سفید در ۱۳ روز قبل، شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۱۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴:
صدق بوذر داشتن یا عشق سلمان داشتن...
سفید در ۱۳ روز قبل، شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۰۶ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴:
باد بیرون کن ز سر تا جمع گردی بهر آنک
خاک را جز باد نتواند پریشان داشتن...!
عجب بیتی
امین مروتی در ۱۳ روز قبل، شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۰۴ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۶:
شرح غزل شمارهٔ ۴۳۶ (گفتا که کیست بر در)
مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
محمدامین مروتی
این غزل گه در قالب گفتگوی عاشق و معشوق سروده شده، بیان نازهای معشوق است و نیازهای عاشق. معشوق می تواند خدا یا شمس باشد.
گفتا که کیست بر در؟ گفتم کمین غلامت
گفتا چه کار داری؟ گفتم مها سلامت
معشوق می پرسد کیست که در می زند؟ عاشق که مولاناست پاسخ می دهد غلام کوچک تو. می پرسد کارت چیست؟ می گوید می خواه سلامت کنم. یا می گوید سلامت تو را می خواهم.
گفتا که چند رانی؟ گفتم که تا بخوانی
گفتا که چند جوشی؟ گفتم که تا قیامت
می پرسد چقدر در پی من می آیی و می تازی؟ می گوید تا وقتی جواب مثبت بدهی. می پرسد تا کی حرص و جوش می خوری می گوید تا ابد و تا قیامت.
دعوی عشق کردم، سوگندها بخوردم
کز عشق یاوه کردم، من مِلکت و شهامت
برایش قسم خوردم که به خاطر عشق تو همه ثروت و شهامتم را از دست داده ام.
گفتا برای دعوی، قاضی گواه خواهد
گفتم گواه اشکم، زردی رخ علامت
پرسید برای دعوی عشق شاهدت کیست؟ گفتم اشک و رخ زردم گواه من اند.
گفتا گواه جرحست، تردامنست چشمت
گفتم به فر عدلت، عدلند و بیغرامت
گفت این شاهدان قبول نیستند. چون دامن چشم تر است یعنی آلوده به گناه است. گفتم به لطف عدل تو، گواهانم عادلند و بی تاوان.
گفتا که بود همره؟ گفتم خیالت ای شه
گفتا که خواندت این جا؟ گفتم که بوی جامت
گفت با که آمدی؟ گفتم با خیالت. یعنی همراهی جز تصویر تو ندارم. گفتم چطور پیدایم کردی؟ گفتا با دنبال کردن بوی شرابت. یعنی به بوی تو به اینجا آمدم.
گفتا چه عزم داری؟ گفتم وفا و یاری
گفتا ز من چه خواهی؟ گفتم که لطف عامت
گفت تصمیمت چیست؟ گفتم این که به تو وفادار باشم. گفت از من چه می خواهی؟ گفتم لطف فراگیرت. لطف عام صفت خداست.
گفتا کجاست خوشتر؟ گفتم که قصر قیصر
گفتا چه دیدی آن جا؟ گفتم که صد کرامت
گفت بهترین جا کجاست؟ گفتم کاخ تو. گفت مگر در آنجا چه خبر است؟ گفتم بخشندگی فراوان.
گفتا چراست خالی؟ گفتم ز بیم رهزن
گفتا که کیست رهزن؟ گفتم که این ملامت
گفت این کاخ چرا خالی است؟ گفتم به دلیل وجود رهزنان طریق که نمی گذارند کسی بدین جا راه یابد. گفت کدام راهزنان؟ گفتم کسانی که عاشقان را ملامت می کنند.
گفتا کجاست ایمن؟ گفتم که زهد و تقوا
گفتا که زهد چهبود؟ گفتم ره سلامت
گفت امنیت در چیست؟ گفتم در زهد و تقوی و پرهیز. گفت زهد چیست؟ گفتم مسیری است که به سلامت منتهی می شود.
گفتا کجاست آفت؟گفتم به کوی عشقت
گفتا که چونی آن جا؟ گفتم در استقامت
گفت آفت در کجاست؟ گفتم در کوی عشق تو. گفت تو در آنجا چه می کنی؟ گفتم مقاومت و تحمل.
خامش که گر بگویم من نکتههای او را
از خویشتن برآیی، نی در بود نه بامت
مولانا در مقطع-ضمن استفاده از تخلص خود یعنی "خاموش"- می گوید اگر بخواهم همه این گفت و شنود را بیان کنم، از خود بیخود می شوی و در هیچ جا قرار و آرام نمی یابی.
16 فروردین 1404
رضا از کرمان در ۱۳ روز قبل، شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۱۴ در پاسخ به پرواز دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴:
پرواز گرامی درود بر شما
من به نوعی با گفته شما هم عقیده ام که قضاوت کردن اشعار حافظ وانتساب وعلت سرودن هریک از این غزلیات با توجه به گذشت حدود زمان هشتصد سال بصورت دقیق شاید بسیار مشکل باشد ونمیتوان به قطع یقین انگیزه شاعر را در سرودن شعر به علتی خاص محدود کرد مگر اینکه شاهدی محکم بر این مدعا داشته باشیم اینکه شما بر آقا رضا خرده گرفته اید شاید به این دلیل باشد ولیکن نکته ای که در این میان حایز اهمیت است این است که در دهه های اخیر به علت تبلیغات سویی که نسبت به رفتار شاهان و حکومت های پادشاهی در اذهان عموم تلقین شده متاسفانه دیدگاه عموم را نسبت به خیر اندیشی ومنش عرفانی بسیاری از این حاکمان تعمداً به بیراهه کشانده اند.که یکی از این موارد شاه شجاع کرمانی از سر شناس ترین شاهان سلسله آل مظفر است .شاه شجاع در دوران پر هرج ومرج فترت وسقوط ایلخانان مغول و ظهور تیموریان میزیسته وطبق اسناد تاریخی علاوه بر اینکه خود شاعر بوده وبه دوزبان فارسی وعربی اشعاری دارد دوران حکومت ودربار وی مامنی امن برای ادیبان وشعرا بوده وبه دلیل همزمانی حیات حافظ با دوره پادشاهی وی وبه استناد بعضی از غزلیات حافظ رد پایی از این شاه را در اشعار حافظ بوضوح میتوان دید علاوه بر این که غزلیاتی از حافظ وجود دارد که استقبال از غزلیات شاه شجاع میباشند شاید بتوان گفت بهترین منبعی که دراین مورد میتواند به یاری پژوهشگران در این خصوص بیاید کتاب مواهب الهی در تاریخ ال مظفر تالیف معین الدین ابن جلال الدین محمد معلم یزدی است که خود از صاحب منصبان ال مظفریان ومعاصر شاه شجاع وحافظ بوده، گرچه این کتاب بیشتر به وقایع سیاسی آن دوره پرداخته ولیکن از لابلای نوشتارها و صفحات کتاب میشود به نوع رفتار ومنش این شاه پی برد همانگونه که عطار نیشابوری بخش 35 تذکره الا ولیاء را به شرح حال ایشان اختصاص داده و از وی با صفت شاه باز صورت وسیرت یاد کرده است همچنین در بخش 38 کشف المحجوب هجویری از او بنام شاه شیوخ نام برده شده است .حال بنده کاری به تفاسیر جناب آقا رضا بر غزلیات حافظ ندارم گرچه این قبول زحمت ایشان قابل تقدیر وقدر شناسی است و چه بسا ممکن است خالی از اشتباه هم نباشد ولیکن در فهم مقصود حافظ بسیار راهگشاست ،ولی بحث بنده این است که بسیاری از شاهان این مرز وبوم از صفات والای انسانی برخوردار بوده اند وباعث ارتقای فرهنگ این مرز وبوم و اتحاد ما ایرانیان گردیده اند ونباید تمامی ایشان را با یک چوب راند .
شاد باشید
علی تشکری در ۱۳ روز قبل، شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۵۰ در پاسخ به حامد زرين قلمي دربارهٔ شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۳ - با روح صبا:
به نظرم توام صحیح هستش .. منظور شاعر این هست که وای بر من که تو برای من تبدیل شدی به یک خواب
جوینده در ۱۳ روز قبل، شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۵ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۳:
در بیت ۷:
آن روزگار رفت و گذشت که منت کشتیبان را میکشیدم، حال که گوهر را به دست آوردهام به سفر دریا دیگر نیازی ندارم.
رضا از کرمان در ۱۳ روز قبل، شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۱۲ در پاسخ به مریم بانو دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:
درود بر شما
مقصود دو حرف کاف ونون است به معنی باش واشاره به قدرت کن فیکون الهی در آفرینش و خلقت دارد
شاد باشی
حافظ سعدی در ۱۴ روز قبل، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۲:۰۴ دربارهٔ امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶۷:
توبه لغتنامه دهخدا توبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ) قوس قزح را گویند و به این معنی بجای بای ابجد یای حطی هم آمده است . (برهان ). قوس قزح و آژفنداک . (ناظم الاطباء). رجوع به تویه شود.تویه tuye معنی = رنگینکمان
فرهاد فراهانی در ۱۴ روز قبل، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۲۱:۰۷ در پاسخ به بنده خدا دربارهٔ سعدی » گلستان » باب دوم در اخلاق درویشان » حکایت شمارهٔ ۲۸:
من هم درباره این بیت کنجکاو بودم این بیت درباره داستان رئیس مورچهها و سلیمان است که رئیس مورچه ها پای ملخی به سلیمان می دهد ولی با برکت الهی همه لشکر سلیمان با همان پای ملخ سیر می شوند حکایت کامل را می تونین با جستجو در اینترنت پیدا کنید.
تورج علیزاده درخشی در ۱۴ روز قبل، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۹:۴۰ دربارهٔ صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۱۱:
شکر به زاغ فرستی و استخوان به هما
و
کدام گهر سیراب بحر و کان را هست؟
علیرضا شیشهگر در ۱۴ روز قبل، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۷:۲۰ دربارهٔ شیخ بهایی » موش و گربه » حکایت ۲۳:
این بیت از صائب تبریزی است
نیلوفر ... در ۱۴ روز قبل، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۶:۳۰ در پاسخ به علی دربارهٔ نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده:
۶ سال از سوالتون گذشته و سوال منم هست 😄
معنیش رو متوجه شدین؟!
فریبا اسدپور در ۱۴ روز قبل، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۳۰ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۳۱:
احساس میکنم خط منظورش خط چشم هست. که باعث زیباتر شدن چهره معشوق شده
گلناز پورجعفری در ۱۴ روز قبل، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۳:۲۱ دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۶۵:
بیت پایانی:
آگاه باش که او همه را از این مِی می نوشاند و دوباره می نوشاند و بیشتر می نوشاند. چهار مرتبه آمدن "بچشاند" در مصرع دوم به این معناست که نوشاندن که در اینجا فهماندن معنا می دهد به توان رسیده یعنی اول میفهماند بعد به این فهم عمق می دهد و بعد عمق بیشتر و بیشتر. در پی هم آمدن کلمات خاموش و بی گفت به این معناست که او وظیفه ربوبیت و پرورنده بودن خود را خوب می داند و نیاز به گفتن و تکرار ندارد. شاعر از تکرار در مصرع اول برای انتقال این مفهوم که "نیازی به تکرار نیست" به زیبایی در قالب کلمات هم معنا بهره برده است.
Jalaladdin Farsi در ۱۴ روز قبل، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۴۴ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب اول در عدل و تدبیر و رای » بخش ۱ - سرآغاز:
samar means fasnah or stories and tales told after isha time
رضا از کرمان در ۱۴ روز قبل، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۴۰ در پاسخ به جمیله فلاحی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱ - سرآغاز:
جمیله خانم گرامی درود بر شما
بنده مفسر حرفهای که شما فرمودید وانتظار دارید، نیستم ولی در پاسخ به شما باید معروض دارم مولانا در اینجا به موضوع نیاز به داشتن قناعت به عنوان یک اصل، برای هر سالک طریق حق اشاره دارد واز یک باور عامیانه به عنوان مثال بهره برده بر اساس باور قدما هر وقت قطرهای از باران ماه نیسان در دل صدف قرار گیرد به مروارید تبدیل میگردد( ماه نیسان ماه هفتم سریانی معادل فروردین واردیبهشت که حتی آب باران در این ایام را برای شفا جمعآوری و مینوشیدند) که این مطب تولید مروارید را بنده قبلا در حاشیهای بر غزل شماره ۳۹۹۱ صایب تبریزی با مطلع "به صبر مشکل عالم تمام بگشاید///که این کلید به هر قفل راست می آید " با شواهدی از شعر بزرگان مفصل توضیح دادهام که خواهشمندم حتما برای باز شدن مطلب مطالعه بفرمایید خلاصه صدف تا زمانی که در دل دریا با وجود قطرات فراوان آب به آن یک قطره باران قناعت نکرد در درونش مروارید وگوهر پدیدار نگشت آدم آزمند وحریص هرگز از مال اندوزی دنیا سیر نمیشود وبا تمام ثروتی که دارد باز به دنبال جمعآوری مال ومنال است بقول سعدی:
گفت: «چشمِ تنگِ دنیادوست را
یا قناعت پُر کند یا خاکِ گور»
یعنی آدم حریص تا زمان مرگ باز در حال مال اندوزی است در بیت بعد مولانا میفرماید که آنگاه که عشق در وجود آدمی شعله بگیرد دیگر جایی برای حرص وطمع وجود نخواهد داشت .به دو بیت قبل توجه بفرمایید مولانا شرط دل سپردن سالک به حضرت حق را ،در بریدن دل از تمامی مال ومکنت دنیوی دانسته است .
شاد باشی عزیز
برمک در ۱۵ روز قبل، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۰۶ در پاسخ به پیمان قریب دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۴۲:
کوهم و کتل دارم
و نه کوه هم
علیرضا طهرانی در ۱۵ روز قبل، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۳:۲۷ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۶۸:
با سلام خدمت دوستان عزیز
بیت پنجم ،در دیوان حافظ که مربوط به سال ۹۲۰ هجری قمری هست و از جمله نسخ قدیمی تر میباشد اگر مشاهده کنید بجای حریف ، فقیه آمده است .
اگر این شراب خام است اگر این فقیه پخته
به هزار بار بهتر ز هزار پخته خامی
البته من فکر میکنم این تغییرات سهوی هم نباشد .
یا شاید شاعر هر دو را گفته باشد و در جاهای مختلف بر حسب اقتضا بکار برده باشد .
الله اعلم
سفید در ۱۵ روز قبل، جمعه ۱۵ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۰۰:۵۷ دربارهٔ سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۱۷ - التمثیل لقوم ینظرون بعین الاحوال «مُناظِرَة الوَلَدِ مَعَ الوالِد»:
حکمتش مانعست اجابت را...
سفید در ۱۳ روز قبل، شنبه ۱۶ فروردین ۱۴۰۴، ساعت ۱۵:۲۰ دربارهٔ سنایی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۴۴: