گنجور

حاشیه‌گذاری‌های توکل

توکل


توکل در ‫۴ ماه قبل، دوشنبه ۱۳ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۴۶ در پاسخ به ساکت دربارهٔ خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۵۳:

عزیز این چه استدلالی است که شما میکنید این شعر خیام است یعنی قرن پنجم و در ان زمان حتی تا قرن هفتم بلخ یک شهر مهم بوده .به دیوان مسعود سعد هم که رجوع کنید متوجه خواهید شد .بر فرض سخن شما درست باشد  اصلا یک درصد هم خیام تو این فکر نبوده که چنین لف و نشری بسازه بگه زندگی در بلخ تلخ است در بغداد شیرین همانطور که فرمودید منظورش این است که هر کجا باشی مرگ می آید و تلخ و شیرین هم در ارتباط با پیمانه است و در بعضی نسخه ها مصراع اینگونه است پیمانه چو پر شد چه شیرین و چه تلخ 

 

توکل در ‫۴ ماه قبل، شنبه ۱۱ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۱۱:۵۰ دربارهٔ هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵:

در پاسخ به بیت اول این غزل هاتف اصفهانی بیتی از شفایی اصفهانی می آورم 

آن عشق که در پرده بمانَد به چه ارزد؟
عشق است و همین لذت اظهار و دگر هیچ
.

 

توکل در ‫۵ ماه قبل، پنجشنبه ۴ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۱:۰۴ دربارهٔ مسعود سعد سلمان » توصیفات » ماههای فارسی » شمارهٔ ۱۱ - بهمن ماه:

مسعود سعد همه ماهها را گفته شراب بنوشید جز ماه اسفند و فروردین . همه ماهها را که توصیف میکنه به نوعی سخن از نوشیدن می هست اما فروردین و اسفند را که وصف کرده سخنی از شراب نوشی در آن نیست چه دلیلی داشته که آن زمان این دو ماه می نمیخوردند ؟؟؟؟!!!

 

توکل در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۴۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

حافظ خیلی زیبا در مصراع سوم میگوید معشوق چشمان بزرگی داشت که عربده می زد و همه را جذب می کرد همه نگاهش میکردند اما لبانش کوچک بود شکل غنچه و بوسه  داشت .افسوس را اگر تلفظ کنیم دهان حالت غنچه می گیرد و لب حالت بوسه می گیرد .و امروز هم می گویند بگو هلو تا لبانت حالت غنچه شود اما  حافظ میگوید افسوس که هم حالت غنچه بودن لب را نشان دهد هم حالت بوسه و هم ناراحتی و افسوس زا به همراه داشته باشد  لب حالت بوسه داشته باشد  و نتوانی ببوسی افسوس  میخوری که نمی توانی ببوسی یا خود معشوق افسوس می خورد که لبانش حالت بوسه گرفته و یار در کنارش نیست او را ببوسد و این مصراع نشان می دهد در زمان حافظ هم مثل الان چشم درشت و لب و دهان کوچک و لب نازک و غنچه ای نشانه زیبایی زنان بوده و دلربا بوده حالا شما تو خیال خودت فرض کن معشوقه ای زیبا رو را ببینی با زلف های باز و پریشان و لباسش هم باز و عرق کرده و چشمان درشت و  لب های غنچه ایش هم خندان باشه و همه یک طرف مست هم باشه 

 

توکل در ‫۱ سال و ۱ ماه قبل، دوشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۰۲:۲۶ در پاسخ به شادان کیوان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶:

افسوس کنان در این مصراع معنای ریشخند و تمسخر ندارد منظور حالت لب ها در هنگام بوسه است و لب غنچه . افسوس را تلفظ کنید لب حالت بوسه میگیرد مثل اینکه بگوییم معشوق خنده کنان نزد من آمد یعنی نقش خنده بر لب داشت و اینجا شاهکار حافظ است نمی گوید افسوس کنان آمد میگوید با لبش افسوس کنان بود یعنی نقش افسوس بر لبانش بود یعنی لب های غنچه ای داشت وقتی افسوس را تلفظ کنیم دهان و لب حالت بوسه و غنچه می گیرد حافظ در این مصراع میگوید  چشمانش بزرگ بود اما دهانش کوچک بود خیلی زیبا می گوید چشم درشت و لب غنچه ای بود  این صفت معشوق زیبا رو است همین امروز هم چشم درشت و دهان کوچک و لب غنچه ای از صفات زنان زیبا است اما حافظ زیباتر گفته یعنی چشمانش از بس زیبا بود گویا داد می زدو همه را  جذب می کرد و لبانش نازک و غنچه ای بود و همه افسوس می خوردند که یکبار ببوسندش  لب غنچه حالت بوسه هم دارد لبانش حالت بوسه دارد اما افسوس من نمیتوانم ببوسمش  امروز هنگام عکس گرفتن به شوخی میگویند بگو هلو یا بگو سیب که لبت خندان بشه یا غنچه بشه . خیلی زیبا حافظ صفت عربده جوی را برای چشم و افسوس کنان را برای لب آورده است 

 

توکل در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۴۰ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۶:

استاد سروش آیینه این غزل را با همراهی سه تار استاد رضا موسوی زاده خوانده اند. خیلی زیبا هم اجرا کرده اند 

 

توکل در ‫۱ سال و ۳ ماه قبل، پنجشنبه ۲۴ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۲۰:۳۷ دربارهٔ بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰۶:

دکتر اصغر دادبه در مورد این غزل  بیدل دهلوی سخنرانی کردند که فایل صوتی آن در کانال تلگرامی شان هست پیشنهاد میکنم دوستداران ادب فارسی گوش کنند . ایشان در این سخنرانی از اندوه بیدل دهلوی و نگرانی که بیدا  از نابودی زبان فارسی در منطقه شبه قاره داشته میگوید .به نظر ایشان بیدل دهلوی خیلی با درایت و دقیق بوده و تحولات را می دیده است که توانسته به درستی آینده زبان فارسی را در منطقه شبه قاره پیش بینی نماید وبگوید (( ز بعد ما نه غزل نی قصیده می ماند ز خامه ها دو سه اشک چکیده می ماند ))

 

توکل در ‫۱ سال و ۵ ماه قبل، پنجشنبه ۷ مهر ۱۴۰۱، ساعت ۲۱:۵۱ در پاسخ به احسان دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۷۷:

فرمودید ادبیات بقالی نیست که هر جا گفتند ماست و دوغ منظور همان ماست و دوغ باشد و نتیجه گرفتید چون حافظ گفته هر چه کردم از دولت قرآن است پس منظور از شراب هم شراب انگوری نیست . چطور اینجا که حافظ گفته قرآن منظورش دقیقا همین قرآن نازل شده کتاب مسلمانان است اما اگر بگه شراب منظورش چیز دیگری است ؟ این چه استدلالی است شما دارید ؟ طبق نظر شما پس ادبیات بقالی نیست که حافظ بگه قرآن منظورش همین کتاب قرآن باشه 

 

توکل در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۲۷ در پاسخ به خالد سلطانی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۶:

افرین . درست این مصراع « هژبر نر از گوهر آمد پدید » 

 

توکل در ‫۱ سال و ۸ ماه قبل، یکشنبه ۲۶ تیر ۱۴۰۱، ساعت ۰۰:۲۶ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » سهراب » بخش ۶:

بیت ۵ مصراع دوم به صورت« هژبر نر از گوهر آمد پدید »صحیح است و به اینصورت متأسفانه در سرمشق های خوشنویسی هم داده میشه که غلط است و نه معنی درستی میده و نه ارتباطی با اییات قبل داره 

 

توکل در ‫۲ سال قبل، شنبه ۶ فروردین ۱۴۰۱، ساعت ۱۷:۵۳ در پاسخ به شرح سرخی بر حافظ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۷:

این معانی بی ربط چیه آوردید عزیز؟ بیت پنجم گفتید حافظ شراب خضر را دیگه ننوشید تا شاه شجاع از شراب خودش بهش بدهد و همه بیت ها را با اشاره به شاه شجاع معنی کردید و درمعنی یک بیت هم آوردید که در زمان امیر مبارزالدین حافظ گدا شده بود و گدایی میکرد و حتی نزدیک بود بمیرد .

 

توکل در ‫۲ سال و ۱ ماه قبل، جمعه ۲۹ بهمن ۱۴۰۰، ساعت ۱۳:۴۹ در پاسخ به گودرزی دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳:

از هر چه می رود صحیح است چون می رود اینجا به معنای سخن گفتن است فعل رفتن همراه سخن نیز می امده است رجوع کنید به مصدر رفتن در لغتنامه دهخدا و معناهای متعدد رفتن .

 

توکل در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، جمعه ۲۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۳۲ دربارهٔ فرخی سیستانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴۲ - در ذکر وفات سلطان محمود و رثاء آن پادشاه گوید:

مرثیه زیبایی ست اما حیف که فرخی هنر خود را گذاشته برای مدح یکی از خونریزترین سلاطین ایران که به فردوسی عزیز جفا کرد و برای دلخوشی خلیفه بغداد خون بیگناهان زیادی را به بهانه قرمطی بودن ریخت 

 

توکل در ‫۲ سال و ۳ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۶ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۷:۳۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » آغاز کتاب » بخش ۱۱ - در داستان ابو منصور:

بیت اول را با بیت ۱۶ مقایسه کنید مصراع اول شبیه به هم است و مصراع دوم متفاوت چرا در سخن فردوسی تناقض است ؟  یکبار گفته یکی مهتری بود گردن فراز  که منظور امیرک منصور است و یکبار گفته  به نام شهنشاه گردن فراز که منظور محمود غزنوی ست . دکتر امین ریاحی میگوید زمانی که فردوسی تدوین دوم را برای تقدیم به محمود غزنوی آماده میکرده این بیت را تغییر داده وچون امیرک منصور به دست پدر محمود کشته شده و مغضوب دربار غزنوی بوده  ابیاتی که حتی غیر مستقیم در مورد امیرک منصور بوده را حذف و به جای آن ابیاتی در مدح محمود غزنوی آورده است.بعدها وقتی کاتبان با تلفیق دو نسخه ،یک نسخه شاهنامه را تهیه میکرده اند حیف دیده اند که ابیات که برای امیرک منصور سروده شده را حذف کنند و هر دو را در شاهنامه اورده اند هم ابیات مدح محمود را و هم ابیات مدح امیرک منصور را 

 

توکل در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۳۰ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:

چه غزل زیبایی . یادمان باشد در شعر تنها این مهم نیست که شاعر چه گفته است بلکه چگونه گفتن مهم است اگر فقط دنبال معنا و مفهوم و تفسیر باشیم  از زیبایی ها و لطافت و احساس  شعر غافل میشیم . اگر حافظ و هر شاعری دنبال معنا بود میتونست به نثر بگوید درسته تأثیر شعر خیلی بیشتر از نثر است اما زیبایی و چگونه گفتن شعر مهمه 

 

توکل در ‫۲ سال و ۴ ماه قبل، سه‌شنبه ۲ آذر ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۱۲ در پاسخ به محسن همایون دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹:

عزیز اینقدر حافظ را پیچیده و مرموزش نکنید دقیق معلومه داره معشوقش را میگه که خیلی هم زیباست مثل یک دختر ۱۴ ساله و بیت های دیگه هم گفته که دهنش هنوز بوی شیر میده یعنی تازه افتاده تو کار عشق و دلبری اما استاده 

 

توکل در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۴۲ در پاسخ به میلاد دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

این مصراع ابری بفرست بر سر ری را چطور توجیه کنیم اگر وی را جای ری بگذاریم ؟؟ اگر نظر شما را بپذیریم که وی درست است و منظور مشت زدن به آسمان است پس در این مصراع شاعر به دماوند گفته ابری بر سر آسمان بفرست و بر اسمان ببار  ! ابر بر سر آسمان باریدن  بی معناست ابر بر  زمین می بارد نه آسمان ( از روی تعصب شعر شاعران را تغییر ندهیم و هر شعری را به زمان خودش برگردانیم )

 

توکل در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۳۵ در پاسخ به میلاد دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

ابیات قبل گفته ای دماوند تو مشت زمین هستی که به آسمان زده شده است پس دیگه نیاز نیست مجدد بگه ای دماوند بر و به اسمان و به اسمان مشت بزن برعکس شاعر خیلی زیبا گفته مشت را به آسمان نزن برو بر اسمان و از بالا چند مشت به ری بزن و در بیت های بعدی مصراع دیگری هم هست که ری آمده است و نمیشه تغییرش داد به وی ( منظور از ری حکومت تهران در آن زمان بوده است ) 

 

توکل در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۲۶ در پاسخ به پرویز عزیزیان گیلان دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

استاد بهار ، دود و خاکستر آتشفشان را به مشت تشبیه نکرده خیلی زیبا گفته دماوند مشت زمین است که به آسمان زده شده است و اتفاق ری درست است چون شاعر قبلش گفته تو مشت زمین به آسمان هستی و اگر مجدد تکرار کند که به آسمان مشت و ضربه بزن حشو است خیلی زیبا و شاعرانه گفته برو به آسمان و از بالا به ری مشت بزن و منظور تهران و حکومت تهران است که بهار بارها از جور و ستم سیاستمداران آن شکوه می کند. رجوع کنید به کتاب زندگی و شعر ملک الشعرا بهار اثر کامیار عابدی صفحه ۱۸۱ و کتاب از صبا تا نیما جلد دوم صفحه ۳۳۸

 

توکل در ‫۲ سال و ۵ ماه قبل، سه‌شنبه ۴ آبان ۱۴۰۰، ساعت ۱۶:۰۷ در پاسخ به محمد حسنپور دربارهٔ ملک‌الشعرا بهار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - دماوندیۀ دوم:

تشبیه کوه به دیو عظمت و شکوه دماوند را نشان میده دیو از نظر بزرگی نه رفتار و کردار 

 

۱
۲
sunny dark_mode