من ز جانان به جان گریختهام
وز جفای جهان گریختهام
آفرین بر گریزپایی من
کز غم این و آن گریختهام
خلق در خانهام کجا یابند
که من از خان و مان گریختهام
بر درش دیدهام رقیبان را
چون گدا از سگان گریختهام
گفت: از من گریخت نتوانی
گفتمش من از آن گریختهام
بنده هرگز گریخت ز آزادی
از در او من آن گریختهام
گر تو ناگه گریختی ز کمال
من از او هر زمان گریختهام
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از جدایی و فرار از دنیا و دردهای آن صحبت میکند. او به عشق و جانان خود پناه برده و از جفاها و غمهای دیگران گریخته است. شاعر با نشان دادن احساس تنهایی، تأکید میکند که دیگران نمیتوانند او را بیابند زیرا او از خانه و خانوادهاش دور شده است. او همچنین به رقبا و دشمنان خود اشاره میکند و میگوید که از آنها فرار کرده است. در نهایت، بیان میکند که هرگز از آزادی فرار نکرده و همواره از کمال معشوق خود دوری کرده است.
هوش مصنوعی: من از محبوب خود دور شدهام و از ظلم و ستم این دنیا فرار کردهام.
هوش مصنوعی: به خودم تبریک میگویم که توانستهام از ناراحتیهای دیگران فرار کنم و از آنها دور شوم.
هوش مصنوعی: مردم چگونه میتوانند به خانهام بیایند در حالی که من از خانه و کاشانهام رفتهام؟
هوش مصنوعی: در مقابل درش، رقبای زیادی را دیدهام و مانند گداها از سگها فرار کردهام.
هوش مصنوعی: گفت: نمیتوانی از من دور شوی. گفتم: من خودم از آنجا دور شدم.
هوش مصنوعی: من هرگز از آزادی دور نشدهام، زیرا من همان کسی هستم که به درگاه او آمدهام و از این آزادی دور نشدهام.
هوش مصنوعی: اگر تو ناگهان از کمال و زیباییام فرار کردی، من هم در هر لحظه از آن دور بودهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.