لطفعلی مدرس در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۱ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۰:
به مظرم این غزل داره خلاصه داستان شیخ صنعان از منطق الطیر عطار رو بیان می کنه
سید حسین اخوان بهابادی در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۰ در پاسخ به برمک دربارهٔ اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۴۱ - دیدن گرشاسب برهمن را:
عزیز من، اصطلاح تخمه کردیم یعنی چه؟
HRezaa در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۳۳ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:
لذت محض و حظ وافر
خدایت بیامرزاد
عباسی-فسا @abbasi۲۱۵۳ در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۰۸ در پاسخ به حمید هاشمی کهندانی دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۹:
Ord در زبان انگلیسی ریشه است به معنای امر و دستور و نظم
Out Of order یعنی خارج از سرویس، برای دستگاهی که کار نمی کند.
در زبان عامیانه مردم هم شنیده ام که می گویند فلانی زیاد اُرد (اُرت) میده . برای کسی که خرده فرمایش زیاد داره و دستور میده
علی احمدی در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۰:۴۸ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱:
بنام ایزد
عالی
HRezaa در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۵۲ در پاسخ به مهدی کاظمی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۲ - سؤال کردن رسول روم از عمر رضیالله عنه از سبب ابتلای ارواح با این آب و گل جسم:
سپاس فراوان
HRezaa در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۱۳ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۸۱ - تفسیر و هو معکم اینما کنتم:
درود بر همزبانان گرامی
اگر در این شعر، منظور از «ما» انسانی کمالیافته باشد، دیگر نمیتوان این ابیات را نشانگر جبر دانست، بلکه نشانگر مرحله فناء فی الله میباشد، نشانگر رسیدن به مرحلهی هیچ بودن....
ولی اگر منظور از «ما» را همین انسان معمولی با خواستههای زمینی بدانیم، قطعا معنای جبر و بیاختیاری میدهد....
که از نظر این کمترین، معنای اول درست است
HRezaa در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۳۳ در پاسخ به بابک چندم دربارهٔ سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۱۰ - حکایت کرکس با زغن:
درود بر شما که حق استادی دارید بر من
سپاس از توجه و توضیحات ارزشمندتان
پایدار و سربلند باشید
HRezaa در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۱۵ در پاسخ به مهدی کاظمی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۹ - سوال کردن رسول روم از امیرالمؤمنین عمر رضیالله عنه:
سپاس فراوان
بابک چندم در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۱۴ در پاسخ به MJ N دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:
لغتنامه آورده:
"اخ" را در زمان شادی و سرور بر زبان آرند...
گویا همانند "به" است، بَه بَه...
بابک چندم در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۵۹ در پاسخ به HRezaa دربارهٔ سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۱۰ - حکایت کرکس با زغن:
@ HRezaa
درود بر شما عزیزم و سپاس از لطف و محبتت
اما
من استاد نیستم...
و دیگر آنکه اگر آنچه که شما در ذهن داری و فرمودی بود به گمانم باید "به" را به جای "از" استفاده می کرد:
"ندانست که به آن دانه برخوردنش"....باری
به گمان من این "بر" (بَر با فتحه، bar) نیست، بلکه ( بُر با ضمه، borr) است که همان گندم است در عربی...
سعدی که دانش آموخته در نظامیه بغداد بوده در بسیاری بسیار از موارد لغات عربی را آورده...
سرت شاد و دلت خوش
بابک چندم در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۱۶ در پاسخ به بابک چندم دربارهٔ سعدی » بوستان » باب پنجم در رضا » بخش ۱۰ - حکایت کرکس با زغن:
ضمیمه
برخور + دن ( برخوردن) (barxor+dan) از برخُوَر+ تن (barxovar+tan) در زبان پارسی میانه و متون پهلویست...
HRezaa در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۴:۱۵ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۷۴ - جمع شدن نخچیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را:
یگانه پروردگارا بنامت
درود بر همزبانان گرامی
از نظر این کمترین، منظور از نوبت این نیست که الان نوبت یک شخص است و دمی دیگر نوبت شخصی دیگر و....
بنظرم منظور این است که این تاییدات طبق قوانینی گاهگاهی به افراد میرسند تا اهل تفکر و تجسس در آن بنگرند و گام در مسیر کمال نهند. و اگر در مسیر کمال حرکت کنند، این تاییدات بیشتر میگردد.
{عبارت گاهگاهی که بکار بردم، شاید این شائبه را ایجاد کند که بصورت دلخواهی یا تصادفی این تاییدات فرستاده میشود. همانطور که بسیاری افراد «خواست خدا» را بگونهای بیان میکنند که انگار خدا اون بالا نشسته و هرکسیرو دلش خواست بالا میبره و هرکسیرو دلش خواست میبره پایین... نه اینگونه نیست.
آن یگانه وجود مطلق، این جهان رو برپایه قوانینی بنا نهاده، که ما شاید هنوز یک هزارم آن قوانین را ندانیم. و هر فعلی (عمل، حس، فکر، گفتار و...) که از ما سربزنه، در سیکل این قوانین خواهد افتاد و نتیجهای ببار خواهد آورد. خواست خداوند یعنی عملکرد جهان هستی بر طبق قوانین هستی که خداوند وضع کرده.
کافیست که ما درک کنیم که قوانین بسیاااری هنوز هست که بشر آنرا کشف نکرده، و با دانسته فعلی خودمان را عقل کل فرض نکنیم.
و هرگاه طبق قوانین جهان هستی شرایط رسیدن تاییدات الهی به ما تامین شده باشد، این امر صورت میگیرد.}
کما اینکه در ابیات بعد میفرمایند بابت این یکبار لطف و تایید خوشحالی مکن....
و انبیا و انسانهای به کمال رسیده کسانی هستند که مرتبا این تاییدات را دریافت میکنند. یا به عبارتی دیگر، علم و توانایی آن را دارند که در هرچه به آنها میرسد تاییدات و الطاف الهی را تشخیص میدهند
علیرضا یونسی در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۵۱ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۷ - در مقام اهل توحید:
به تیغ عشق شو کشته که تا عمر ابد یابی / که از شمشیر بویحیا نشان ندهد کس از احیا
این بیت در انتهای رساله عقل سرخ از جناب سهروردی چنین ضبط شده:
به تیغ عشق شو کشته که تا عمر ابد یابی / که از شمشیر تو لختی نشان ندهد کسی احیا
و در ادامه آمده: هر که بدان چشمه غسل کند هرگز محتلم نشود. هر که معنی حقیقت یافت بدان چشمه رسد.
لازم به ذکر است که سهروردی دستکم چهار سال پس از مرگ حکیم سنایی، در سهرورد زنجان بدنیا میآید.
پرویز شیخی در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۲۹ دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۹۴ - آغاز منور شدن عارف بنور غیببین:
مولوی در این ابیات به پرورش عقل از طریق حواس و تحقیق و خلق نفس براساس عقل میپردازد.
اما در ابیات 36 و 37 بناگاه «عقل» تبدیل به «علم» شده
علم تقلیدی بود بهر فروخت/چون بیابد مشتری خوش بر فروخت
مشتری علم تحقیقی حقست/ دایما بازار او با رونقست
اصلأ حق تعالی چه احتیاج به علم بشر دارد ؟...بلکه خداوند مشتری عقل پرورشی ماست که بوسیله آن نفس منحصر به فرد خود را ساخته باشیم و در ازای آن به ما نوری عطا میکند
پس دوستانی که در پی حقیقتند ای ابیات را بذین شکل تغییر دهند
عقل تقلیدی بود بهر فروخت/چون بیابد مشتری خوش بر فروخت
مشتری عقل تحقیقی حقست/ دایما بازار او با رونقست
MJ N در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۲۳ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۱:
اخ به چه معناست؟
حمید هاشمی کهندانی در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۳۰ در پاسخ به عباسی-فسا @abbasi2153 دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۹:
کلمه ارد در زبان انگلیسی به چه معناس؟
علی میراحمدی در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۲۶ دربارهٔ عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۴) حکایت رهبان با شیخ ابوالقاسم همدانی:
تأویل عرفانی از داستان بیژن و منیژه شاهنامه توسط عطار.(بیت ۱۸تا ۲۶)
اینکه فردوسی چنین مفاهیم عرفانی را اصلا در ذهن داشته یا نداشته درینجا برای عطار اصلا مهم نیست.
عطار درین داستان چنین رمزی میبیند و آن را چنین تأویل میکند و متن هم اجازه این برداشت را به او میدهد و خواننده هم یا آن را پذیرفته و از آن لذت برده یا آن را رد میکند.
حافظ میگوید:
شاه ترکان چو پسندید و به چاهم انداخت
دستگیر ار نشود لطف تهمتن چه کنم
و این میان عده ای دنبال منبع تاریخی برایش میگردند و پای شاه شجاع را وسط میکشند و عده ای دیگر از همین بیت تاویل و تفسیر عرفانی دارند.
سخن اینست که آنجا که بیت یا شعری ظرفیت تأویل و تفسیر پذیری عرفانی داشته باشد صوفیه و ارباب معرفت آن را عرفانی تفسیر میکنند و به خوبی هم از پس آن بر می آیند.
حال اگر عده ای گریبان بدرند که اینگونه نیست و قصد شاعر اصلا بیان این مفاهیم و معانی نبوده ،سخنشان راه به جایی نمیبرد.
ترا افراسیاب نفس ناگاه
چو بیژن کرد زندانی درین چاهولی اکوان دیو آمد بهجنگت
نهاد او بر سر این چاه سنگتچنان سنگی که مردان جهان را
نباشد زورِ جُنبانیدن آنراترا پس رستمی باید درین راه
که این سنگ گران بر گیرد از چاهترا زین چاهِ ظلمانی برآرد
بهخلوتگاهِ روحانی درآردز ترکستان پُر مکر طبیعت
کند رویت به ایران شریعتبر کیخسرو روحت دهد راه
نهد جام جمت بر دست آنگاهکه تا زان جام یک یک ذرّه جاوید
به رأیالعین میبینی چو خورشیدتورا پس رستم این راه پیرست
که رخش دولت او را بارگیرست
سوره صادقی در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۱۴ دربارهٔ نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۲۵ - دیدن خسرو شیرین را در چشمهسار:
گربه بید: نوعی از درخت بید: درختی است مشهور و بی ثمر و سایه ٔ آن در تابستان مطلوب. درختی است معروف که بار نمی آورد و آن هفده نوع است از آن جمله گربه بید است که آن را بید گربه و بید موش و بید بلخی و بید مشک و مشک بید نیز گویند بواسطه ٔ شباهت او به پنجه ٔ گربه و موش. (دهخدا)
بید در مصرع اول در ادامه مفهوم بیت و ابیات قبلی میتواند استعاره از شیرین باشد. انجیر کردن را لغتنامه دهخدا سوراخ کردن معنی کرده و همین بیت را هم اتفاقا مثال آورده. ولی با این معنی این مصرح واقعا معنی نمیدهد. البته میتوان خود سوراخ کردن را هم به معنی شکست سخت دادن یا نابود کردن گرفت.
بیدانجیر: بوتهای که کرچک از آن میگیرند. تخم بیدانجیر: کرچک که از آن روغن میگیرند و مسهل است.
تخم بیدانجیر خوردن کنایه میتواند باشد از چیزی بغایت تلخ و نامطبوع خوردن یا تجربهای تلخ و ناخوشایند داشتن.
سرشگ واژه درستی نیست و باید سرشک باشد. آیا خسرو ایستاده به اشک ریختن ـــ اشک تلخ؟ مطمئن نیستم.
اگر فهم من از این بیت طبق توضیح بالا صحیح باشد این بیت در چند جا نیاز به ویرایش دارد:
گر به بید ـــ> گربهبید
سرشگش ـــ> سرشکش
بید انجیر ـــ> بیدانجیر
HRezaa در ۱۳ روز قبل، پنجشنبه ۳۰ مرداد ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۳۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده: