تو نه چنانی که منم، من نه چنانم که تویی
تو نه بر آنی که منم، من نه بر آنم که تویی
من همه در حکم توام، تو همه در خون منی
گر مه و خورشید شوم، من کم از آنم که تویی
با همه ای رشک پری، چون سوی من برگذری
باش چنین، تیز مران! تا که بدانم که تویی
دوش گذشتی ز درم، بوی نبردم ز تو من
کرد خبر گوش مرا، جان و روانم که تویی
چون همه جان روید و دل، همچو گیا خاک درت
جان و دلی را چه محل، ای دل و جانم که تویی
ای نظرت ناظر ما، ای چو خرد حاضر ما
لیک مرا زهره کجا، تا بجهانم که تویی
چون تو مرا گوش کشان، بردی از آن جا که منم
بر سر آن منظرهها، هم بنشانم که تویی
مستم و تو مست ز من، سهو و خطا جست ز من
من نرسم لیک بدان، هم تو رسانم که تویی
زین همه خاموش کنم، صبر و صبَر نوش کنم
عذر گناهی که کنون گفت زبانم که تویی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
صبر و صبَر جناس است. صبَر گیاهی تلخ است که اینجا مولوی میگوید چون اسم تو را بر زبان آوردم، باید خاموش باشم و صبر کنم و گیاه صبر را بخورم تا دفعهی بعد در آوردن نام تو دقت کنم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهای دیگر
تا به حال ۱۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.