رحیم غلامی در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۰۳ دربارهٔ حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۴۷:
مطبخ محمود با چندان شکوه سلطنت
هم به سعی دشت بان می یافت شام و چاشنی
لطفا چاشنی را با چاشتی جایگزین کنید. شام و چاشت یعنی شام و ناهار
Haidari در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۴:
با سلام و خسته نباشید!
سایت بسیار جالبی دارید.
راجع به این غزل بیت سومش برام جالب بود که بر اساس یه آیه از قرآنه :
آسمان بار امانت نتوانست کشید /قرعه ی فال به نام من ِ دیوانه زدند
این بیت برگرفته از آیه ی 73 سوره احزاب و بدین مضمون است:
إِنَّا عَرضْنَا الاَمانَةَ عَلی السَّمَـاواتِ والأرْضِ وَالْجِبَالِ فَأبَیْنَ أَن یَحْمِلْنَها واشْفَقْنَ مِنْهَا وحَملهَا الإِنْسَـانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُوماً جَهُولاً ( = ما امانت را بر آسمان ها و زمین و کوه ها عرضه داشتیم، اما از تحملش سر باز زدند و از آن ترسیدند. اما انسان آن را حمل کرد که همانا ستمگر و جاهل بود.). که خب راجع به این امانت حرف ها زیاده ولی من یه حدیث از امام صادق علیه السلام شنیدم که منظور ازین امانته ولایت امام علی علیه السلام هستش که خب با توجه به بیت بعدی غزل احتمال اینکه منظور حافظ هم همین بوده زیاده!.
با حرمت
حیدری
کیومرث محمدی در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۰۹ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱:
این شعرزیبا را را استاد شجریان در اجرای خصوصی "آب حیات " با سه تار زنده یاد مشکاتیان و ضرب آقای "محبی" به زیبایی هرچه تمامتر اجرا کرده اند
الهه در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۳۰ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۸۷ - جواب گفتن عاشق عاذلان را و تهدیدکنندگان را:
به آقای مهدی حداد و همه و همه پیشنهاد میکنم پیج اقای سعید قویدل سر بزنن ایشون در بسته ی آموزشی خود کامل و شیوا و خیلی عالی معانی این ابیات رو تفسیر کردند و کاملا قابل درک توضیح دادند
#saeed_ghavidel_1350
علیرضا شعبانی در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۰۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۸:
آیننه روی آ
همانند آیینه بیا و حد بالای تشبیه مانند آیینه باش
آه از دلت آه حد اعلای افسوس
فرهاد در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۲:۵۱ دربارهٔ عنصری » قطعات و ابیات پراکندهٔ قصاید » شمارهٔ ۱۴۸:
وزن شعر متعلتن متعلتن متعلتن
غلامحسین مراقبی در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۱ دربارهٔ رودکی » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰۲:
درود
با عاشقان نشین و همی عاشقی گزین
با هرکه نیست عاشق، کم کن قرینیا
باشد گه وصال ببینند روی دوست
تو نیز در میانه ایشان ببینیا
تا اندران میانه که بینند روی دوست
تونیز در میانه ایشان نشینیا
غلامحسین مراقبی در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۳:
درود
مولوی این سروده را در یازده بیت اقتباس کرده، با این سرآغاز:
با عاشقان نشین و همی عاشقی گزین
با آنکه نیست عاشق، یکدم مشو قرین
رامین کبیری در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۴:
تعجب میکنم از ایشون. چندین جا میتونست واژه های مرتبط تر و پربارتری استخدام کنه
غلامحسین مراقبی در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۳:
درود و سپاس از کوشایی و پویش گنجوری های گرامی.
در مصرع پایانی، «مفتخر» نادرست و «مفخر» درست استکه بیگمان خطای نوشتاری است.
مجید در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۳۷ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵۹ - در ستایش امیر انکیانو:
به نظرم این بیت صحیح تر است:
مرد آدمی نباشد اگر دل نسوزدش
باری ببیند او خری افتاده در گلی
«اگر» کلا باید از بیت حذف شود تا وزن شعر حفظ شود
«و» باید تبدیل به «او» بشود
«اوفتاده» هم باید تبدیل به «افتاده» بشود
در غیر اینصورت اصلا نمیشود بیت را خواند!!
حسن در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۲۸ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶۵:
آیینه از خودش تصویری ندارد. آینه مدام دیگری را نشان می دهد. آینه خودش را نشان نمیدهد. مولوی می گوید که تو انسان کامل مثل اینه ای که از خودت رنگ و تصویری نداری بلکه تو نمایش دهنده کس دیگری هستی و ان کس جزظهور چمال دوست یعنی خداوند در جهان نیست. این معنادر تمامی اشعار او جاری و ساری است.
معین الدین در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۰۷:
نکته ای رو تذکر بدم بیت اول نمیتواند قافیه اش اشنایی باشد زیرا قافیهی یکی دیگر از ابیات هم اشنایی است ودر قصیده و غزل یک قافیه دوبار اورده نمی شود.
امیربهادر در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۱:۲۳ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۹:
سلام. آیا کسی تعبیر بیت هفتم رو میدونه؟
همایون در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۰۰:۰۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۰:
عرفان جلال دین عرفان رهایی است، رهایی از هر قفس بویژه قفس مذهب.
از آنجا که قفس جای امن و ساده ایست، بسیاری آن را می پسندند و حاضر به ترک آن نمی شوند و مهم ترین عامل آن این است که نمی دانند وقتی از قفس جدا شوند کجا بروند
مژده جلال دین به انسان همین است که جان انسان میتواند تا بی اندازه گسترش یابد
خود او نشانه و سندی بر این باور است
انسان توانایی آنرا دارد که دوزخ و آنچه که در دنیا نشانه دوزخی دارد را در چشم بر هم زدنی در خود محو کند و خود آفریننده بهشتی باشند که در روز رستخیز وعده داده شده است
انسان همه امور خود را میتواند بدون دعا و نفرین پیش ببرد، همه این ها به باور جلال دین عملی و شدنی است
امیر در ۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۲۰:۰۳ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵:
حضرت حافظ اشعاری فنی و پر از آرایه دارد و برخی از آنان را ما نوجوانان توان درک نیست اگر اشعاری احساسی تر و ساده تر در حد نوجوانان سراغ دارید که البته شعری مطابق با استاندارد های ادبی باشد لطفا ما را از اندوخته هایتان بی بهره نگذارید
آدام در ۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۸:۰۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۰:
دوستان با در نظر گرفتن تئوری مرگ مولف، حافظ را رها کنید و خودتان با روزگاران و آنچه بر شما گذشته شعر را دریابید و لذت ببرید.
تضمینی در ۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۹۰:
نامد گه آن آخر کز پرده برون آیی
آن روی بدان خوبی در پرده نهان تا کی؟
یا مهدی...
مهنوش در ۴ سال و ۷ ماه قبل، یکشنبه ۶ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۵۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۲:
ز خواب بیخودی بیدار کن آن چشم جادو را
که از خط هست در طالع شکستی طاق ابرو را
معنی: آن چشم خمارِ سحرآمیز را از خواب غفلت بیدار کن، زیرا با رویش سبلت و موی صورتِ طالع، طاقِ ابرویش شکسته میشود.
آرایهها:
اضافهی تشبیهی: خواب بیخودی(خواب غفلت)
ایهام: ابرو محافظ چشم تعبیر شده که در حال شکستن است، ایهامی دارد به خمیدگی ابرو که از آن به شکستِ ابرو یاد شده است،
پس چشم غافل را بیدار کن که سقفِ آن در حال فروریختن است، انسان وقتی پیر میشود ابروانش بلند میشود و بر چشمانش میریزد و دیگر آنموقع وقتِ غفلت و سبکسری نیست، باید از خواب غفلت بیدار شد و به فکر خود بود.
مجاز: چشم و ابرو، مجاز به علاقهی مجاورت
تناسب یا مراعات نظیر: چشم و ابرو/ جادو و طالع
اضافهی تشبیهی: طاق ابرو
مجید در ۴ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۷ مهر ۱۳۹۹، ساعت ۱۹:۵۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲: