همیرضا در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۴۷ در پاسخ به تیرداد دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۶:
با سپاس، با توجه به ضبط متن فروغی «ما» با «من» جایگزین شد.
احمـــدترکمانی در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۴۲ دربارهٔ عطار » بلبل نامه » بخش ۲۰ - حکایت گربه و موش و باده:
جوابی داد گربه موش را گفت
تو دزدی نیست در دزدی ترا جفت!!
.
مهیار در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۳۷ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۳:
در مصراع هشتم کلمه آمدید درست است که اشتباها آمدیت نوشته شده
طوقدار در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۵۲ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۰۱ - در معنی این حدیث کی اغتنموا برد الربیع الی آخره:
با درود به پیشگاه استاد مهدی کاظمی. تنها این لطف شماست که همچون چراغی نور بر دلهای تاریک ما می تاباند واین خود لطف بزرگی است که خدا شامل حال شما نموده است. همیشگی و سرمدی باشید برای طالبان مولانا عشق یارتان باد.
تیرداد در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۰۴ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۶:
در گلستان تصحیح شده توسط جناب فروغی، نسخه ی سال پنجاه وهفت، مصرع آخر "مرغ تسبیح گوی و *من خاموش" نوشته شده است.
مریم در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۴۶ دربارهٔ عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت دو روباه که شکار خسرو شدند:
اقطاع: غلبه کردن بحجت بر کسی
سرزنش نمودن
ایمان کیانی در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۲۷ دربارهٔ ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۸۴:
در بیت بیستم، مصرع دویم، واژهی گربزی رو روی هم بنویسید. گربزی به معنی زرنگی و زیرکی
مهدی در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۰۴ دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - و قال ایضاً یمدح الصدر السّعید رکن الدیّن صاعد:
بیت بیست و نهم اینطور است:
بانگ بر فتنه بیدار زدی تا بغنود
کس ندیده است که از بانگ بخسبد بیدار
مهدی در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۰۰ دربارهٔ کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۸۸ - و قال ایضاً یمدح الصدر السّعید رکن الدیّن صاعد:
سلام
در بیت هفت مصراع دوم اینک به جای آنک درست تر به نظر میرسد
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۲۱ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
از نصیحت ها و پند های شما بسیار استفاده خواهم کرد ... .ممنون از شما و خوشا به شما که این چنین بلاغت داشته و این همه استقبال از ادبیات ایران کرده اید .
امید که من نیز چون شما و دیگران تا توان خویش نزدیک شوم .
ممنون ... .
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۴۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
از زبان آوری شما معلوم میباشد که بسی مطالعات نموده اید .از نظرات شما بسیار خرسند گشتم متاسفانه من نتوانستم که آیات قرآن را حفظ کنم (منظور سوره ها است)و فقط چندی از سوره ها در یاد دارم و چندی را از یاد برده ام ؛با وجود سن اندکی که دارم تمام تلاش خود را برای بالا بردن فهم و درک و ...کرده ام و هنوز این تلاش نقطه ای بیش نیست.از سن کم من درک درست از شعر کار من نیست ؛و یافتن ارتباط بیتی با سوره ای از آنجا که من بیشتری از سوره ها را حفظ نکرده ام به حتم که کار من نیست!اشعار عرفانی که در قالب غزل در قرون ششم ایجاد گشت و مولانا شعر عرفانی را به اوج خود رساند و در مضمون عاشقانه سعدی و حافظ بر قله عشق و عرفان ... .با این وجود دیوان شمس مولانا بیش تر از آن که عارفانه باشد بیش تر عاشقانه است و دقت کنید که گفتم بیشتر عاشقانه ، و مثنوی معنوی وی عرفانی بیش تر است و از ادبیات داستانی به شمار میاید (چراکه بیشتر افکار مولانا و جهت های اندیشه وی و مفاهیم خاص خویش از سخن هایش و ...در داستانهای گوناگون با زیباترین کلام و واژه توصیف گشته است و در برخی از اشعار نیز به زیباترین شکل ممکن به درگاه حق حق را نمایان میکند ..).در هر صورت و به هر حال با آرایه های بسیاری نیز میتوان ارتباط با معجزات رسولان و آیات و احادیث و ...را یافت مثل تلمیح یا تضمین مخصوصا تلمیح ،و شاعر با اشاره به آنها به خواننده ارتباط را نشان میدهد و کاه با ابیاتی بس واضح ...که البته این دلیل بر این ها نیست .من تحلیل خویش را از اشعار میگویم نه برای نشان نمودن اطلاعات یا نقض کردن حرف دیگری ،تنها قصد من از این عمل این است که اگر اشتباهی بود توسط بزرگان و دوستان و ...تصحیح گردد.
حق با من است حق با من نیست ... .
در نظر دادن از شعر باید به دید ها نگاه کرد...شعر عرفانی هم خودش عشق است و بس و در این دایره همه زیرمجموعه عشق ... .
مردی در طلب خدا بود و اشک ریزان
دیگری سجاده اش بود تر و خیسان
یکی در زمین سوی خدا
یکی در آسمان شاید روان
...هر کس خدا را در چیزی دید، شاید این هم لطفی ست که خدا بر آدمی کرد که برای کوتاه کردن جستجو رهنمایی و رهبینی فرستاد ؛هر چه انکار گردیم باز باید بدانیم که خدا را توان رسیدن است و همین هست که گنجاندن ش سخت است و این سخت بودن است که رسیدن را به خدا بر افراد غیر ممکن مینماید این خود یک آزمایش الهی ست و بس ... .
از آنچه که هستید یک گام فراتر آیید
عشق از اول چرا خونی بود تا گریزد آنک بیرونی بود
سورنا در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۲۲ در پاسخ به سپهر سمیعی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۹ - داستانِ دقیقی شاعر:
بسیار ناپخته ، سست و بی ربط
برگ بی برگی در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۲۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:
حافظ ، عروس طبع ، مرا جلوه آرزوست
آیینه ای ندارم ، از آن آه می کشم
عروس طبع کنایه از حضرت معشوق است که لسان الغیب همه این ابیات و غزلیات عاشقانه را از او دانسته و حضرتش آرزویی جز جلوه گری در وجود حافظ و در واقع همه انسانها ندارد ، هدف از آفرینش انسان نیز همین است تا جلوه ذات خود را در انسانها ببیند و پیامبران نیز به همین انگیزه و آرزو مبعوث شدند .نداشتن آیینه یعنی که به دیدار روی حضرت معشوق نایل نشده است ، اما حافظ که خود آیینه شفاف و بدون زنگار است شکسته نفسی کرده میفرماید از اینکه آیینه ای ندارد تا خود را که جلوه حضرت معشوق است در خود ببیند افسوس خورده و آه میکشد ، آیینه حافظ و عارف ، جمال حضرت معشوق است و آیینه حضرت حق تعالی وجود انسان به کمال رسیده ، و این همان وحدت است .
برگ بی برگی در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۵۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳۸:
بخت ار مدد دهد که کشم رخت سوی دوست
گیسوی حور گرد فشاند ز مفرشم
بخت در اینجا علاوه بر معنی معمول خود ، هستی مطلق و زندگیست و کشیدن رخت بسوی دوست کنایه از رجعت انسان به اصل خدایی خود میباشد ،اما این اتفاق بر مبنای شانس و اقبال نخواهد افتاد ، بلکه با تبدیل مرکز و دل انسان از محدودیت جسمی به بینهایت خدا امکان پذیر خواهد بود . در مصرع دوم مفرش به معنی جامه دان و یا ظرف و بسته ای ست که رخت و لباس را در آن نگهداری میکردند (در اینجا توشه راه ) ، گیسوی حور نماد کثرت تجلیات حضرت دوست و کل هستی و کائنات است ، پس حافظ با بهره بردن از این مضامین میفرماید اگر همه چیز دست بدست هم داده تا انسان به خدا یا زندگی بازگشت کند ، یعنی اگر خواست خدا باشد و سالک توفیق طلب و پای نهادن در وادی عشق را بدست آورده و سپس با کار و سعی فراوان و بهره بردن از راهنما ، راه را ادامه دهد ، پس کل کائنات و هستی به کمک سالک آمده و با گرد افشاندن از مفرش او ، به یاریش خواهند شتافت تا او به مقصد نهایی که به وحدت رسیدن با خدا و زنده شدن به اوست برسد . گرد افشاندن از مفرش و جا رختی همچنین میتواند کنایه از زدودن اندک دلبستگی های باقیمانده جسمی از توشه راه سالک باشد .
صابر در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، دوشنبه ۷ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۳۹ دربارهٔ سعدی » گلستان » دیباچه:
مهد زمین که دارای اضافه تشبیهی است و به معنای گهواره زمین یا زمینی که که همچون فرشی گسترده(در معنای دیگر آن) می باشد. در زیبایی تمام به آیه شریفه (الم نجعل الارض مهادا) اشاره دارد که میتوان این تلمیح را از دقت نظر سعدی و مطالعه او در قرآن و بهره گیری او از این کتاب وحیانی دانست.
بی دلیل نیست که سعدی را از بزرگترین شاعران ایران زمین می دانند !..
امیر کرمی در ۴ سال قبل، یکشنبه ۶ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۰۶ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۱:
درود
بیت ششم : عارف ز روی خوب به بیند خدای را / با چشم ( عبرتش) چو نظر در جبال کرد
بیت نهم : واعظ (چو) گفت دیدن خوبان حلال نیست / گفتم ترا حرام، مرا حق حلال کرد
بیت دهم : آفت دلست - آن ساده لوح
بیت چهاردهم : از پا فکند
بیت آخر: بسیار سروری
زاهد در ۴ سال قبل، یکشنبه ۶ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۱۸ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۸ - در بیان قول رسول علیهالسلام لا رهبانیة فیالاسلام:
در بیت
صبر نبود چون نباشد میل تو
خصم چون نبود چه حاجت حیل تو
در نسخه های دیگر بجای کلمه حیل از خیل به معنای سپاه و لشکر استفاده شده است.
زاهد در ۴ سال قبل، یکشنبه ۶ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۲۸ - در بیان قول رسول علیهالسلام لا رهبانیة فیالاسلام:
در بیت
چون عدو نبود جهاد آمد محال
شهوتت نبود نباشد امتثال
در نسخه های دیگر بجای کلمه امتثال، کلمه انتسال به معنای دارای نسل شدن و فرزنددار شدن درج شده است که به نظر میرسد صحیح باشد.
ملیکا رضایی در ۴ سال قبل، یکشنبه ۶ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۳۰ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۵۵:
با سلام در جواب آقای احمد ترکمان ؛متوجه شدم اما منظور شما را نفهمیدم !
در ضمن من با تفسیر کردن موافق زیاد نیستم شاید به درک اشعار و آیات و احادیث کمک کند و ...اما کسی که تفسیر میکند نظر خویش را بیان میسازد یعنی بر اساس نظر و درک خویش اسیر میکند و باز این نظر و درک مطابق صاحب آن اثر که مورد تفسیر کردن عموم قرار گرفته نخواهد بود ؛معنی کردن هم که معلوم است یعنی چه، و من در حاشیه ها خود تحلیل خویش از اشعار را با معانی آن مخلوط میکنم .؛تفاوت ای که شما از آن حرف میزنید را نمیتوانم پیدا کرده و درک کنم !...
با تشکر
مهرشاد در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سهشنبه ۸ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۰۰ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سرآغاز: