گفته است "عمی" هم به معنای روان شدن است و هم نابینا شدن. بله عمی با م و ی ساکن به معنای روان شدن است اما در آن صورت شعر از وزن خارج میشود و نمیتوان شعر را خواند. ضمناً ضحاک جایی روان نمیشود. میماند عمی که به لحاظ معنا قدری به شعر میخورد. یعنی ضحاک از سر بیچارگی چون کوران شد و راهی پیدا نکرد. اگر میگفت از سر بیچارگی یک جا نشست و راهی به ذهنش نرسید، این برداشت قابل توجه بیشتری بود. اما بخش دوم شعر بلافاصله میگوید از هر سویی چاره جست. با این برداشت، معنای شعر چنین میشود: او کور شد و در پی چاره گشت. میماند غمی شدن. این معنا عمیقترین پیوند را با شعر دارد. او از این پیشامد بسیار غمگین شد و در پی راه چارهای برای حل مشکل گشت. پس غمی شدن که ممکن است به سادگی بر اثر اشتباه کاتب یا حتی حروفچین به عمی تبدیل شده باشد، بر دیگر گزینهها ترجیح دارد. در این صورت نیاز نیست عمی را هم به معنای مجازی آن (کنایه از بیچارگی و سرگشتگی) بگیریم؛ همچنانکه در عالم واقع هم چشم دچار نابینایی نشده است.
بهروز در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۳۰ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » جمشید » بخش ۴ - سقوط جمشید:
دیدگاه دوستان درباره بیت ششم کاملاً درست است. واضح است که منظور این است که ایرانیان رنجیده از جمشید، راه به سوی تازیها را در پیش گرفتند. پس "برگرفتند" صحیح است و برگفتند ضمن آنکه وزن شعر را به هم میریزد، معنی درستی ندارد و قطعآً اگر اشتباه حروفچین نباشد، اشتباه کاتب است. لطفاً تصحیح فرمایید.
مریم معصومی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۲۲:۱۶ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۶۰۹:
مصرع دوم قطره های تصحیح شود.
عبدالحسین سبحانی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۴۹ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۸:
از گنجور که مرجع بسیاری از دوستداران شعر و ادبیاته توقع میره در درج اشعار دقت بیشتری به خرج بده و نکات نگارشی توجه ویژه ای داشته باشه، برای مثال:
در بیت دوم، مصرع دوم: خویش را اوست خریدار کسی دیگر نیست باید باشه که در اینجا دو واژه «خویش» و «را» به هم چسبیده اند
در بیت سوم، مصرح اول: بین دو کلمه «به» و «بینی» به اشتباه جدایی افتاده که و دو کلمه «به» و «عیان» که می بایست جدا باشند به هم چسبیده اند: دیده دل بگشا تا که ببینی به عیان
در بیت چهارم، مصرع اول: میان دو کلمه «در» و «وی» جدایی لازم است
در بیت ششم، مصرع دوم: کلمه «آنکه» به اشتباه «آنه» درج شده: شد یقین آنکه درین دار کسی دیگر نیست
در انتها و به قول فیض: کو کسی تا که کند «غور» سخنهای مرا؟ :)
البته این من باب مزاح بود و مطمئنا در «گنجور» کسی هست که در عرایض ما تاملی داشته باشد
مریم معصومی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۴۵ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۵۳۳:
در مصرع اول به داستان حضرت عیسی اشاره دارد که به دلیل همراه داشتن یک عدد سوزن، اجازه نیافت از فلک چهارم بالاتر برود.
لطفا در مطرع اول یک سو زن به شکل یک سوزن تصحیح شود.
مریم در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۲۳ دربارهٔ ابوسعید ابوالخیر » رباعیات نقل شده از ابوسعید از دیگر شاعران » رباعی شمارهٔ ۴۹۱:
مصطبه به معنی میخانه است و جمع آن مصطبه ها .
لطفا مصطبها به شکل مصطبه ها تصحیح شوذ.
علی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۱۶ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹:
انگار که سعدی و انوری یکی هستن
خیلی غزل هاشون شبیه همه
عبدالحسین سبحانی در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۲۱:۱۶ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۹۵:
در بیت پنجم به نظر میرسه باید بین «باز» و «رسی» فاصله باشه
در بیت آخر هم شاید با کمی جا به جایی کلمات به شکل زیر، خوانش شعر بهتر باشه:
دارم خودِ من به نقد دردی
آیا تو در این سرا چه داری؟
بهروز در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۴۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » طهمورث » طهمورث:
نکتهای تازه درباره بیت پنج
حجم گفتوگویی را که درباره بیت پنجم این قطعه خواندم، شاید به جرئت بتوانم بگویم که هیچ جای دیگری از گنجور ندیدهام. پس از اینکه این بحثها را خواندم، مدتی به معنای این بیت میاندیشیدم تا اینکه روایت دیگری از این بیت را از استاد جلال الدین کزازی شنیدم (نامه باستان، انتشارات سمت) که به نظرم آمد معنای این فرموده فردوسی را با روشنی بیشتری مینماید. بیت این بود:
جهان از بدیها بشویم به رای
پس آنگه کنم در کیئی گردپای
"پا گرد کردن" در این خوانش بهواقع به معنای پا محکم کردن است. چون تهمورث، قصد اعتکاف و دوری گزیدن از خلق یا کناره گرفتن از پادشاهی را ندارد (پس کهی نیز درست نمینماید). اگر این خوانش را بپذیریم، معنای سخن تهمورث این است:
نخستین کاری که میخواهم انجام بدهم، شستن بدی از جهان و کوتاه کردن دست آنهاست. آنگاه به استوار کردن پایههای حکومت و به امور شهریاری (که شاید منظورش ستاندن باژ و برگزاری بزم و ... است که کار شهریاران بوده) میپردازم. البته این هم بخشی از پادشاهی است. اما بهواقع او خواسته است بر این موضوع به صورت ویژه پا بفشارد. امیدوارم این یافته کمکی به بحث کند.
کیوان در ۵ سال و ۵ ماه قبل، شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۲۰:۳۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۶:
آنها که کهن شدند و اینها که نوند
هر یک به مراد خویش چندی بدوند
وین کهنه جهان به کس نماند باقی
آییم و رویم و دیگر آیند و روند....
سید محسن در ۵ سال و ۵ ماه قبل، یکشنبه ۱۱ اسفند ۱۳۹۸، ساعت ۱۷:۳۸ دربارهٔ قدسی مشهدی » ساقینامه » بخش ۲۰: