گنجور

حاشیه‌ها

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۲:۰۴ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۲ - ارمایل و گرمایل و رهانیدن قربانیان مارهای مغزخوار روییده بر دوش ضحاک:

شگفت انکه  خالقی   در این بیت کشور پادشا اورده که بی معنی است 

دو پاکیزه از گوهر پادشا

دو مرد گرانمایه  پارسا


پادشا به معنی  توانگر و مسلط  است  و نه شاه میگوید دو مرد  پاکیزه از گوهر توانگران از نژاد  مهان و  توانگران شهر  و کشور پادشا بی معنی است

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۵۶ در پاسخ به فرحناز یوسفی دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

عرفان چیست  شاهنامه را با دیوانگی های خود  به گند نکشید

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۵۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲۶ - قصیدهٔ مرآت الصفا، در حکمت و تکمیل نفس:

به استناد لغتنامه دهخدا (صفحه 13605، ستون دوم، سطر هشتم؛ چاپ دوم، سال 1377) و نسخه خطی مجلس به شماره دفتر 1366 (شرح مشکلات خاقانی، تالیف عبدالوهاب معموری)، «سرْ عَشْر» عبارت است از:

ده آیه که به عنوان تبرک به نوآموزان درس می‌داده‌اند. به تعبیری، «سر عشر» را می‌توان «آموزۀ نخست» نامید که بر لوح جان می‌نشیند.

 

البته در همان صفحه از لغتنامه دهخدا (ستون اول، دو سطر مانده به آخر) معنی دیگری برای «سر عشر» می‌بینیم که نمی‌توان آنرا به دبستان و در نتیجه آموزش ربط داد.

 

*نادیده گرفتن واژه دبستان در جست و جو برای مفهوم «سرْ عَشْر»، یعنی برگزیدن راه میانبُر و بهره‌گیری از نگرش موضعی (به جای نگرش سیستمی).

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۳۹ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

شهریار=شهرادار/شهردار
شهر=کینگدوم / شاهنشاهی
 انجمن=جمع/ ملحق
 کام = در اینجا شیوه و روش
دیوانگان=دیوخویان
جادو=افسونگر
راستی =عدل  صدق
گزند=ستم زیان
شهرناز=شهرَناگ/شهرنا+گ/ز
ارنواز=ارنوا+گ/ز=ارن/ارنو/ارنواگ
کژی=خیانت
درباره راستی و کژی بنگریم به سرود فردوسی

 ز نیرو بود مرد را راستی
ز سستی کژی زاید و کاستی
 در جای دیگر گویند
چو این کرده شد سام بر پای خاست 
که ای مهربان مهتر داد و راست
داد و راست

واژگان پارسی را باید بهوش و خرد نگریست و پارسی کهن دانست نمونه بنگریم  دیر و  دیده چیست؟

 

بدارند روز و شب از بس هراس

به هر کوه دیده ، به هر دیر پاس

 دیده دیده بان  و دیر فاصله است 





چو ضحاک شد بر جهان شهریار

بر او سالیان انجمن شد هزار

سراسر زمانه بدو گشت باز

برآمد بر این روزگار دراز

نهان گشت آیین فرزانگان

پراگنده شد کام دیوانگان

هنر خوار شد جادویی ارجمند

نهان راستی آشکارا گزند

شده بر بدی دست دیوان دراز

به نیکی نرفتی سخن جز به راز

دو پاکیزه از خانهٔ جمّشید

برون آوریدند لرزان چو بید

که جمشید را هر دو دختر بدند

سر بانوان را چو افسر بدند

ز پوشیده‌رویان یکی شهرناز

دگر پاکدامن به نام ارنواز

به ایوان ضحاک بردندشان

بر آن اژدهافش سپردندشان

بپروردشان از ره جادویی

بیامختشان کژی و بدخویی

ندانست جز کژی آموختن

جز از کشتن و بردن و سوختن

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۲۴ در پاسخ به شهروز کبیری دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

چگونه  گزند بی معنی است و دروغ معنی. دارد  برادر راستی به معنی  عدالت است  و گزند به معنی زیان و ستم است زبان شاهنامه زبان  پارسی  فصیح است و نه زبان کوچه و بازار  باید پارسی راستین را اموخت

در پارسی کهن داد به معنی قانون است و راستی  به معنی عدل  و صدق ،  کژی خیانت است و کاستی  ستم است گژست و کهست یعنی خیانت کرد و ستم کرد
 ز نیرو بود مرد را راستی
ز سستی کژی زاید و کاستی

نیما در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۲۳ در پاسخ به جعفر عسکری دربارهٔ سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۹۶:

سلام به شما.

وزن هیچ مشکلی نداره، با تبدیل "که از" به "کز" مصرع سکته میگیره. (کز یک بخشه و که از دو بخش)

اونی که گفتم هم "آن است" صحیح‌تر هست چون "آن‌ست" ممکنه بدون مکث خونده بشه و چون مصرع تو یه سطر جا نمیشد و میفتاد پایین، من به صورت "آن‌ست" ادیتش کردم.

 

پَ/ری‌/رو/یا/چ/را/پن/هان/ش/وی/از/مَر/دُ/مِ/چَش/مم (۱۶)

 

پ/ری/را/خا/صی/یت/آن‌/است/که/از/مر/دم/ن/هان/با/شد (۱۶)

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۱۱ دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:


نهان راستی اشکارا گزند
دوستان فردوسی استاد سخنوری است و شاهنامه نیز سروده هزار سال پیش است  درباره سخن بلند فردوسی باید  پارسی آنروز را دانست دوستانی که گزند را دربرابر راستی دروغ  پنداشتند  کارشان وارونه اندیشی است
 در پارسی  کهن راستی به معنی  عدل است و داد به معنی قانون    و  گزند و کاستی به معنی  ستم و زیان   و کژی  و کژستن  به معنی  خیانت است


ز نیرو بود مرد را راستی 
ز سستی کژی زاید و کاستی

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۱:۰۶ در پاسخ به پوری دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

دوست گرامی  شاهنامه را فردوسی بزرگ  و سخنور  هزار سال پیش  پدید اوردند  نمیشود که  سخن بلند ایشان را  با پندارو زبان  پست امروزی  باز گفت  فردوسی فرمودند جادویی  ، جادویی بمعنی کار و بار جادو  است   همانگونه که آخوندی بمعنی کارو بار آخوند است  جادو به معنی   کسی است  که کارش جادویی  و افسونگری است  . همانگونه که آخوند   بمعنی کسی که کارش آخوندی  است   جادو مانند آخوند هنرمند اموزگار است .

نهان راستی اشکارا گزند 
 در پارسی  کهن راستی به معنی  عدل است و داد به معنی قانون  است  و  گزند و کاستی به معنی  ستم و زیان  است  و کژی  و کژستن یعنی خیانت 


ز نیرو بود مرد را راستی 
ز سستی کژی زاید و کاستی

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۴۶ در پاسخ به علیرضا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

نرفتی درست است  رفتن سخن  هم کهن و راست و درست است هم دو معنی دارد یکی  سحن از چیزی رفتن و دیگر  انگونه که سعدی گفته  اری انجا که تو باشی سخن ما نرود

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۱۰:۰۸ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

 اتش بر آشیان شما نیز بگذرد

 ویرانگری به  خان  شما نیز بگذرد

آن مرگ جان ربا که فروغ از جهان برد

 ناگه بر استان  شما نیز بگذرد

باد خزان گردش وارون روزگار

بر باغ و بوستان شما نیز بگذرد

چون نوبهار خرم ساسانیان نماند

  این ناسزا خزان  شما نیز بگذرد

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز

این تیزی سنان شما نیز بگذرد

  چون داد اردشیر بدان خرمی نماند

  بیداد جانستان  شما نیز بگذرد

در کشوری که غرش شیران فروخمید

این  هوهو سگان شما نیز بگذرد

 گرد سپاه اسب سواران فرونشست

گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی روشنا بکشت

هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

 آن  مرغوای خانه پریش  جگرگداز

 بر بیخ خانمان  شما نیز بگذرد

 هنگامه  از کسان به شما ناکسان رسید

  ای ناکسان زمان شما نیز بگذرد

 گرد سپاه اسپ سواران فرونشست

گرد سم خران شما نیز بگذرد

زین کاروانسرایْ بسی کاروان گذشت

ناچار کاروان شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز  شکیبی سپر کنیم

تا سختی کمان شما نیز بگذرد

در باغ جوش گل دو سه روزست در بهار

این گل ز گلستان شما نیز بگذرد

 این آب ایستاده نماند همیشگی

این گند ناروان شما نیز بگذرد

 ما خود رمه سپرده به چوپان گرگ‌سار

این گرگی شبان شما نیز بگذرد

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۱۶ دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

 

ای تیغتان چو نیزه برای ستم دراز

این تیزی سنان شما نیز بگذرد

در کشوری که غرش شیران گذشت و رفت

این هوهو سگان شما نیز بگذرد

 گرد سپاه اسپ سواران فرونشست

گرد سم خران شما نیز بگذرد

بادی که در زمانه بسی  روشنا بکشت

هم بر چراغدان شما نیز بگذرد

زین کاروانسرایْ بسی کاروان گذشت

ناچار کاروان شما نیز بگذرد

هنگامه از کسان به شما ناکسان رسید

 هنگام ناکسان شما نیز بگذرد

بر تیر جورتان ز  شکیبی سپر کنیم

تا سختی کمان شما نیز بگذرد

ان نوبهار خرم ساسانیان گذشت
این ناسزا خزان شما نیز بگذرد 

احمد خرم‌آبادی‌زاد در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۹:۰۴ دربارهٔ خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹:

1-در نسخه علی عبدالرسولی، در مصرع دوم بیت نخست به جای «وز توام»، «نز توام» ثبت شده است.

2- در بیت شماره 6، شاعر گناه سردی دلدار را «دمِ سردِ خودش» معرفی می‌کند. بنابراین، منطقی است که در مصرع دوم بیت نخست، دیگر گلایه‌ای از دلدار نداشته باشد. یعنی، «نز تواَم جای تظلم زدن است» با این بیت سازگار می‌باشد.

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۴۷ در پاسخ به رهگذر دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

شگفت از شما   خوهم  همان خواهم است 

خوهم ای جان یکی بوس از دهانت 
-
خوهم رفتن ز تهران سوی شیراز
-
خوهم بوسی بگیرم از لبانت
-
خواه  را در پارسی باستان و پهلوی  به گونه وای/ مای بوده و آنرا به هر دو گونه  تا کنون میگویند 

وویم یاری بگیرم از خراسان
کاکا وایم زن کنم
 کاکا مایوم  زن کنم

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۳۶ در پاسخ به مهدی دربارهٔ سیف فرغانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۳:

تاجایی که همه جهانیان میدانند  بمب اتم برای بازداری ژاپن  و پایان دادن به جنگ جهانی بود جنگی که جان ۵۰ ملیون تن گرفته بود و هیچ قصدی برای گرفتن جهان نبود و به اشکار دیدیم که انان که بمب زدند  ژاپن  و کره را یاری دادند تا برخیزند و از بهترینهای جهان شوند و هیچ چشمداشتی به  خاک  و دارایی انان نداشتند اما  ما  گرداگرد خودمان  مردم و باوری را میشناسیم که ارزو دارد جهان را بگیرد  همه را به دین خود دراورد و پیش از ان کودکان و زنان  مردم جهان را که هم دینشان نیستند به بردگی بکشد  و حلال و طیب و طاهر از انان بهره ببرد  پیش از مغولان   میان  اسکندر و مغول  دو سپاه دیگر هم بر ایران گذشت  جور انان هیچ کمتر از مغول نبود  پس  خواهش میکنم از  سرود فردوسی  برای  پراکندن  باورهای سیاسی خود بهره مبرید 

امروز اگر چه هست دهان شما گشاد
 تنگی بر این دهان شما نیز بگذرد

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۰۸ در پاسخ به روفیا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

دیگر انکه  اگر اندکی  مطالعه میکردید میدانستید که کام  خواسته و طبع  است و نه دهان 

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۸:۰۵ در پاسخ به روفیا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

نخست آنکه رضاشاه بزرگ ان هنگام که فضل الله نوری  در تهران سایه خواب بود  سردارسپه  از مرزهای این آب و خاک  پاسداری میکرد  وانگهی داستان را وارونه شنیده ای  آن  مدرس بود که به  رضاشاه بزرگ  گفت  پایتان را بر دم ما علمای اسلام  مگذارید  و شاه فرمودند  شما دمتان را همه جا پهن کرده اید دم خود را جمع کنید تا کسی پا بر ان نگذارد 

برمک در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۷:۵۴ در پاسخ به امیررضا دربارهٔ فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱ - پادشاهی ضحاک تازی هزار سال بود:

سخنتان راست و درست است  آیین بسیار بجاست   کردار  بیشتر بچم توانمند و یا همان قادر عربی است گاهی نیز بچم همانند است

احمد رحمت‌بر در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۵:۴۹ دربارهٔ عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۶:

ایندیپندنت فارسی 

جمعه ۹ اردیبهشت ۱۴۰۱

آهنگ شنیده‌نشده‌ای از استاد محمدرضا شجریان با شعری از عطار نیشابوری به مزایده گذاشته شد.

این اثر «دانای عشق» نام دارد و مزدا انصاری نوازندگی پیانوی آن را بر عهده داشت. او پیش‌تر آهنگ «آه باران» را با صدای استاد محمدرضا شجریان منتشر کرده بود.

 

آهنگ دانای عشق را پلتفرم «راریبل» به‌صورت ان‌اف‌تی (توکن غیرقابل تعویض) به مزایده گذاشته است اما گفته می‌شود پیشنهاد مزایده این اثر را مزدا انصاری مطرح کرده بود.

آن‌طور که آقای انصاری می‌گوید استاد شجریان حدود ۱۳ سال پیش وقتی‌ در حال ضبط آلبوم «آه باران» بود، آهنگ «دانای عشق» را نیز ضبط کرد و سپس به او هدیه‌ داد.

مزدا انصاری در زمان همه‌گیری کرونا پیانو این اثر را پس از سال‌ها اجرا کرد.

 

به گزارش وب‌سایت ایران آرت، ریموند موسسیان ضبط آهنگ دانای عشق را بر عهده داشت و میکس و مسترینگ آن را هم رامین مظاهری در استودیو باران انجام داد. تهیه و انتشار این توکن بر عهده عماد پسندیده بوده است. 

 

عماد پسندیده، تهیه‌کننده این اثر، نیز با تایید مزایده آهنگ دانای عشق، در صفحه فیس‌بوکش برای علاقه‌مندان به شرکت در این مزایده توضیح داد که ابتدا وارد وب‌سایت راریبل شوند و عبارت دانای عشق را با حروف لاتین جستجو کنند سپس، علاوه بر شنیدن اثر، می‌توانند با اتصال کیف پول رمزارز به سایت و اعلام مقدار پیشنهادی با واحد اتریوم در مزایده شرکت کنند.

مرتضی عبّاسی در ‫۲ ماه قبل، سه‌شنبه ۱۵ مهر ۱۴۰۴، ساعت ۰۴:۳۲ دربارهٔ پروین اعتصامی » دیوان اشعار » مثنویات، تمثیلات و مقطعات » شمارهٔ ۱۸۱ - جوجهٔ نافرمان شاعر نامشخص:

درود و ادب
چنانکه دیگر گرامیانی نیز اشارت نموده‌اند، بی‌تردید و وفق قواعد و موازین سبک‌شناختی، شعر از ایرج میرزا است. بیتِ آخِر که با تغییر واژه‌هایی، عینا نمودارِ بیتی از سعدی (بابِ پنجم، حکایت شماره 18) است (گر تضرّع کنی و گر فریاد// دزد، زر باز پس نخواهد داد)‌ و ایرج میرزا در این طرز، دستی بلند داشت. خود، دلیل بر این گفته بهتر از بیانِ خودِ جَناب استاد دکتر محجوب، که دیوانِ ایرج میرزا را تصحیح فرموده‌اند؟ ایشان طی نشستی -از سلسله نشستهای گزارشِ غزلیاتِ حافظ؛ به پندارم نوامبر 1993 در دانشگاهِ بِرکلی- از این شعر استناد و بدان و مرجعِ آن اشارت فرموده‌اند.

۱
۱۱۱
۱۱۲
۱۱۳
۱۱۴
۱۱۵
۵۶۷۳