از شهر وفا صبا چه داری
از دوست برای ما چه داری
تا جان دهمت بمژدگانی
زان دلبر آشنا چه داری
از تحفه بیاد ما چه با تو است
از نامه بنام ما چه داری
هان زود پیام دوست بگذار
دل میردوم ز جا چه داری
گر بازرسی بکوی جانان
گوید بتو ای صبا چه داری
با درد بگو که خستهٔ راه
در محنت و در بلا چه داری
تو فرقت و من وصال خواهم
ایندرد مرا دوا چه داری
گفتی که وصال رایگان نیست
دیدار مرا بها چه داری
جانیست مرا و آن هم از تو
از ما طمع بها چه داری
خونشد دل و شد زدیده جاری
با فیض تو ماجرا چه داری
زاهد بگذر ز خیری از ما
با عاشق مبتلا چه داری
من خود دارم بنقد دردی
آیا تو در این سرا چه داری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.