خهتساز در ۳ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۰۱ در پاسخ به ديبا دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
و اما اندر تفاوتِ "سد" و "صد":
در زبانِ فارسی آوایِ "ص" وجود ندارد. از همین رو عددِ "۱۰۰" میبایستی "سد" نوشته شود ولی "آببند"، "سدّ" [یعنی همواره با تشدید]که واژهیی عربیست. واژهیِ "سده" که از عددِ "۱۰۰" برگرفته شده- در دو معنایِ "قرن" و "جشنِ سده" - گواهِ درستیِ این اظهارنظرِ بنده هستند.
همچنین است واژهیِ فارسیِ "۶۰" که به نادرست "شصت" نوشته میشود؛ حال آن که درستِ آن "شست" است.
گویا روزی، روزگاری، شخصی (یا اشخاصی) دلسوز، برایِ پرهیز از اشتباهِ "۶۰" با انگشتانِ "شستِ" دست و پا (و یا دلیلی دیگر که هرچه باشد نادرست است)، به نادرستی، آن را با "ص" نوشته و این کژی را در شیوهیِ نگارشِ ما وارد کرده است.
در پایان برایِ محکمکاری، نقلِ قولی از دهخدا میآورم:
در لغتنامهیِ دهخدا در توضیحِ "سده" اینچنین آمده:
"... دهمروز از بهمنماه ... روز جشنی و عیدی بزرگ از پارسیان بوده [و] صَدَق معرب آن است . و صد که دو پنجاه است پارسی است و مانند شصت که دو سی است به سین آمده. گویند از آن عید تا عید نوروز پنجاه شب و پنجاه روز بود. ..."
و کمی پایینتر نیز آمده:
"... بعضی دیگر گویند: چون از این روز تا نوروز پنجاه روز و پنجاه شب است که مجموع آن صد باشد، بنابراین سده میگویند. و صد به صادِ معرب، سد به سین است. چه در کلام فرس قدیم صاد نیامده. ..." (در این نقلِقول، نقطهگذاری و کسره از منست!)
با آرزویِ این که رهروِ دهخدا شویم و کژراههیِ عادت و عناد را بپرهیزیم.
خهتساز در ۳ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۲:۰۵ در پاسخ به فرزانه دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹:
دوستِ گرامی، با پوزش، لازم دیدم، اشاره کنم که نیهیلیسم یکی از مکتبهاست و نیهیلیست فردیست که پیروِ آن مکتب است. از این رو ابوالعلا نمیتواند [مکتبِ] نیهیلیسم باشد. بلکه ایشان میتوانند یک نیهیلیست باشند.
احمد خرمآبادیزاد در ۳ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۰۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱۹:
این دوبیتی به شکل زیر:
«گلان فصل بهاران هفتهای بی/زمان وصل یاران هفتهای بی»
«غنیمت دان وصال لاله رویان/که گل در لاله زاران هفتهای بی»
به هیچ رو با نسخه مرجع همخوانی ندارد.
*از هرگونه دستکاری–از جمله فارسی سازی–اسناد هویت ملی بپرهیزیم.
محمد مهدی منصور در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۰۹ در پاسخ به محمد مهدی منصور دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸:
در نسخه هفت دیوان هم خاک اومده
محمد مهدی منصور در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۰۷ دربارهٔ محتشم کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸:
در بیت ۵
معمولا خاک رو بر باد میدهند نه خون را، احتمالا اشتباه کاتب بوده
غلامرضا بابایی در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۲ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳:
درود و مهرحضور آقا رضا ، از تفسیر غزل با شکوه حضرت حافظ لذتی وافر بردم دمت گرم و س ت خوش باد ...
احمد خرمآبادیزاد در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۸ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱۶:
ویرایش و تصحیح به استناد نسخه مرجع انجام شد.
*از دستکاری اسناد هویت ملی–به هر بهانهای–پرهیز کنیم.
احمد خرمآبادیزاد در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۴۱ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۱۵:
در مصرع دوم بیت نخست، «سرنگون» درست نیست. آخر مگر روز هم سرنگون میشود؟ دستکاری تا این حد؟
ویرایش به استناد نسخه مرجع و نیز نسخه دیگری از وحید دستگردی، انجام میشود.
*از دستکاری اسناد هویت ملی–به هر بهانهای–پرهیز کنیم.
احمد خرمآبادیزاد در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۱۶ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰۹:
به استناد نسخه مرجع و نسخه دیگر شادروان وحید دستگردی، شکل درست دوبیتی به شرح زیر است:
کریمی که مکانش لامکان بی/صفابخش جمال گلرخان بی
پدید آرندۀ روز و شُوِ خلق/به هر جنبدندهای روزی رسان بی
*از دستکاری اسناد هویت ملی به هر بهانهای–زیبا سازی، به روز رسانی یا ویرایش–پرهیز کنیم.
احمد خرمآبادیزاد در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۳۵ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰۵:
به استناد نسخه مرجع و نیز نسخه دیگر شادروان وحید دستگردی، در مصرع نخست بیت شماره 1، «بستان» (به جای «زندان») درست است.
از دستکاری اسناد هویت ملی بر پایۀ سلیقه شخصی و به بهانه ویرایش، خودداری کنیم.
احمد خرمآبادیزاد در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۵۳ دربارهٔ باباطاهر » دوبیتیها » دوبیتی شمارهٔ ۳۰۳:
این دو بیتی به نوعی تکرار دوبیتی 302 میباشد و به این شکل، در نسخه مرجع و نیز نسخه دیگر شادروان وحید دستگردی وجود ندارد.
رضا از کرمان در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۴۶ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۴:
درود بر شما
حاشیه قبلی بنده اشتباها حذف شد ولی به صورت خیلی ساده معنی بیت میشه :
ای جان من ، تو چرا به این چشم من که دزدانه و زیر چشمی تو را نظاره میکند ودچار فعل حرام میگرده قدرت بینایی میدهی این کار را نکن
رضا از کرمان در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۳ در پاسخ به سید عماد آریافر دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - ای گربه:
عماد جان درود
بنظر نمیاد این قطعه ربطی به ایران وانگلیس داشته باشه ضمن اینکه دوران حکومت رضا شاه دوره رشد وترقی ومدرنیته ایران بوده نه دوره تاریک ایران واتفاقا ایشان کاملا پایبند به مشروطه بوده اند.
شاد باشی عزیز
سوره صادقی در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۶:۵۶ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۹ - خطاب زمینبوس:
پهلو به معنای پهلوان است. خسرونشان کسیست که نشان پادشاهی دارد. هر پهلوانی دوست دارد خود را بزرگ و معظم همچون پادشاه جا بزند. طغرل ارسلان نه تنها سلطان است بلکه پهلوان و جوانمرد هم هست. پادشاهی و خسروی نماد قدرت و پهلوانی نماد اخلاق و جوانمردیست که نظامی میگوید طغرل ارسلان هر دو را دارد.
سید مهدی smb۱۳۴۷@gmail.com در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ خواجه عبدالله انصاری » مناجات نامه » مناجات شمارهٔ ۹:
دقیقا در رباعیات مولانا نیز آمدهاست.
سید عماد آریافر در ۳ ماه قبل، جمعه ۳ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۱۱ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۲۰ - ای گربه:
مسمط " گربه " پروین اعتصامی از قدرنادیده ترین اشعار تاریخ ادب پارسی است.
پروین در این شعر از استعاره های گوناگونی برای توضیح وضعیت سیاسی و اجتماعی زمانه پر از آشوب خود سود جسته که در اوان حکومت رضاخانی و گذر از سالیان تاریک پسامشروطه می باشد.
گربه ما روشن ترین استعاره شعر است و نماد ایران است. نماد سیاستمداران شجاع آن هم فرزندان نژند او هستند.
موش نماد جاسوسان و همچنین دولت انگلیس است که از آفت او نه پحته بجا ماند نه خام.
پروین در مسمط گربه به سبک علامه دهخدا در شعر یادآر سروده شده، به بیان دغدغه های ملی میهنی خویش پرداخته
محسن در ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی اسکندر » بخش ۳۲:
فلسفه ی بردن کره اسب بر میگرده به یک داستان فولکلور در مورد اسکندر که قدیمی ها میگفتند.
اسکندر که جوان و مغرور بوده میخواسته تاریکستان (شاید حوالی قطب شمال) رو فتح کنه .
حرف جوانی که بهش گفته بود بگذار پدر پیرم رو به همراه بیارم تا راهنمایی مون کنه ولی اسکندر قبول نمیکنه و میگه اون طاقت این سفر رو ندارها.
اما جوان پیرمرد رو در خورجین اسب پنهان میکنه و همراهش میاره ،وقتی به تاریکی میرسند اسبها از حرکت می ایستن و قدم از قدم برنمیدارن.
اسکندر حیران میمونه تا اینکه جوان سر از راز خود برمیداره و میگه که پدرش رو در خورجین پنهان کرده.
اسکندر از پیرمرد چاره جویی میکنه ، پیرمرد میگه کره اسب رو بغل کنید و ببرید مادرش به دنبال کره اش خواهد آمد.
اون مصرع معروف حافظ هم میتونه اشاره به همین داستان داشته باشه که میگه:
بی پیر مرو به خرابات ،هرچند سکندر زمانی
یا فولکلورش
بی پیر مرو به زندگانی ،هرچند سکندر جهانی
محمد تدینی در ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۶۱:
درود بر شما
جمله: "دین به دنیا فروشان خرند، یوسف بفروشند تا چه خرند؟!" را نمیتوانم معنی کنم. آیا معنای "خرند" در اولین عبارت دلالت بر خر بودن میکند؟! سپاسگزارم
رضا از کرمان در ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۲ در پاسخ به همایون دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷۲:
درود بر شما همراه گرامی
از حسن توجه حضرتعالی ممنونم
برقرار وپاینده باشی
خهتساز در ۳ ماه قبل، شنبه ۴ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۲۶ در پاسخ به فرز دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳۹: