گنجور

حاشیه‌ها

علی روشنائی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۶ دربارهٔ امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۲:

ای گوی زنخ سخن ز گویت گویم درست است.( از گردی چانه‌ات سخن میگویم)

رضا قاضی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۶:۳۶ دربارهٔ قاآنی » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۶۹ - در مطایبه و هزل و ملاعبه فرماید:

لطفاً بیت زیر را تصحیح کنید:
نردیک‌‌ اذان سحر از جای بجستم
گفتم بهلم نقشی ازین نادره‌ کردار
کلمه‌ی «نردیک» باید به «نزدیک» تغییر کند.
با احترام

همایون در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۵:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۹۷:

معنی بسیار ظریف و غریبی که ویژه جلال دین و از یافته های عرفانی اوست در این غزل زیبا هست
اینجا صلاح دین جای شمس را گرفته است و نشان میدهد که آن عشق و آن راز و رمزی که در عرفان جلال دین هست هرچند با پیدا شدن شمس پدید می آید ولی جهانی و جاوید و روان است و میتواند از این طریق به همه انسان ها جریان پیدا کند
و آن رازی است که میان دو انسان خودنمایی می کند و مایه رهایی انسان از بند محدودیت و اسارت اوست

زهرا در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۳:۵۷ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:

سلام و وقت بخیر
کاش معنی تمام شعر ها در سایت قرار داده بشه

آمیز در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۳۰ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:

درود به مهدی عزیز و سایر دوستان،
فکر میکنم اونجا که میفرمان:
همه کس طالب یارند ولیک
مفلسی مست پدیدار کجاست؟
اصلا کلمه ی پدیدار به شکل پدیدآر به معنای پدیدآورنده باشه.
بدین شکل، مفهومی که میرسونه به این شکل خواهد بود که همه خواستار یار هستند، کجاست کسی که بجای خواستن و تصاحب یار، مست اون باشه؟
چنانچه سهراب سپهری میگه:
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم...
و یا چنان که حضرتش میفرمایند:
چو رسی به طور سینا، ارنی بگو و مگذر!
تو صدای دوست بشنو نه جواب لن ترانی...

آمیز در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۸ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۰۲:۲۸ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷:

درود به مهدی عزیز و سایر دوستان،
فکر میکنم اونجا که میفرمان:
همه کس طالب دیدار ولی
مفلسی مست پدیدار کجاست؟
اصلا کلمه ی پدیدار به شکل پدیدآر به معنای پدیدآورنده باشه.
بدین شکل، مفهومی که میرسونه به این شکل خواهد بود که همه خواستار یار هستند، کجاست کسی که بجای خواستن و تصاحب یار، مست اون باشه؟
چنانچه سهراب سپهری میگه:
کار ما نیست شناسایی راز گل سرخ
کار ما شاید این است که در افسون گل سرخ شناور باشیم...
و یا چنان که حضرتش میفرمایند:
چو رسی به طور سینا، ارنی بگو و مگذر!
تو صدای دوست بشنو نه جواب لن ترانی...

حمیدرضا در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۵۸ دربارهٔ جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۳:

ای دراین کاخ امانی به غم وشادی بند ،،،،صحیح است

محمدی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۱۴ دربارهٔ شهریار » منظومهٔ حیدر بابا:

سلام
شعری اصالتا ترکی هست رو به فارسی ترجمه کرده یا برعکس؟؟! ، چون معمولا اصل شعر در اول آورده میشه بعد ترجمه گذاشته میشه.
ترجمه ضعیف ی بود.
ما ترکها خودمون به خودمون می گیم ترک اما این آذری از کجا در اومده؟
مثلاً یکی ترک قزوینه یکی ترک استانبول ....
واسه ما که اینطوری بوده....

تیمور ناصری در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۳:۰۴ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۲:

حاضران از دور چون محشر خروشم دیده‌اند
دیده‌ها باز ست لیک از (راه) گوشم دیده‌اند

تیمور ناصری در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۲:۳۱ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵:

جور(تو) پنبه‌کارگلستان داغ دل
تیغت زبان ده دهن زخم سینه‌ها
(بیدل چنانکه )مهررخت دلنشین اوست
نقش نگین نمی‌شودش حرف‌کینه‌ها

علی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۵۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۹:

چو شیر پنجه نهد بر شکسته آهوی خویش
که ای عزیز شکارم چه خوش بود به خدا
شکار را جهت دریدن و کشتن شکار می کنند و نه جهت عزیز داشتن. البته هر کس خود را شکار خداوند کرد و من را به قربانگاه برد و خالی از من شد که این عمل نیز باید توسط شیر حق صورت پذیرد و من نمی‌تواند خودش را قربان کند فقط شاید بتواند تسلیم باشد و با پذیرش خود را در دسترس شکارچی قرار دهد. آنگاه عزیز می شود و نه عزیز مخلوقات که عزیز خالق می شود و امانتی که به نه چرخ در نمی گنجد را به صاحبش باز می گرداند

تنها خراسانی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۷:

ما را به رندی افسانه کردند
پیران جاهل شیخان گمراه
از دست زاهد کردیم توبه
و از فعل عابد استغفرالله
حضرت حافظ مست الوهیت بوده در همه حال!
فاتحه شیخ و حتی پیر را هم خوانده است
باری
او همیشه درعیشی مدام بوده است....

هاروینا در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۱۰ دربارهٔ حافظ » اشعار منتسب » شمارهٔ ۲۰:

از خواندن حواشی چیز زیادی دستم نیامد. بزرگان، آیا این غزل را راستی خود حضرت سروده‌اند؟
معناش به چشمم ساده و زمینی می‌آید و کلماتش انگار برای حافظ‌دوستان آنقدرها هم آشنا نیست. ಥ⌣ಥ
کس دیگری گفته و به اسم حافظ ثبت است، یا ما حضرت لسان‌الغیب را اشتباه فهمیده‌ایم؟
چشم انتظار پاسخی از بزرگان! ~

محمد علی‌پور در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۵۹ دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:

با سلام
لطفن اگر کسی فایل صوتی کامل لیلی و مجنون را دارد به اشتراک بگذارد

تماشاگه راز در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۳۷ دربارهٔ خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۲:

گویند حافظ غزل زیر را در جواب این غزل خواجو سروده :
حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۷/
در خرابات مغان نور خدا می‌بینم
این عجب بین که چه نوری ز کجا می‌بینم
جلوه بر من مفروش ای ملک الحاج که تو
خانه می‌بینی و من خانه خدا می‌بینم
خواهم از زلف بتان نافه گشایی کردن
فکر دور است همانا که خطا می‌بینم
سوز دل اشک روان آه سحر ناله شب
این همه از نظر لطف شما می‌بینم
هر دم از روی تو نقشی زندم راه خیال
با که گویم که در این پرده چه‌ها می‌بینم
کس ندیده‌ست ز مشک ختن و نافه چین
آن چه من هر سحر از باد صبا می‌بینم
دوستان عیب نظربازی حافظ مکنید
که من او را ز محبان شما می‌بینم

تنها خراسانی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۴۶ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

با خواندن حاشیه ها چقدر از اصل دور شدم.حضرت مولانا بسیار واضح مطلب بیان کرده ، خیلی به حاشیه رفتیم!
هر کسی از ظن خود شد یار من
از درون من نجست اسرار من

تنها خراسانی در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۴۴ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدید‌کنندگان را:

با خواندن حاشیه ها چقدر از اصل دور شدم.حضرت مولانا بسیار واضح مطلب بیان کرده ، خیلی به حاشیه رفتیم!

همایون ویسی شیخ رباط در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:

این بیت از این غزل

همایون ویسی شیخ رباط در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۰۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۱:

حال از دهان دوست شنیدن چه خوش بود
یا از دهان آن که شنید از دهان دوست
این شعر و مصرع دوم این بیت برای من تداعی شد خوشا تداعی شدن مصرع اول این غزل بی نظیر

فرزانه در ‫۴ سال و ۸ ماه قبل، دوشنبه ۲۷ مرداد ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۲:

ممنونم،بسیار استفاده می کنم از سایت شما

۱
۱۷۶۵
۱۷۶۶
۱۷۶۷
۱۷۶۸
۱۷۶۹
۵۴۰۷