گنجور

حاشیه‌ها

nabavar در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۰۲:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

گرامی غزل! اگر توجه کرده باشید نوشته بودم: با علامت سؤال هم معنای خوبی میداد، که هر دو نظر را تأئید کرده بودم. حال که می گویید به شعر علاقه دارید غزلی از ” نیا “ تقدیم به شما:

نگاه دوست

دوسترا آنگوشه ی ابروش مارا خوشترست

کشتی  توفانی  دل  را نگاهش  لنگرست

آنچه  را  در  آسمانت  جلوه گر داری بیار

درزمین مارا دوچشم مهوشش افسونگرست

گر گل باغ تمام عاشقان یاس است و غم

در  گلستان  من  عاشق  همه  نیلوفرست

جز به رخسارش ندارم چشم ، خاطر پُر زِ اوست

در  قیاسش  لؤلؤ لالا  بَرَم   خاکستر ست

روح پرور عالمی  دارد  هوای  کوی دوست

باده ی نوشین دیدارش به سیمین ساغرست

از زبان  بلبل خوشخوان  شنو اسرار دهر

جان عاشق  را امید  زندگانی دلبر ست

سوسن آزاده  پنهان با صبا آهسته گفت

ای خوش آن بندی که چون زنجیر گیسو زیورست

ناله ی شبهای بیداری و چشم پر گهر

ای بسا سِحری کند، بینی که یارت در َبَرست

عود  دل  در آتش  مهرش چه غوغا می کند

ساز او جاننیارا نغمه ی خنیاگرست

سفید در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، چهارشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۰۰:۳۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۰:

 

دل ربود از من نگارم، جان ربودی کاشکی...

 

مجید در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۵۷ در پاسخ به مصطفی دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۸:

"بودی" را باید "می بود" ترجمه کنید و "نیامدی" را هم "نمی آمد".

در واقع "ی" آخر را تبدیل به "می" پیشین کنید. در گذشته این طور مرسوم بوده.

ترجمه می‏شود: در طبع جهان اگر وفایی می بود نوبت به تو خود نمی آمد (پس) از دگران.

در کل یعنی اگر دنیا وفا می داشت تو خودت هم الان اینجا نبودی.

احمـــدترکمانی در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۵۶ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷:

عطار جام دولت ایشان به کف گرفت

جاوید از آن شرابِ معطر بماند مــست

Polestar در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۵۶ دربارهٔ رهی معیری » غزلها - جلد چهارم » ساغر خورشید:

شاهد عِلوی یعنی معشوق والا و آسمانی

حسین مرکزی در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۰۱ در پاسخ به همان یک خواننده دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

جمله به جمله درست است.

حسین مرکزی در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۵۷ در پاسخ به امیدی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

تخلص مولوی خموش است که در امضای پای اغلب غزلیاتش دعوت به سکوت میکند.

حسین مرکزی در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۵۴ در پاسخ به علیرضا دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

بسیار زیبا.

حسین مرکزی در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۵۳ در پاسخ به محمد حبیبی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

موافقم.

حسین مرکزی در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۵۱ در پاسخ به همان یک خواننده دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

تایپ جناب رسته مغلوط است و بیانشان هم.

حسین مرکزی در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۴۸ در پاسخ به یک حواننده دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۱۹:

موافقم. سخن درست است و سخی هیچ توجیهی ندارد.

 

احمـــدترکمانی در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۳۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲:

آن شمع رخ تو لگنی نیست بیا

وان نقش تو از آب منی نیست بیا

امیرحسین در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۵۵ در پاسخ به تنهای تنها دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:

عزیزِ دلم

کبابم کردی با این حرفت

البته مالِ دوسال پیش است نظرت و امیدوارم عشقت رو پیدا کرده باشی یا به عشق قدیمیت برگشته باشی

دعایِ خیر من و انوری و همۀ بچه های گنجور بدرقه راهت دوست عزیز

 

امیرحسین در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۵۳ دربارهٔ انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۲:

ای ولله به بچه های گنجور و اعتراض به گنجور که چقدر نظر گذاشتن رو سخت کردید

من نظرم رو نوشتم خیلی هم دلی و خوب بود

ولی 

رفت و پرید

نمیبخشمتون

 

برگ بی برگی در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۰۸ در پاسخ به علیرضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۶۴:

با سلام  به علیرضای عزیز 

هر چند پاسخی دیر هنگام به پرسش شماست  ولی بنظر این کمترین  با هر دو خوانش یک معنی در ذهن متبادر  می شود  .

همیرضا در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۳۰ در پاسخ به تیرداد دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۰:

با سپاس، «تنک است آب» و مورد دوم طبق فرمودهٔ جنابعالی جایگزین شد.

همیرضا در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۲۵ در پاسخ به nabavar دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸:

سپاس، من هم این خوانش را بیشتر دوست دارم و خودم هم آن را به همین شکل روخوانی کرده‌ام.

منتهی متوجه خوانش دیگری که دوستمان اشاره کردند نبودم. مشکل علامتگذاری در این حالت این است که ما را به یک طرز خواندن محدود می‌کند حال آن که یکی از زیبایی‌های نهفته این بیت وجود همان چند طرز درست خواندن است. خوانشهایی که به رغم مطلق گرایی بعضی از دوستان لزوما درست و غلط ندارند و شاید به عمد توسط شاعر با این گونه ابهامات آفریده شده تا زیباییش دو چندان شود.

امید سعدی در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:

خرم آن روز کز این منزل ویران بروم

راحت جان طلبم در پی جانان بروم.

به دو کلمه اول هر مصرع توجه کنید انگار سعدی برای حافظ چون طفلی مدرسه ای سرمشق گذاشته و حافظ انگار با این سرنخ نشان داده که پیر طریقتش چه کسی بوده

تیرداد در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۰۹:۴۸ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۴۰:

شعر اول این حکایت، در گلستان تصحیح شده ی جناب فروغی، چاپ سال 1357 انتشارات امیرکبیر، اینگونه و بدون هیچ پاورقی نوشته شده است: (در سایر نسخ کتاب گلستان که عکس هایشان در بالای این حاشیه موجود است نیز به همین ترتیب می باشد)

دریای فراوان نشود تیره بسنگ

عارف که برنجد *تنک آبست* هنوز

مصراع سوم شعر دوم نیز، ای برادر چو خاک خواهی شد، نوشته شده و مصراع ای برادر چو عاقبت خاکست، در پاورقی درج شده است.

لطفا اصلاحات لازم اعمال شود؛ با تشکر فراوان.

احمـــدترکمانی در ‫۳ سال و ۱۱ ماه قبل، سه‌شنبه ۲۲ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۰۷:۱۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۸:

مست شدم تا به خرابات دوش

نعره زنان رقص کنان دُردنوش

 

وادی توحید آهنگ مرتضی فلاحتی

۱
۱۴۱۶
۱۴۱۷
۱۴۱۸
۱۴۱۹
۱۴۲۰
۵۴۵۹