صیدگری بود عجب تیزبین
بادیهپیمای و مراحلگزین
شیرسگی داشت که چون پو گرفت
سایه خورشید بر آهو گرفت
سهم زده کرگدن از گردنش
گور ز دندان گوزن افکنش
در سفرش مونس و یار آمده
چند شبانروز به کار آمده
بود دلِ مهرفروزش بدو
پاس شب و روزی روزش بدو
گشت گم آن شیرسگ از شیرمرد
مرد بر آن دل که جگر گربه خورد
گفت در این ره که میانجی قضاست
پای سگی را سر شیری بهاست
گرچه در آن غم دلش از جان گرفت
هم جگر خویش به دندان گرفت
صابرییی کان نه به او بود کرد
هر جوِ صبرش دِرَمی سود کرد
طنزکنان روبهی آمد ز دور
گفت «صبوری مکن ای ناصبور
میشنوم کان به هنر تک نماند
باد بقای تو گر آن سگ نماند
دی که ز پیش تو به نخجیر شد
تیز تکی کرد و عدمگیر شد
اینکه سگ امروز شکار تو کرد
تا دو مهت بس بوَد ای شیرمرد
خیز و کبابی به دل خویش ده
مغز تو خور، پوست به درویش ده
چربخورش بود ترا پیش ازین
روبهِ فربه نخوری بیش ازین
ایمنی از روغن اعضای ما
رَست مزاج تو ز صفرای ما
در وی ازو این چه وفاداری است؟
غم نخوری این چه جگرخواری است؟»
صیدگرش گفت «شب آبستن است
این غم یکروزه برای من است
شاد بر آنم که درین دیر تنگ
شادی و غم هردو ندارد درنگ
اینهمه میری و همه بندگی
هست درین قالبِ گردندگی
انجم و افلاک به گشتن دَرَند
راحت و محنت به گذشتن دَرَند
شاددلم زانکه دلِ من غمیست
کامدن غم سبب خرمیست
گرگ مرا حالت یوسف رسید
گرگ نِیَم جامه نخواهم درید
گر ستدندش ز من ای حیلهساز
با چو تو صیدی به من آرند باز»
او به سخن در که برآمد غبار
گشت سگ از پردهٔ گَرد آشکار
آمد و گِردَش دو سه جولان گرفت
نیفه روباه به دندان گرفت
گفت «بدین خرده که دیر آمدم
روبه داند که چو شیر آمدم
طوق من آویزش دین تو شد
کنده روباه یقین تو شد»
هرکه یقینش به ارادت کشد
خاتم ِ کارش به سعادت کشد
راه یقین جوی ز هر حاصلی
نیست مبارکتر ازین منزلی
پای به رفتارِ یقین سر شود
سنگ به پندارِ یقین زر شود
گر قدمت شد به یقین استوار
گَرد ز دریا، نَم از آتش برآر
هر که یقین را به توکّل سرشت
بر کرم «الرزق علیالله» نوشت
پشهٔ خوان و مگسِ کس نشد
هرچه به پیش آمدش از پس نشد
روزی تو باز نگردد ز در
کار خدا کن غم روزی مخور
بر در او رو که از اینان به اوست
روزی ازو خواه که روزیده اوست
از من و تو هرکه بدان در گذشت
هیچکسی بی غرضی وا نگشت
اهل یقین طایفه دیگرند
ما همه پاییم گر ایشان سرند
چون سر سجاده بر آب افکنند
رنگ عسل بر می ناب افکنند
عمر چو یکروزه قرارت نداد
روزیِ صد ساله چه باید نهاد؟
صورت ما را که عمل ساختند
قسمت روزی به ازل ساختند
روزی از آنجات فرستادهاند
آن خوری اینجا که ترا دادهاند
گرچه در این راه بسی جهد کرد
بیشتر از روزی خود کس نخورد
جهد بدین کن که بر این است عهد
روزی و دولت نفزاید به جهد
تا شوی از جملهٔ عالم عزیز
جهد تو میباید و توفیق نیز
جهد نظامی نفسی بود سرد
گرمیِ توفیق به چیزیش کرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: داستان درباره یک صیدگر تیزبین است که در سفرش با مشکلات زیادی روبرو میشود. او شیرسگی دارد که سایهاش بر آهو میافتد. این صیدگر با وجود غمهایش همچنان امیدوار است و به صبر و استقامت تأکید میکند. روباهی به او میگوید که نباید غمگین باشد و باید از زندگی لذت ببرد چون غصهها هم زودگذرند. صیدگر پاسخ میدهد که غمهایش گذرا هستند و او به شاد و غمگین بودن معتقد است.
در نهایت، او به این نتیجه میرسد که توکل بر خدا و یقین به تقدیر در زندگی مهم است. او بر این باور است که همه چیز از جانب خداوند است و باید تلاش کند و به دنبال روزی خود باشد. اگرچه تلاش و زحمت میکنند، در نهایت روزی هر کس معین شده است و این تقدیر الهی است که نمیتوان تغییر داد.
هوش مصنوعی: صیدگری وجود داشت که توانایی خاصی در شناسایی و دیدن داشت، او در سفرهایش با دقت و احتیاط مراحل را انتخاب میکرد.
هوش مصنوعی: سگ شجاعی داشت که وقتی به خواب میرفت، سایهاش را بر روی آهو میانداخت.
کرگدن، مرعوبِ گردنش و گور مرعوب دندان گوزنافکنش بود. (سهمزده یعنی مرعوب)
هوش مصنوعی: او در سفر خود به یاری و همدم چند شب و روز مشغول به کار آمده است.
هوش مصنوعی: دل مهربان و روشن او، در هر لحظه از شب و روز به او توجه دارد و همیشه در فکر اوست.
مرد آن سگ قوی را گم کرد و تصورش این بود که سگش مرده، کار از کار گذشته و گربه، جگر را خورده است. (مرد بر آن دل یعنی مرد اینگونه اندیشید.)
هوش مصنوعی: در این مسیر که سرنوشت نقش اساسی دارد، ارزش زندگی یک سگ به اندازه ارزش جان یک شیر است.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه دلش به شدت غمگین بود و از این غم جانش را از دست میداد، اما او با تمام قدرت خود تلاش کرد تا سختیها را تحمل کند و تحملش را از دست ندهد.
هوش مصنوعی: صبوری که هیچ نتیجهای از صبرش به دست نیاورد، هر چه تحمل کرد، فایدهای نداشت.
هوش مصنوعی: یک روباه شیطون از دور نزدیک شد و گفت: "ای بیصبر، خونسردی خود را حفظ کن و عجله نکن!"
هوش مصنوعی: میشنوم که هنر و استعداد تو تا ابد باقی نمیماند، حتی اگر آن سگ هم باقی نماند.
هوش مصنوعی: روزی که از حضور تو جدا شد، به سرعت به شکار پرداخت و از حقیقت خود دور گشت.
هوش مصنوعی: امروز سگی به دنبال تو آمده و تو را شکار کرده است، اما این فقط یک بار است و نمیتواند به معنای ضعف تو باشد. تو هنوز هم یک شیرمردی و قدرت واقعیات فراموش نشود.
هوش مصنوعی: بلند شو و دل خود را با حس شوق و گرمی پر کن، مغز و جوهر وجودت را برای خود نگهدار و پوسته و ظاهرت را برای نیازمندان و درویشان بگذار.
هوش مصنوعی: قبل از این، تو به خوردن چربیها عادت داشتی، اما حالا دیگر کمتر از آن روباه چاق بخور.
هوش مصنوعی: ایمنی ما ناشی از روغن وجود اعضای ماست، اما حال و مزاج تو به خاطر صفرا و زردی ما متاثر شده است.
هوش مصنوعی: در او چه نوع وفاداری وجود دارد؟ نگران نباش، این چه نوع عذاب و رنجی است؟
هوش مصنوعی: صیاد به او گفت: «این شب پر از غم و اندوه است، اما این احساس غم برای من فقط موقتی و گذراست.»
هوش مصنوعی: من خیلی خوشحال هستم که در این دنیای کوچک، هیچکدام از شادی و غم، سرجای خود نمیایستند و به راحتی در جریانند.
هوش مصنوعی: در این دنیا، ما همه در حال حرکت هستیم و در عین حال در نقشهای مختلفی که به ما داده شده، مشغول خدمت و بندگی هستیم.
هوش مصنوعی: ستارهها و آسمان به چرخش خود ادامه میدهند، در حالی که خوشی و سختیهای زندگی تنها با گذشت زمان از بین میروند.
هوش مصنوعی: دل من شاد است، زیرا اگرچه دلم غم دارد، اما وجود این غم باعث خوشحالیام میشود.
هوش مصنوعی: وقتی که در شرایط سخت و خطرناک قرار میگیرم، مانند یوسف در زمان دشواری، نمیخواهم به ابزاری مثل قضاوت دیگران دست بزنم و خودم را تسلیم کنم.
هوش مصنوعی: اگر او را از من بگیرند، ای حقهباز، با کسی مثل تو که به او قدرت صید دارم، او را به من بازگردانند.
هوش مصنوعی: وقتی او سخن گفت، گرد و غبار برخواست و سگ از پشت پردهی گرد و غبار بیرون آمد.
هوش مصنوعی: او آمد و به دور خودش کمی چرخید، سپس روباهی را که به دندان گرفته بود، به عقب کشید.
هوش مصنوعی: گفت: «به خاطر اینکه دیر رسیدم ناراحت نباشید، چون وقتی آمدم، مثل شیر قدرت و توانایی دارم.»
هوش مصنوعی: من به خاطر عشق و وابستگی به دین تو، مانند طوقی در گردنم آویختهام و این احساس، یقین و اطمینان من را مثل کندهای در دستان روباه، به چالش کشیده است.
هوش مصنوعی: هر کس که ایمان و ارادهاش قوی باشد، در نهایت به موفقیت و خوشبختی خواهد رسید.
هوش مصنوعی: به دنبال یقین و حقیقت باش؛ هیچ چیز بهتر از این نیست که به چنین مقصدی برسیم.
هوش مصنوعی: اگر یقین و ایمان واقعی در دل باشد، انسان در رفتار و اعمالش قوی و ثابت قدم خواهد بود، و از طرفی، اگر تنها به ظواهر و ماجراها تکیه کنیم، درک و فهم ما سطحی خواهد ماند.
هوش مصنوعی: اگر قدمت محکم و استوار شود، از دریا به سمت آتش برو و خود را از آن برهان.
هوش مصنوعی: هر کسی که اعتماد به خدا را در وجود خود جا داده باشد، به یقین میداند که رزق و روزی بر عهدهی خداوند است.
هوش مصنوعی: پشهای که در مهمانی نشسته، به هیچ چیز از آنچه به سویش آمده، توجه نکرد و هر آنچه در گذشته بوده را فراموش کرد.
هوش مصنوعی: نگران روزی نباش، زیرا ممکن است روزی برنگردی. به جای آن، به کارهای خدا بپرداز و غم و اندوه روزی را فراموش کن.
هوش مصنوعی: به در او برو، چرا که از اینها برتر است. روزی از او طلب کن، چون روزیده اوست.
هوش مصنوعی: هر کسی که بر اساس شناخت و فضیلت بگذرد و از ما دو نفر عبور کند، هیچکس خالی از علاقه و هدف نیست.
هوش مصنوعی: افراد مطمئن و دارای یقین گروهی متفاوت هستند. ما همه در آرا و نظرات خود ثابتقدم هستیم، حتی اگر آنها به گونهای دیگر عمل کنند.
هوش مصنوعی: زمانی که سجاده را بر روی آب بگذارند، رنگ عسل را بر شراب خالص میپاشند.
هوش مصنوعی: عمر انسان مانند یک روز است و نمیتوان بر آن تکیه کرد. با توجه به این که زندگی بسیار کوتاه است، چه نیازی به اندوخته کردن چیزهایی داریم که به عمر طولانی نیاز دارند؟
هوش مصنوعی: صورت ما را که آفریدند، قسمت روزیمان را در همان آغاز خلقت تعیین کردند.
هوش مصنوعی: روزی پیامی از آنجا به اینجا فرستادهاند که تو را به ما دادهاند.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه در این مسیر تلاش زیاد و کوششهای زیادی صورت گرفت، اما هیچکس بیشتر از آنچه برایش مقدر شده، بهرهمند نشد.
هوش مصنوعی: کوشش کن تا به وعدهی روزی و کامیابی برسی، زیرا ثروت و موفقیت تنها با تلاش به دست میآید.
هوش مصنوعی: برای اینکه در میان مردم محترم و ارزشمند قرار گیری، به تلاش و کوشش تو نیاز است و همچنین کمک و موفقیتی باید در کار تو وجود داشته باشد.
هوش مصنوعی: تلاش نظامی نتیجهای سرد و بیاحساس بود، اما موفقیت تو گرمای خاصی به آن بخشید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.