گنجور

حاشیه‌ها

دکتر خالقی در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۳۳ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۴۳:

این رباعی متعلق به خیام نیست و آقای احمد شاملو با دستکاری در اصل رباعی آنرا به نام خیام منتشر کردند. اصل این رباعی متعلق به شاه شیخ سنجان خوافی است. باتشکر

محمد در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۳ دربارهٔ مولانا » فیه ما فیه » فصل سوم:

فاصله کلمات در بعضی جاها رعایت نشده و باعث غلط خوانی می‌شود

محمد در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۰۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » ملحقات و مفردات » شمارهٔ ۱۷:

بیت هفتم
خیال لب و روی خالش بدیدم
واژه خلاش تبدیل شود به خالش

محمد در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۵۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۹ - حکایت در فضیلت خاموشی و آفت بسیار سخنی:

توضیح استاد ناصر پور پیرار در کتاب "مگر این پنج روزه -سعدی اخر الزمان " حول این حکایت بسیار زیباست که توصیه می کنم حتما بخونید

امینی در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۴۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۸ - در مدح امیر انکیانو:

fرای شنیدن دکلمه ای دیگر از این قصیده بالا
برنامه "شاخه گل شماره 396 (در مایه نوا)" را هم بشنوید
بسیار سپاسگزار شما برای ساخت سایت وزینتون

حبیب در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۳۲ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » حصار عافیت:

سلام به به به.عالی اینکار حافظ زنده شده.

بهنام ابراهیمی در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۱۲ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در شکایت از حبس و بند و مدح عظیم الروم عز الدوله قیصر:

با درود عرض ادب خدمت ادب پژوهان گرامی
به نظر بنده مقاله جناب اکبر حیدریان بسیار پژوهش جامعی در این خصوص است، ولی ما طبق عادت به دنبال واژه های دشوار در اشعار خاقانی هستیم و باور نداریم که معانی پیش پا افتاده را جستجو کنیم در بیت مورد بحث اساتید به نظر می رسد منظور از پیوند عیسی با عیشا همان بری بودن آمیزش جنسی حضرت مریم با مرد است و عیشا بر گرفته شده از عیش است.
با این توضیح معنی مصراع این است:
دور بودن خلقت عیسی از پیوند عیش گونه زن و مرد

کاظم در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۵۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب چهارم در فواید خاموشی » حکایت شمارهٔ ۱۴:

معنی نمط چیست

م .د در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۴۵ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۱:

امیدوارم برداشتم درست باشد .آواز تو جان من را برای زنده بودن می آزماید یعنی گاهی چنان از خود بیخود میشود که به مرز مردن می رسد و باز برمیگردد پس بین زنده بودن و مردن جانم را رصد میکند

علی اکبر زارعی در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۴۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳:

من واقعا نمی دونم چرا اکثرا مظمون شعر را به شکوه درباره فقر بیان کرده اند! به نظر من این شعر ابتدا شکوه به اندکی آگاهی از راز خلقت و چیستی خود دارد و سپس بیان می کند که بدین شکرانه می بوسم لب جام، که کرد آگاه ز راز روزگارم!! سپس بیان می کنه همین که مردم آزاری نمی کنم شکر می کنم! عزیزان ببینید که یکی از رازهای خوب زندگی اینه که خوبی کنی و بدی روا نداری!
خدا رحمتش کنه حافظ که راهنمای مایی

فردین در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۴۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲:

زیبا تر از حرف خیام در مورد چرخ فلک نیست.
کاملا دقیق اشاره میکنه به علم فلک که هر چه در زمین اآفاق میفته با فلک و کهکشان ها بر میگرده و امور دنیا به سبب دخالت فلک میگذرد ...
و خیام ازش نالان هست....درمورد این شعر باید درمورد فلک تحقیق کرد نا متوجه شعر خیام شد خیام ندانم‌گرا و خدا ناباور و یا خداباوری اگر بود یا نبود ولی دو زانو جلوی تاثیر فلک در زمین مینشیند و میپذیرد که خیلی از مسائل دست ما نیست بلکه این تاثیر فلک بر زمینه.

فردین در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۳۸ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹:

سوال ؟؟؟آیا خوردن می فقط درزمان غم هستش؟؟؟
آیا کسی که داعم الخمر میشه در حال شادی می خوردن برای حال نمیاره؟؟
پس منظور خیام همون شراب ناب قرمز رنگ بود و بس‌..
می نابی که خیام دائم ازش میگه با می نآب حافظ فرق داره
هر چند می نآب حافظ هم می نآب الهی نبوده.....
اصلا فرق می ناب الهی با می ناب که از انگور هستش چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آنان که ز پیش رفته‌اند ای ساقی
در خاک غرور خفته‌اند ای ساقی
رو باده خور و حقیقت از من بشنو
باد است هر آن‌چه گفته‌اند ای ساقی

حسنا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۳۳ دربارهٔ منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۱ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی:

منوچهری بسیار تواناست. نکته جالب برای من در حواشی این بود که چرا کسی به خشونت پنهان و آشکار این شعر اشاره‌ای ننموده. در ناخودآگاه و خودآگاه شعر اندیشه‌های زن ستیزانه و خشونت بر زن دیده می‌شود وگرنه چگونه همچین تشبیهی باید به اندیشه شاعر برسد. جزییات شکنجه و کشتن دهشتناک است و همچنین روا دانستن آن. ظرف زمان و مکان شاعر را می‌دانم اما تصویر سازی او بیشتر شبیه فیلمهای خونریز هالیوودی است.

فردین در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۲۰ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶:

دوست من باور کنین منظور خیام باده و می که همون شراب هست بوده .... دیگه آشکار تر ازاین بگه؟؟؟؟!!!!!!!
اخه کی می ناب الهی خورده و ازخو د بیخود بشه
خود خیام در شعر دیگه میگه اگه قرار بر اینه در بهشت هم می بدن پس من نقد و نمیدم به نسیه ....
آشکار تر از این

دکتر محمد ادیب نیا در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۲۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۲:

دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن...
اَللّهُمَّ اِنّا نَرْغَبُ اِلَیْکَ فی دَوْلَةٍ کَریمَةٍ.... (مفاتیح الجنان: دعای افتتاح)
آری دولت در لغت به معنای؛ ثروت، قدرت، سعادت و رستگاری است. اما حافظ الهی ما خود آن را به زیبایی معنا کرده است؛ دیدار یار دیدن، همان یاری که گدایی سر کوی او از خسروی نمودن یعنی پادشاهی برای هر کسی و بر هر چیزی برتر و بالاتر است. حال باید قدری درنگ کرد و از خود پرسید که این چنین یاری کیست؟ و چگونه است و در کجا می باشد؟ آری آن همان شاهی است که یحیی است یعنی زنده کننده است و همچون عیسی علیه السلام از نَفَس روح القدسی برخوردار می باشد. و درویش پروری از ویژگی های شاخص اوست(وَلِیّاً وَ حَافِظاً)، آری معشوق حافظ لسان الغیب، هم آسمانی است و هم زمینی یعنی انسان کامل است و اوهمچون پادشاهی است که همیشه منصور است(قَائِداً وَ نَاصِراً) یعنی همیشه پیروز است. او تنها پادشاهی است که زندگی تحت ولایت او را باید در دنیا غنیمت شمرد. چرا که دولت او کریمه است و عاشقانش مستضعفان (درویشان) روی زمین هستند. و در این دنیای دو در؛ یعنی از یک در همه وارد آن می شوند(تولد) و از در دیگر همه از آن بیرون می روند(وفات) و لذا آنکه می آید، آنکه را که می رود نمی بیند و نمی شناسد که کی آمد و کی رفت و چون عالَم بعد دنیا جهان فردیت و فردانیت است لذا هرکس آنجا در ولایت عالَم خود به سر می برد. بنابراین تا در این دنیا هستیم بایست قدر یاران جانی(فداکاران الهی) را بدانیم و از آنان دست نکشیم، زیرا چنین یارانی جانبخش بوده و بخشنده جان خود به دیگران هستند و این یعنی همه وجود خود را فدای معشوق می کنند و آرزو می کنند در راه او و در پیش پای او شهید شوند و همه وجود خود را در وجود مبارک او ذوب نمایند. و این اشاره به دعای عهد است که می گوید: ...اللّٰهُمَّ اجْعَلْنِی مِنْ أَنْصارِهِ وَأَعْوانِهِ ، وَالذَّابِّینَ عَنْهُ ، والْمُسارِعِینَ إِلَیْهِ فِی قَضاءِ حَوَائِجِهِ ، وَالْمُمْتَثِلِینَ لِأَوامِرِهِ ، وَالْمُحامِینَ عَنْهُ ، وَالسَّابِقِینَ إِلیٰ إِرادَتِهِ ، وَالْمُسْتَشْهَدِینَ بَیْنَ یَدَیْهِ؛.... دعای عهد از امام صادق(ع) روایت شده است و سید بن طاووس در مصباح الزائر، ابن مشهدی در المزار الکبیر، کفعمی در المصباح و البلد الامین، و مجلسی در بحارالانوار و زاد المعاد این دعا را نقل کرده‌اند. نقل این دعا توسط عالمان بزرگی همچون سید بن طاوس، کفعمی و علامه مجلسی نشان از اعتماد آنان به دعای عهد دارد؛ و محتوای این دعا در ادعیه دیگر مورد تأیید قرار گرفته است. امام صادق(ع) می‌فرمایند: هرکس چهل صبحگاه این دعا را بخواند از یاوران حضرت قائم (عج) خواهد بود و اگر پیش از ظهور آن حضرت بمیرد خدای تعالی او را زنده خواهد کرد تا در رکاب آن جناب جهاد نماید و به شماره هر کلمه از آن هزار حسنه برایش نوشته می‌شود و هزار کار بد از او محو می‌گردد. (مجلسی، بحار الانوار، 1403ق، ج83، ص284)
وصال دولت بیدار ترسمت ندهند
که خفته‌ای تو در آغوش بخت خواب زده

سمیع الله در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۱۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۴:

جناب ادیب ، رضا ساقی حاشیه و تفسیر شما بسیار خاطره انگیز ،ژرف نگر و پر مغز بود و الهه تفاسیر بود.

فردین در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۰۵ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵:

چرا این همه معنی برای بودن و یا نبودن میسازیم در حالی که ما هیچ معنای واقعی نداریم. مثل تمام حیوانات ما هم به تکامل رسیدیم و تنها وتنها تکامل باعث فهم بیشتر ما شده و پی علت حتما باید باشیم...این یک چرخه از طبیعت هست که داره میچرخه .....ازپور سینا چه کسی بالاتر که بالاخره گفت نمیدانم از ارسطوچه کسی خدا باورتر بود که گفت میدانم که نمیدانم ...و برای همین جملش مکتب و کتاب به وجود آوردیم ... حرف الفبا چه وقت قبل انسان معنا داشت؟؟این ما بودیم معنا بهش دادیم این انسانه نخستین حیوانه تکامل یافته با فهم بیشتر که به دنبال معنا و توجیه برای خودش میگرده و الی ما مثل فرزندان بی پدریم.

ارسلان در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۲۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » مراثی » در زوال خلافت بنی‌عباس:

به ظن قریب به یقین سعدی دیباچه گلستان را بعد از مرثیه قتل مستعصم-که قاعدتا چند هفته بعد از 9 صفر 656 بوده- نوشته و سروده است.
وجه جمع بین ناراحتی از هلاکت مستعصم و این خوشحالی زیر چیست؟
دراین مدت که ما را وقت خوش بود
ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود

ارسلان در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۱۳ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:

چرا سعدی در انتهای دیباچه می گوید حال ما در 656 هجری خوش بوده؟ این مطلب چگونه با مرثیه وی در قتل مستعصم عباسی سازگار است؟ ظاهر دیباچه نشان می دهد که در حوالی فروردین آن را نوشته و اگر بگوییم پس از اتمام اثر، دیباچه را مورد بازنگری قرار داده حدود تیرماه خواهد بود. چون گل و مل در تیر به بعد از صحراها می رود سی کارش تا اواخر اسفند. حمله مغول به بغداد و ازاله نجاست خلافت در ابتدای اسفند بوده. شیراز از حمله مغول در امان بوده و به نظر می رسد مرثیه را در ابتدای قتل مستعصم و این خوش حالی سال 656 را چند ماه بعد-لابد برای تقویت امان نامه مغولان به امنیت شیراز- سروده. در مجموع نیاز به بررسی بیشتری دارد رفع این تناقض خون گریستن آسمان در ماه دوم سال 656-مصادف اسفند- با حال خوش ماه ششم آن مصادف تیر.

ارسلان در ‫۴ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۰۲ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:

علمای فنون ادب را عقیده بر این است که بن مایه افکار سعدی برگرفته از میراث قرآن و عترت است. آن گونه که کتاب هایی در این زمینه نوشته شده و چنانکه احادیث مثنوی و آیات آن تدوین شده درباره سرچشمه الهامات دینی نظم و نثر سعدی نیز ده ها کتاب و پایان نامه می توان نگاشت.
مثلا شاید در این بیت زیبا:
کرم بین و لطف خداوندگار
گنده بنده کرده است و او شرمسار
اشاره به این مضمون دعای ابوحمزه ثمالی(که سحرهای ماه رمضان می خوانیم و اشک می ریزیم) نموده باشد:
فَبِحِلْمِکَ أَمْهَلْتَنِی وَبِسِتْرِکَ سَتَرْتَنِی حَتَّی کَأَنَّکَ أّغْفَلْتَنِی وَمِنْ عُقُوباتِ المَعاصِی جَنَّبْتَنِی ، حَتَّی کَأَنَّکَ اسْتَحْیَیْتَنِی.

۱
۱۸۸۳
۱۸۸۴
۱۸۸۵
۱۸۸۶
۱۸۸۷
۵۴۴۱
لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود