گنجور

حاشیه‌ها

محا در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۵:۱۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۵۵:

سلام گنجور
ممنون .لذت بردم ازاین پیام الهی
سلام خدا بر مولوی

آزادبخت در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۴۵ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

عارف وعابد وصوفی همه طفلان رهند
مرد اگرهست بجز عالم ربانی نیست
سعدی بر این باور بود که دانشمندان در پی نجات جهانند و عارفان یا شیادند یا دنبال نجات خویش
عارف و صوفی و عابد کنار هم درست است

آزادبخت در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۴۰ دربارهٔ سعدی » مواعظ » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - موعظه و نصیحت:

ای کاش روزی می امد که من ببنم مردمان ما ندانسته یا نظر ندهند یا انکه پیش از نوشتن و یا نظر دادن اندکی پژوهش کنند
چنان با تن پرباد می ایند میگویند به خاطر وزن و قافیه گفته تن اسانی که ادم می ماند نکند درباره شعر شاطر عباس نظر میدهند اخر سعدی خدای سخن گرفتار قافیه میشود
برادر من اخر شما ایا استاد فارسی دری هستی ؟ اگر نیستی قبل از نظر دادن پژوهشی کن اگر استادی که خاک بر سر دانشگاهی که استادانش اینگونه اند چگونه نمیدانی در فارسی تن آسانی درست است
از رودکی تا پروین اعتصامی نمونه ها را ببنید همه تن اسانی گفته اند و تن اسایی اصلا درست نیست
ازو بی اندهی بگزین و شادی با تن آسانی
به تیمار جهان دل را چرا باید که بخسانی

رودکی
تن آسانی ازداد و رنج من است
کجا آب و خاک است گنج من است .
که پیروزی و شوربختی از اوست
تن آسانی و رنج و سختی از اوست .
پرستیدن مهرگان دین اوست
تن آسانی و خوردن آیین اوست
تن آسانی از درد و رنج منست
کجا خاک و آبست گنج منست
تن آسانی و شادی افزایدت
که با شهد او زهر نگزایدت
شبان باشم و زیردستان رمه
تن‌آسانی و داد جویم همه
بگفت این و چادر به سر برکشید
تن‌آسانی و خواب در بر کشید

فردوسی



به تن آسانی بر بالش دولت بنشین
چکنی تاختن و تافتن و رنج سفر.
فرخی .
خداوندی و خوبی و جوانی
تن آسانی و ناز و کامرانی .
(ویس و رامین ).

غره شدی بدانچه پسندیدت
هر کاهل خسیس تن آسانی

برده این چرخ جفاپیشه به بیدادی
از دلش راحت و از تنش تن آسانی .
ناصرخسرو.
زود بیند ز تو دل آزاری
هرکه یابد ز تو تن آسانی .
مسعودسعد.
ندهد رنج آن کل کافر
هیچ کس خلق را تن آسانی .
سوزنی
بدا سلطانیا کو را بود رنج دل آشوبی
خوشا درویشیا کو را بود گنج تن آسانی .
خاقانی .


کُردِ صحرا رو بیابانی
چون از او یافت آن تن آسانی
به تولای خود عزیزش کرد
حاکم خان و مان و چیزش کرد.
ن
گه سختی تن آسانی پذیرند
تو گوئی دست و ایشان پای گیرند
نظامی

ایها الناس جهان جای تن آسانی نیست .
مرددانا به جهان داشتن ارزانی نیست .
سعدی .
بهشت تن آسانی آنگه خوری
که بر دوزخ نیستی بگذری
بوستان سعدی
تن آسانی گزیند خویشتن را
زن و فرزند بگذارد به سختی .
سعدی (گلستان ).
و چنانک اصناف انسانی به فنون تمتع و تن آسانی از روزگار، انصاف می ستانند. (جهانگشای جوینی ).


زهی حسرت که خواهد دید جانت زین تن آسانی
هزاران چشم می‌باید که بر کار تو خون گرید
عطار



تشنهٔ آغوش دریا را تن‌آسانی بلاست
چون صدف هر کس که در دامان ساحل ماند، ماند

صائب تبریزی



داغ عشقم ، نیست الفت با تن آسانی مرا
پیچ وتاب شعله باشد نقش پیشانی مرا
بیدل

چه کاری میتوان از پیش بردن با تن آسانی
درین ره پیشوایان تو دیوانند و گمراهان
تنها نه خفتن است و تن آسانی
مقصود ز آفرینش و ایجادت
پروین اعتصامی
اگر امروز کوچکترین شاعرکی هم کلمه ای چون گدایی را بخواهد گدانی بکند به هیچ عنوان ان بیت را نمی سراید چه برسد به سعدی
-
ندانستن عیب نیست اما اینکه حد اقل یک سرچ نمی کنید که ببنید ایا تن اسانی درست است یا انچه می گویید
دیگری که میگوید از روی نسخه فروغی برادر ما در کشوری زندگی میکنیم که همه چیزمان را از دست داده ایم ناشرش که فرهنگی است دزدی میکند و نسخه ای مغلوط را به نام فروغی می فروشد
همین که نوشت از روی بدان که دروغ می گوید
بعد چگونه ناشر بیسوادی است که نمی داند تن اسایی کل قافیه شعر را به هم میریزد و تازه اشتباه هم هست
دیگر دوستانی گفته بودند وزن شعر غلط است و اگر به هندی هم بخوانی من پنجاه سال با فارسی سر و کار داشتم تنها می توانم بگویم دردا و سختا که پنجاه سال ندانستی فارسی بخوانی
این شاهکار بسیار زیبای سعدی خود می گوید چه هست
یک نصیحت ز سر صدق جهانی ارزد
مشنو ار در سخنم فایده دو جهانی نیست
دجهان با سکون میم خوانده می شود اگر فایده در سخن من دوجهانی نیست
مشنو - که این دو جهانی ایهام دارد -
این از اختیارات شاعر نیست بلکه از ویژگیهای زبان پارسی است زبان پارسی از روزگار پیشین دگرگونی فراوان داشته و در فارسی باستان و پهلوی ابتدا به ساکن بسیار بوده و در فارسی دری نیز گرچه ابتدا به ساکن نیست اما می توان بسیاری واژگان را هنگام ترکیب یا خوانش با پیشینش خواند -
به هر لهجه و گویشی و زبان ایرانی که در ایران رجوع کنید در سخن گفتن مردم هم میتوانند دوجهانی با کشیدن دوو و سپس جهان بگویند و هم نرم بگوییند دوجهانی دوج هانی و فتحه جیم را نرم تلفظ کنند یا سکونش دهند -
-
البته تنها در بعضی حروف این امکان پذیر است

حمید در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۲۸ دربارهٔ عطار » منطق‌الطیر » بیان وادی طلب » حکایت سجده نکردن ابلیس بر آدم:

آقای محمد اونجایی که گفتین ابلیس بر آدم سجده نکرد نه به خاطر اونکه
از ما برتره و ما اشتباه فهمیدیم بهتره یه نگاهی به آیه 12 سوره اعراف بندازین
شیطان دقیقا گفته چون من از آدم برترم به اون سجده نمیکنم در حقیقت آفرینش
آدم توی دو مرحله بوده مرحله اول که جسمش آفریده میشه و مرحله دوم که روح
در اون دمیده میشه ابلیس سجده نکرد چون خودش رو با مرحله اول افرینش انسان
مقایسه کرد در حقیقت فرشته ها به روح آدم سجده کردند ( قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ
إِذْأَمَرْتُکَ) خدا فرمود : چون تو را به سجده فرمان دادم چه چیز تو را مانع شد که
سجده نکردی؟؟؟(قَالَ أَنَاْ خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ) گفت: من از او
بهترم مرا از آتش پدید آورده ای و او را از گل ( سوره اعراف آیه12)

شاگرد در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵:

سلام متقابل به آقای مصطفی صادقی،
به نظرم شاعر اشک رو به لعل تشبیه کرده،
لعل: سنگ یا یاقوت سرخ
و با توجه به این تشبیه شاعر میگه؛
انقدر خون گریستم که آثار اشکهام در دامن هر سنگ سر کوی تو هویداست.

ائلمان در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۴:۰۲ دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۳ - تو بمان و دگران:

واقعاً حرف دل این روزهای من هستش این غزل .روحت شاد استاد

مصطفی سیاهپوش در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۵۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران » بخش ۳:

سلام دوستان
در این بیت:
هر آنکس که بینی ز پیر و جوان
تنی کن که با او نباشد روان
به چه معناست؟

Polestar در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۳۸ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۴۸:

چهار بیت آخر فوق‌العادس

مصطفی قباخلو در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۲ - ستایش سلطان محمود:

سلام
گفته دوستمون درسته
همین که :
مرتضی قاسمی نوشته:
بر آن شهریار آفرین خواندم
نبودم درم جان برافشاندم
وزن این بیت کاملاً درست است و اگر سکته‌ای در آن وجود دارد به دلیل قرار گرفتنِ نونِ ساکن پس از هجای بلندِ «ا» است. خوانندگان آوازهای سنتی و افراد آشنا به وزن در این مواقع، برای سهولتِ تلفظ، کسرهٔ خفیفی به حرف نون می‌دهند و آن را به‌صورت «خوانِدم» می‌خوانند.

شهداد در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۳۳ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۵۳:

خراس : آسیاب
گاو خراس: گاویی که چشمانش را می بندند و به سنگ آسیاب وصل می کنند تا آن را بچرخاند. گاو به دور خود می چرخد و چون چشمانش بسته است نمی داند که در یک مکان بسته است. معمولا کیسه ای از گندم یا علف به گردن حیوان وصل می کنند تا حیوان فکر کند در طبیعت در حال چریدن است.

مصطفی قباخلو در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۲۳ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۱ - در داستان ابو منصور:

با سلام
مرا گفت کز من چه باید همی
که جانت سخن برگراید همی
یعنی
به من گفت من چه کاری باید بکنم به عبارتی برای رضایت تو چه کنم (در ازای چه چیزی طبع تو مایل به سخن گفتن است )

مصطفی قباخلو در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۳:۱۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۰ - بنیاد نهادنِ کتاب:

سلام
مگر خود درنگم نباشد بسی ***بباید سپردن به دیگر کسی
مگر به معنی شاید و درنگ اینجا یعنی زمان
و معنی بیت واضح
شاید عمر من اجازه ندهد و مجبور باشم کار را به دیگری بسپارم

Polestar در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۳۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۳۴:

شاهکار بینظیر... دارای مفاهیم بلند

احسان حمیدی در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۲۹ دربارهٔ عرفی » قصیده‌ها » شمارهٔ ۴۶ - حکمت و موعظت:

در نقد ادبی دکتر شمیسا صفحه 159 بیت "در دهن بحث عقل ناوک لا ریختن ، در کمر درس عشق دست نعم داشتن" اینگونه آمده است که از لحاظ مقابله با "درس عشق" در مصرع دوم، "بحث عقل" صحیحتر مینماید.

محمد رضا در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۱:۰۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب اول در سیرت پادشاهان » حکایت شمارهٔ ۳۶:

با سلام خدمت دوستان بنده فکر میکنم که در این جمله که می‌فرماید : خردمندان گفته‌اند نان خود خوردن و نشستن به که کمر شمشیر زرّین به خدمت بستن. میبایست کمر خدمت به شمشیر زرین بستن صحیح باشد
البته باتوجه بع مضمون حکایت و مفهوم جمله این را عرض کردم

محمدصدرا در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۱۰:۵۶ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۶:

تنها با شنیدن آهنگ راز چاوشی میتوان به راز این غزل فوقالعاده پی برد.این شعر پر از درد و غم شیرینی است که شما رو به فراز آسمون خواهد برد.
پیشنهاد میکنم حتما گوش بدید.

دکتر صحافیان در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۲۹ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰:

( با غلبه عشق، سلیمان وار ابراز می دارد) ای نسیم پیام آور عشق چون شانه به سر، تو را به سرزمین سبا( شهر ملکه بلقیس) می فرستم، در نیروی عشق بیندیش که مسافتی طولانی را چگونه برایت آسان می کند.(کل غزل برگرفته از داستان قرآنی سلیمان و بلقیس)
حیفست طایری چو تو در خاکدان غم
زینجا به آشیان وفا می فرستمت
دریغم آمد پرنده ای چون تو( ایهام: جان عاشق) در زندان این خاکدان باشد، تو را به جایگاه معشوق می فرستم
3- راه عشق سراسر وصال است و نزدیکی و دوری بی معنایند، من پیوسته آشکارا می بینمت و اظهار نیاز می کنم.
4- در پی این پیوستگی و حضور هر بامداد و شامگاه دعای خیر را همراه نسیم حیات آور شمال و صبا می فرستم.
5- هنوز که لشگر غم عشقت، پادشاهی دل را ویران نکرده، جانم را به پیشت گروگان می فرستم( تلمیح به آمدن بلقیس به پیشگاه سلیمان)
6- از چشم پنهان اما هم نشین دلی، تو را می خوانم و می ستایم( تمرکز جانمی)
7- در چهره ات به تماشای جلوه خدا بنشین، که جانی که به سویت گسیل داشتم( و از یگانگی عشق با چهره ات یکی شده) آیینه ای است که خدا را بازتاب می دهد.
8- همه نوازندگان ازین شوق حکایت می کنند و من پیشقراول آنها، برایت ترانه های عربی فارسی می فرستم.
9-اکنون ای ساقی( آورنده حال خوش) بیا که پیام آور غیبی خبر خوش داد، که دوایم را در دستان تو فرستاده است.
10- ای حافظ، سرود محفل ما غزل های توست( پذیرفته شدی) شتاب کن که هدیه های نفیس در انتظار است.
دکتر مهدی صحافیان
آرامش و پرواز روح

 پیوند به وبگاه بیرونی

تنها خراسانی در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۸:۱۶ دربارهٔ خیام » ترانه‌های خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۲:

تفاوت عمیقی هست بین این رباعی خیام با این ابیات دنیا همه هم یه هیچ اهل دنیا همه هیچ!]از مولانا نیست]
دنیا زندان مومن است
دنیا مزرعه آخرت است
حدیث پیامبر
خیام دلبستگی به مادیات و دنی بودن را نکوهیده است

مصطفی قباخلو در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۴۷ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۹ - داستانِ دقیقی شاعر:

سلام
الهی عفو کن گناه ورا ***بیفزای در حشر جاه ورا
به نظرم هم خوانی نداره و بعد ها افزوده شده

مصطفی قباخلو در ‫۴ سال و ۴ ماه قبل، دوشنبه ۲۰ بهمن ۱۳۹۹، ساعت ۰۷:۳۸ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۳ - گفتار اَندر آفرینشِ عالم:

((ازیرا ))یعنی زیرا یعنی به همین علت

۱
۱۵۸۳
۱۵۸۴
۱۵۸۵
۱۵۸۶
۱۵۸۷
۵۴۵۹