علیرضا کرباسی در ۳ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۸:۱۵ در پاسخ به سعید دربارهٔ صائب » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۸۴:
به نظرم میخواد بگه دنیا برای ما خیلی ارزشی نداره و اگه کسی بخواد واسه ما ناز کنه منتشو نمیکشیم و نادیده اش میگیریم
فَر در ۳ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۷:۲۵ در پاسخ به رضا دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:
بسیار ممنون رضا جان از تمام وقتی که گذاشتید در سایت گنجور و تمام دلسوزی که به خرج دادید که از آتش آگاهی و نور معرفت شما اندکی بیدار بشیم و با تاملی بیشتر به اشعار سحرآمیز اندیشه کنیم
متین سعیدی در ۳ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۳:۳۶ در پاسخ به نگین دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷۴:
سلام
اینجا سعدی میگه دلیل اینکه ما میپذیریم که این زیبارو دهانی هم داره، اینه که گاهی اوقات سخنی میگه (اغراق در ظرافت و کوچکی دهان یار) و همینطور دلیل اینکه ما میپذیریم که کمری داره، اینه که بعضی وقتا کمربندی میبنده (اینقد کمر یارش باریکه که اصلا دیده نمیشه(: )
محسن رضایی در ۳ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۰:۲۱ دربارهٔ نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۳ - گفتار در فضیلت سخن:
سلام شعر قشنگ و با معناییه
محمد هادی روشنی در ۳ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۹:۵۶ در پاسخ به محمد رضا دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۴۶۰:
سلام این شعر پیر منم جوان منم به خاطر تشابه ریتم ضربتی با اشعار مولانا اشتباه گرفته میشه این برا استاد نسیمی شاعر قرن هشتم هستش قضیه ی این مثل شعر فتاد من استاد فیضه که به اسم مولانا بین مردم پخش شده لطفاً این اشعار لول پایین رو به حضرت مولانا منسوب نکنید
ممنون
افسانه چراغی در ۳ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۸:۳۸ دربارهٔ جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۴۰ - کبر و غرور:
منصوب به جای نصب درست است.
مصرع دوم ایراد وزنی دارد. ظاهرا حرف یا کلمهای جا افتاده.
افسانه چراغی در ۳ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۰۵ دربارهٔ جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۰۳ - سوزیان:
سوزیان به معنی نفع، سود، فایده
افسانه چراغی در ۳ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۵۳ دربارهٔ جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۲۲ - پیام بیار:
مُقام به معنی جایگاه، محل اقامت
توکل در ۳ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:
چه غزل زیبایی . یادمان باشد در شعر تنها این مهم نیست که شاعر چه گفته است بلکه چگونه گفتن مهم است اگر فقط دنبال معنا و مفهوم و تفسیر باشیم از زیبایی ها و لطافت و احساس شعر غافل میشیم . اگر حافظ و هر شاعری دنبال معنا بود میتونست به نثر بگوید درسته تأثیر شعر خیلی بیشتر از نثر است اما زیبایی و چگونه گفتن شعر مهمه
توکل در ۳ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۱۲ در پاسخ به محسن همایون دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:
عزیز اینقدر حافظ را پیچیده و مرموزش نکنید دقیق معلومه داره معشوقش را میگه که خیلی هم زیباست مثل یک دختر ۱۴ ساله و بیت های دیگه هم گفته که دهنش هنوز بوی شیر میده یعنی تازه افتاده تو کار عشق و دلبری اما استاده
افسانه چراغی در ۳ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۵:۲۲ دربارهٔ جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۱۵ - شکوه از درد چشم:
شاعر به چشم درد مبتلا شده و در چشمش آبله یعنی جوشهای ریز زده و طبیب برای درمان آن شیر تجویز کرده.
حمید هاشمی کهندانی در ۳ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۲۵ در پاسخ به آذردیماهی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولیّ التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بیادبی:
الان اعراب باید بگن به ما بگین "عربی" و نگین "عرب" چون "عرب" جَمعه؟
نه آقاجون، ما بهشون می گیم عرب و این اسم قومیت شونه در زبان ما.
حمید هاشمی کهندانی در ۳ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۴:۲۳ در پاسخ به آذردیماهی دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۴ - از خداوند ولیّ التوفیق در خواستن توفیق رعایت ادب در همه حالها و بیان کردن وخامت ضررهای بیادبی:
هیچ ایرادی نداره که مردم ایران از کلمه افغانی برای اشاره به مردم افغانستان استفاده کنن.
به این خاطر که هر کشور و ملتی در یه زبان یه اسم داره. مگه ما وقتی می خوایم به مردم کشورهای دیگه اشاره کنیم، باید حتما از کلمه ای استفاده کنیم که خودشون می گن؟ مثلا می گی فرانسز به جای فرانسوی یا می گیم دویچ به جای آلمانی یا می گیم الینکا به جای یونانی؟
aria arian در ۳ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۲:۵۸ دربارهٔ سعدی » بوستان » باب هفتم در عالم تربیت » بخش ۹ - حکایت در فضیلت خاموشی و آفت بسیار سخنی:
درود بر سعدی بزرگ که با صراحت این کار سخیف امر به معروف و نهی از منکر را عین فضولی و سرک کشیدن به کار دیگران دانسته است. در داستان های زیادی این کار سخیف را فضولی خوانده و به صراحت از اینکه امربه معروف ونهی از منکر کرده ابراز پشیمانی کرده. بارها وبارها بزرگان ایران به تعریض و صریح ازاینکارهای سخیف منع کرده اند.همان بهتر که از سرک کشیدن و فضولی کردن به کار دیگران خودداری نمود.
سامان زهتاب در ۳ سال و ۷ ماه قبل، سهشنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۰۳:۱۸ در پاسخ به عباس مشرف رضوی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۳۵:
کاملا موافق هستم با صحبت شما و اینطور باشد اصلا غزل نیست.
ملیکا رضایی در ۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۳:۵۲ در پاسخ به روفیا دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر ششم » بخش ۲۴ - نکته گفتن آن شاعر جهت طعن شیعه حلب:
همچون غزلی از دیوان شمس مولانا ... آنجا از طواف کعبه این پندار شد و اینجا از عزاداری ...بسی همانند این هست ... و همه از یک چیز میگویند و آن این که در دین به عمل نباید گرایید بلکه آن عمل باید نه تنها عملی گردد بلکه با دل و جان انجام شود
مهراد mehradefateh@gmail.com در ۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۴۴ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:
یعنی بگید یار یعنی چی و چرا با تشکر
مهراد mehradefateh@gmail.com در ۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۳۳ دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹:
بین دعوا های آقا بابک و ناشناس می شه شعرو معنی کنید من برا تکلیف ادبیاتم می خوام
فرشید در ۳ سال و ۷ ماه قبل، دوشنبه ۱ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۲۲:۰۲ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰۴:
مرا از توست هر دم تازه عشقی
تو را هر ساعتی حسنی دگر باد
عشق، شعله ای نیست که خاموش شود. شعله عشق نه تنها خاموش نمی شود بلکه هردم سرکش تر می شود. آنچه کهنه شود عشق نیست. عشق سراسر تازگی است، همیشه نو خواهد ماند. حسن محبوب ازلی بی پایان است و هیچ تکراری در تجلی او راه ندارد.
این دو، تازه های هستی است، عشق عاشقان او و حسن بی تکرار او. این دو با یکدیگر تناسب دارند و هماهنگند. عشق عاشق هردم تازه است و همواره خواستار جلوه های اوست و او تنها معشوقی است که با جلوه اش این عشق بی پایان را پاسخ می گوید. همه هستی، چشمه ای نو و پیوسته جاریست زیرا حقیقت آن گفتگو و نجوایی بین عاشق و معشوق است، عاشقی که با عشق دمادم تازه خویش، چشم به تماشای تجلیات یار دارد و به تماشای حسنش نشسته و یاری که با جلوه پیوسته و تکرار ناپذیرش عشق او را می بیند.
برگرفته از صفحهی اینستاگرام مشرق ساغر
وصال در ۳ سال و ۷ ماه قبل، چهارشنبه ۳ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۱:۱۵ دربارهٔ فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۸: