افشین در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۵۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۵:
از نوشتار برخی دوستان می توان ابنچنین تصور کرد حافظ با چنان درک بالای عرفانی که به مشاهدات عالم غیب دست یافته احتمالا عاشق زنانی سیاه چشم هست که بنا به مصالح یی پنهان عشق آنان را در سینه نگه می دارد.
به نظر بنده قطعا صحبت از عشق به خداوند هست و همه عارفان از دوری عشق او شکایت میکنند و حتی به او طعنه میزنند.
شیخ محمود از حالات لب و زلف و چشمهایش می گوید و مولانا او را معشوق با غمزه وملاحت خطاب می کند و عراقی به دنبال کام گیری از اوست و نظامی که گوی سبقت را از همه ربوده ...
سیه چشمان به معنی جمع نیست بلکه فرد است و رقیب یا نگهبان و میهمن از اسما خداوند است. او در حال گله گذاری از اوست همچون همه عارفان . از دست او به گردون شکایت میبرد...در شعری دیگر از زلف سیاهش شکایت میکند و در جایی حیرت میکند از حضور مستانه و بی پرده او ... آری خداوند قطعا همان معشوق اوست
عفا در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۵۰ دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۶:
عبارتِ "ز هر چه هست" در اینجا؛ مایملک، شیئ، دارایی و هرآنچه در کائنات وجود دارد.
انگار = فرض کن، تصور کن، فکر کن.
پندار = بپندار، گمان ببر، خیال کن.
باد بدست= باد در دست، باد در مشت. کنایه از بی نتیجه بودن، نامعلوم بودن.
محسن در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹:
این غزل را استاد مهدی نوریان خیلی خوب شرح کردهاند:
https://shaareh.ir/jamejahannama11/
محسن در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۵۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۱:
این غزل را استاد مهدی نوریان خیلی خوب شرح کردهاند:
https://shaareh.ir/jamejahannama12/
نبی گیلانی در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۲۴ دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۷۴:
در بیت سوم واژه ی "در" جا مانده
دیو را در شیشه ی سربسته نتوان بند کرد
nabavar در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷:
گرامی هیوا!
آواز دهل نهان نماند در زیر گلیم و عشق پنهان : صدای دهل آنقدر بلند و رسا ست که هر چه بخواهی خاموشش کنی باز به گوش می رسد، و عشق نیز پنهان نمی ماندو روزی بر ملا می گردد
nabavar در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۳۷ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - در مدح خواجه ابوالمظفر گوید:
گرامی هیوا! ندانم بر چه طالع زاد مادر: چه سر نوشتی در انتظار او بود
احمـــدترکمانی در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۳۲ دربارهٔ ملکالشعرا بهار » مسمطات » تضمین قطعهٔ سعدی:
گلی خوشبو در حمام روزی
رسید از دست محبوبی بدستم
بدو گفتم که مشکی یا عبیری
که از بوی دلاویز تو مستم
بگفتا من گلی ناچیز بودم
ولیکن مدتی با گل نشستم
کمال همنشین بر من اثر کرد
وگرنه من همان خاکم که هستم
nabavar در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۲۲ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴:
سخن سعدی و مولوی در نزد نا اهل خنجری خونریز و زهری مهلک است، و پیش اهل ادب چون تیغ جراحی که سلامت می بخشد.روباه را بنگرید که از بوی گل اسطوخودوس { lavender} فراری ست و زنبور عسل عاشق آن است. تا گلستان سعدی را که بخواند. گاهی سخن به کام تو چون زهر و خنجر است در کام دیگری بنگر، شهد و شکّر است
هیوا در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۰۷ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۹ - در مدح خواجه ابوالمظفر گوید:
ندانم بر چه طالع زاد مادر
معنیش چی میشه ؟
احمـــدترکمانی در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۵۷ در پاسخ به nabavar دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴:
گرامی ناباور!
شما در خواندن و درک مطلب فک نکنم زیاد ماهر باشی بنده این مسائل را به شوخی عرض کردم!وگرنه بنده از سنین خیلی پاینتر شعر میخواندم و میسرودم یه نگاهی اول به خودت بیانداز عمــو جـــون
گر من از سرزنش مدعیان اندیشم
شیوه ی مستی و رندی نرود از پیشم
هیوا در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۴۱ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۴۷:
سلام
آواز دهل نهان نماند
در زیر گلیم و عشق پنهان
معنیش چی میشه ؟
nabavar در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۰:۳۸ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴۴:
گرامیان یحیی و امیر سلطان! پرتوِ نیکان نگیرد آنکه بنیادش بداست،،،تربیت نا اهل را چون گردکان بر گنبد است. راست می گوئید شاعران ما زهر خطرناکی هستند برای بعضی ولی نوشدارویی برای بعضی دیگر، شما در چهل سالگی زهر از وجود خود می زدائید و فروزانفر و عبدالعظیم قریب در سیزده سالگی سرآمد ادیبان زمان می گردند، شاید تفاوت در بنیاد باشد،به قولی: لحظه ای در خود نگر تا کیستی
جهن یزداد در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۱۹ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۰:
ز بس بوسیده بلبل در گلستانها لب گل را
ز بوی غنچه نتوان فرق کرد اواز بلبل را
جهن یزداد در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۰۲ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۷:
اره بی دندانه چون گردد ببرد سنگ را
محمد باقر انصاری در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۳۷ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۴ - خدو انداختن خصم در روی امیر المؤمنین علی کرم الله وجهه و انداختن امیرالمؤمنین علی شمشیر از دست:
مولوی در این ابیات برای حضرت علی (ع) سنگ تمام گذاشته. دختر من هم عاطفه یک تک بیتی در باره آن حضرت سرود که من ادامه آن را سرودم:
آنان که علی را خدا پندارند کفرش به کنار، عجب خدائی دارند
نام علی وصف خدای متعال او را که بود صفات جلال و جمال
او بنده حق بوَد و جلوه یار نورخدا، قلب عالم کون و مکان
حب علی همان حب الله است تربیت یافته دامن رسول الله است
علم نبی، بابش حیدر کرار است فضل علی چشمه جوشان یم قهار است
صهر پیامبر، باب حسنین است میراث نبوت، امام ثقلین است.
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۵۵ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۷:
با سلام سوالی هست که خواستم با بزرگان در میان بگذارم
آیا در مورد زندگی نامه سعدی در کتابی به طور کامل بیان شده که او دقیقا عاشق چه کسی بوده و ... و اینکه با که ازدواج نموده ؟در واقع باید این گونه بپرسم که بنده تا پیش از این فکر میکردم که در مورد زندگی سعدی چندان اطلاعی نیست ولی فردی چیزهایی میگفت که ذهن مرا مشغول کرد
محمد باقر انصاری در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۱۵ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۴:
در باب هشتم گلستان سعدی چنین آمده است:
گر جور شکم نیستی، هیچ مرغ در دام صیاد نیوفتادی بلکه صیاد خود دام ننهادی.حکیمان دیر دیر خورند و عابدان نیم سیر و زاهدان سد رمق و جوانان تا طبق برگیرند و پیران تا عرق بکنند، اما قلندران چندان که در معده جای نفس نماند و بر سفره روزی کس.
محمد باقر انصاری در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۵۷ دربارهٔ سعدی » گلستان » باب هشتم در آداب صحبت » حکمت شمارهٔ ۴۷:
در باب سوم گلستان سعدی داستان آموزنده ای آمده که مناسب با این جمله حکیمانه است و آن به قرار زیر است:
یکی از ملوک عجم طبیبی حاذق به خدمت مصطفی صلی الله علیه و سلم فرستاد.
سالی در دیار عرب بود و کسی تجربه پیش او نیاورد و معالجه از وی در نخواست.
پیش پیغمبر آمد و گله کرد که: مر این بنده را برای معالجت اصحاب فرستادهاند و در این مدّت کسی التفاتی نکرد تا خدمتی که بر بنده معین است به جای آورد.
رسول علیه السلام گفت: این طایفه را طریقتی است که تا اشتها غالب نشود، نخورند و هنوز اشتها باقی بود که دست از طعام بدارند.
حکیم گفت: این است موجب تندرستی.
زمین ببوسید و برفت.
محمد در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، جمعه ۲۵ تیر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۰۶ در پاسخ به محسن مارچینی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹۳: