هاوژان شارویرانی در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۴ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۲:
غزل خیلی زیبایی هستش.من به زبان کردی ترجمش کردم ..همیشه غزلیات حافظ ابیاتش مستقل بوده واسه همین اشعارش چند پرتوی هستن.نمیشه نظر شخصی رو واسه تفاسیر بکار ببریم..اینجا بیت اول میفرماید که چندیست که در میخانه عشق مشغول کار هستم هر چند فقیرم ولی کار پادشاه و ثروتمندارو با همین لباس انجام میدهم یان در حضور حضرت دوست مشغول عبادت و فرمانم و گوشم به فرمایش اوست
مظفر محمدی الموتی خشکچالی در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۹:۰۰ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۲۱:
از بیم چشم بد، دهنی تلخ «میکنم»
فرزاد در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶:
در بیت سوم بجای "تا" باید "ما" باشد و بیت چهارم به کل با نسخه ای که من داشتم تفاوت دارد و صحیح آن بدین شکل است:
گفتا دویی نجویم و زین خود گذر نکرد / گفتا یگانه باشم و زین خود گذر نداشت
سمانه در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۴۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۲ - عاشق شدن پادشاه بر کنیزک رنجور و تدبیر کردن در صحت او:
بود شاهی در زمان پیش از این
ملک دنیا بودش و هم ملک دین
اتفاقا شاه روزی شد سوار
با خواص خویش از بهر شکار
این دو بیت از این شعر در وبسایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:
پیوند به وبگاه بیرونی/
سمانه در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۸ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۳ - در صفت عشق مجنون:
لیلی سر زلف شانه میکرد
مجنون در اشک دانه میکرد
لیلی می مشکبوی در دست
مجنون نه ز می ز بوی وی مست
این دو بیت از این شعر در وبسایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:
پیوند به وبگاه بیرونی/
سمانه در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۵:
هرگز حسد نبردم بر منصبی و مالی
الّا بر آنکه دارد با دلبری وصالی
دانی کدام دولت در وصف می نیاید
چشمی که باز باشد هر لحظه بر جمالی
دانی کدام جاهل بر حال ما بخندد
کو را نبوده باشد در عمر خویش حالی
صوفی نظر نبازد جز با چنین حریفی
سعدی غزل نگوید جز برچنین غزالی
این چهار بیت از این شعر در وبسایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:
پیوند به وبگاه بیرونی/
سمانه در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹:
دلی که غیب نمایست و جام جم دارد
ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد
به خطّ و خال گدایان مده خزینه دل
بدست شاهوشی ده که محترم دارد
مراد دل که ز که پرسم که نیست دلداری
که جلوه نظر و شیوه کرم دارد
ز جیب خرقه حافظ چه طرف بتوان بست
که ما صمد طلبیدیم و او صنم دارد
این چهار بیت از این شعر در وبسایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است.آدرس صفحه:
پیوند به وبگاه بیرونی/
سمانه در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۲۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶ - متابعت نصاری وزیر را:
صد هزاران دام و دانه است ای خدا
ما چو مرغان حریص بینوا
دم به دم پابسته دام نویم
هر یکی گر باز و سیمرغی شویم
میرهانی هر دمی ما را و باز
سوی دامی میرویم ای بی نیاز
گر هزاران دام باشد در قدم
چون تو با مایی نباشد هیچ غم
هیچ کنجی بی دد و بی دام نیست
جز به خلوتگاه حق آرام نیست
شب شد و هنگام خلوتگاه شد
قبله عشّاق روی ماه شد
مه پرستان ماه خندیدن گرفت
شبروان خیزید وقت راه شد
شمس تبریزی چو آمد در میان
اهل معنی را سخن کوتاه شد
این هشت بیت از این شعر در وب سایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:
پیوند به وبگاه بیرونی/
سمانه در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۲۵ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه:
مجنون چو حدیث عشق بشنید
اول بگریست پس بخندید
از جای چو مار حلقه برجست
در حلقه زلف کعبه زد دست
میگفت گرفته حلقه در بر
کامروز منم چو حلقه بر در
در حلقه عشق جان فروشم
بیحلقه او مباد گوشم
گویند ز عشق کن جدائی
این نیست طریق آشنائی
پرورده عشق شد سرشتم
جز عشق مباد سرنوشتم
یارب به خدائی خدائیت
وانگه به کمال کبریائیت
کز عشق به غایتی رسانم
کو ماند اگر چه من نمانم
گرچه ز شراب عشق مستم
عاشقتر ازین کنم که هستم
گویند که خو ز عشق واکن
لیلیطلبی ز دل رها کن
یارب تو مرا به روی لیلی
هر لحظه بده زیاده میلی
از عمر من آنچه هست بر جای
بستان و به عمر لیلی افزای
این دوازده بیت از این شعر در وب سایت آوای جاوید توسط حمید رضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:
پیوند به وبگاه بیرونی/
سمانه در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۲۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۴۴ - قصه آنکس کی در یاری بکوفت از درون گفت کیست آن گفت منم گفت چون تو توی در نمیگشایم هیچ کس را از یاران نمیشناسم کی او من باشد برو:
آن یکی آمد در یاری بزد
گفت یارش کیستی ای معتمد
گفت من گفتش برو هنگام نیست
بر چنین خوانی مقام خام نیست
خام را جز آتش هجر و فراق
کی پزد کی وارهاند از نفاق
رفت آن مسکین و سالی در سفر
در فراق دوست سوزید از شرر
پخته گشت آن سوخته پس باز گشت
باز گرد خانه انباز گشت
حلقه زد بر در بصد ترس و ادب
تا بنجهد بیادب لفظی ز لب
بانگ زد یارش که بر در کیست آن
گفت بر در هم توی ای دلستان
گفت اکنون چون منی ای من درآ
نیست گنجایی دو من را در سرا
این هشت بیت از این شعر در وبسایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:
پیوند به وبگاه بیرونی/
سمانه در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۲۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۸:
هزار شکر که دیدم به کام خویشت باز
ز روی صدق و صفا گشته با دلم دمساز
روندگان طریقت ره بلا سپرند
رفیق عشق چه غم دارد از نشیب و فراز
چه گویمت که ز سوز درون چه میبینم
ز اشک پرس حکایت که من نیم غمّاز
غرض کرشمه حسن است ور نه حاجت نیست
جمال دولت محمود را به زلف ایاز
غزل سرایی ناهید صرفهای نبرد
در آن مقام که حافظ برآورد آواز
این پنج بیت از این شعر در وبسایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:
پیوند به وبگاه بیرونی/
سمانه در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۳:
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
خروش و ولوله در جان شیخ و شاب انداز
مرا به کشتی باده درافکن ای ساقی
که گفته اند نکویی کن و در آب انــــداز
ز کوی میکده برگشته ام ز راه خطا
مــــرا دگر ز کـرم با ره صواب انــــداز
این سه بیت از این قسمت در وبسایت آوای جاوید توسط حمید رضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:
پیوند به وبگاه بیرونی/
سمانه در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۷ دربارهٔ وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۱ - سرآغاز:
الاهی سینه ای ده آتش افروز
در آن سینه دلـــی وان دل همه سوز
هر آن دل را که سوزی نیست دل نیست
دل افسرده غیر از آی و گل نیست
دلم پر شعله گردان سینه پر دود
زبانم کن به گفتن آتش آلود
به سوزی ده کلامم را روائی
کز آن گرمی کند آتش گدائی
دلم را داغ عشقی برجبین نه
زبانم را بیانی آتشین ده
اگـر لطف تو نبـود پرتو انـداز
کجـــا فکـــر و کجــا گنجینة راز
چو در هر کنج صد گنجینه داری
نمیخواهم که نومیدم گذاری
به راه این امید پیچ در پیچ
مرا لطف تو میباید دگر هیچ
این هشت بیت از این قسمت در وبسایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:
پیوند به وبگاه بیرونی/
سمانه در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۵۶ - داستان آن عاشق کی با معشوق خود برمیشمرد خدمتها و وفاهای خود را و شبهای دراز تتجافی جنوبهم عن المضاجع را و بینوایی و جگر تشنگی روزهای دراز را و میگفت کی من جزین خدمت نمیدانم اگر خدمت دیگر هست مرا ارشاد کن کی هر چه فرمایی منقادم اگر در آتش رفتن است چون خلیل علیهالسلام و اگر در دهان نهنگ دریا فتادنست چون یونس علیهالسلام و اگر هفتاد بار کشته شدن است چون جرجیس علیهالسلام و اگر از گریه نابینا شدن است چون شعیب علیهالسلام و وفا و جانبازی انبیا را علیهمالسلام شمار نیست و جواب گفتن معشوق او را:
آن یکی عاشـــــق به پیش یار خود
مــــی شمرد از خدمت و از کارخود
کز برای تو چنین کـردم چنــــــان
تیــــرها خوردم در این رزم و سنـان
مال رفت و زور رفــــــت و نام رفت
بر مــن از عشقت بسی ناکـــام رفت
آنچه او نوشیــــده بود از تلـخ و درد
در حضـــــور او یـکایــک می شمرد
گفت معشوق ایـن همه کردی و لیک
گوش بگشــــا پـــهن و اندریاب نیک
کــانچه اصل اصل عشقست و ولاست
آن نکــــردی آنچــه کردی فرعهاست
گفت آن عـاشق بگو آن اصل چیست
گفت اصــلش مردنست و نیستی است
چون شنود آن عاشـــق بی خویشتن
آه ســــــــردی برکشید از جان و تن
هم درآن دم شــد دراز و جان بـــداد
همـچو گـل درباخت سر خنـدان و شاد
ماند آن خنــده بر او وقــف ابــــــد
همچـــــو جان پاک احمــــد با احـد
این ده بیت از این شعر در وبسایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:
پیوند به وبگاه بیرونی/
سمانه در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۳۰ - سبب هجرت ابراهیم ادهم قدس الله سره و ترک ملک خراسان:
نــالــه سرنـــا و تهدیـــد دهــــــل
چــیزکی مــاند بدان ناقـور کل
پــس حکیمــان گفته اند این لحنهــا
از دوار چــــرخ بگرفتیم مـــــا
بانگ گردشهای چرخ است این که خلق
می سرایندش به تنبور و به حلق
مــــا همه اجـــزای آدم بـــــوده ایم
در بهشت این لحنها بشنوده ایم
گــر چه بر مــا ریخت آب و گل شکی
یــــادمان آیـد از آنها انـــدکی
این پنج بیت در وب سایت آوای جاوید توسط حمیدرضا فرهنگ خوانده شده است،آدرس صفحه:
پیوند به وبگاه بیرونی/
بینام در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۰۹ دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۱:
گاهی مبدا مشخص نیست اما مقصود مشخص است دوست عزیز برای تفهیم بهتر مطلب یک مثال عرض میکنم :(بنده یک بیماری صعب العلاج و ناشناخته دارم که هی تشنه میشوم و هی باید آب بخورم و الا میمرم ) در اینجا بیمار (مبدا)ناشناخته ولی آب خوردن(مقصود)مشخص است
فرزاد در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۵۴ دربارهٔ کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۵:
در مورد بیت سوم، در گلهای رنگارنگ شماره 518 خوانده شده، بجای واژه دشنام دیدار گفته می شود که نیاز به باز بینی دارد.
مرزبان در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۲۸ دربارهٔ اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۲۱ - وله رحمةالله علیه:
اوحچی براستی بین سعدی و حافظ بزرگترین شاعرست - فارسی گوییش بسیار دری است واژگان عربی بسیار کم دارد - و سبک اذربایجانی از شعرش پیداست بیش از همه شعرش به سعدی نزدیک است
فاطمه دِل سَبُک (مهر۱۳۲۵ - تیر۱۴۰۲/یزد) در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۵:
سلام آقا رضا ساقی
چه شیرین و حافظانه تشریح می کنید.
سپاس از اینکه برای ما نوشتید و شیرینی غزلیات حافظ را به ما چشاندید.
شادی تان همیشگی
فهیم هنرور در ۴ سال و ۸ ماه قبل، چهارشنبه ۲۹ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۰۳ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷: