گنجور

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۱ - تتبع امیر خسرو در طور خواجه حافظ

 

کی به چشم آرم لباس و مسند شاهانه را

من که خواهم دلق فقر و گوشه میخانه را

طایر فرخنده عیش است رام نقل و می

از پی صیدی چنین میریزم آب و دانه را

بهر ما دریا کشان باید که سازد می فروش

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۲ - تتبع مخدومی جامی

 

از تغار می چنان نوشم شراب ناب را

کبر نتواند ز دریا آنچنان برد آب را

در جفا دارد قرار آن چشم و در بیداد خواب

زانکه بردند از دل و چشمم قرار و خواب را

تا قیامت شام تنهایی بود در دیده خواب

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۳ - تتبع مخدومی نورا

 

سوزی‌ام ، تا برفروزی رویِ آتشناک را

ساز  آتش‌گیرهٔ آن شعله، این خاشاک را

از شکاف غنچه پنداری نمایان گشت گل

گر ز چاک پهلویم بینی دل صد چاک را

گَردسان خیزد زمین، زان رو که در وقتِ خَرام

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۶ - تتبع مخدومی جامی

 

منکه دارم از مژه بر دیده چندین خار را

جمله در چشمم نروبم گر در خمار را

میفروش از لطف بنماید حریفان چاره چیست

بهر می وجه کم و مخموری بسیار را

چرخ پر انجم شود از مکر شیخ اندر سماع

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۱ - تتبع مخدومی

 

هست در دیر آفتی هر دم به قصد جان مرا

زنده بردن از سر کوی مغان نتوان مرا

خانه دل بود آبادان ز تقوی وه که ساخت

عشوه های ساقی و سیل قدح ویران مرا

پرده زهدم چه سان پوشد که از آشوب می

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸ - مخترع

 

بعد عمری کافکند گردون به کوی او مرا

سیل اشک شادمانی هی برد زان کو مرا

گاه چشم آید گران در کفه عشقم ز غم

کوه فرهادش اگر یک سو نهی یک سو مرا

رو به راهت بس که سودم هردو خونین گشت و ریش

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱ - تتبع شیخ

 

هرگه از تب زرد یابم گلعذار خویش را

در خزان رو کرده بینم نو بهار خویش را

در عرق افتد چو جسم ناتوانش بنگرم

غرقه بحر بلا جان نزار خویش را

از حرارت چون شود نازک تنش در اضطراب

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷ - تتبع خواجه سلمان

 

در چمن گل را نظاره کردم از روی حبیب

تازه شد جانم کزو آمد به من بوی حبیب

گل به رویش اندکی مانند شد در رنگ و بوی

جا که بر فرقش دهم هست آن هم از روی حبیب

سیل اشکم گر ز جا بر بود خواهم شد هلاک

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۳۹ - در طور خواجه

 

بهر عمر جاودان شد هر که را چیزی سبب

خضر را آب حیات و رند را آب عنب

گفته‌ای یک تیره شب تا روز همدم باشمت

تیره‌تر از روز هجر ما نباشد هیچ شب

معنی مجموعه خوبی بخط و روی تست

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۰

 

دل چو آید از فروغ برق آن عارض به تاب

سوی خورشید آورد رو چون به سایه ز آفتاب

دل چو در گلشن فتاد از کوی او شد مضطرب

بر زمین خشک ز آنسان کوفتد ماهی ز آب

از خیال طره وی می طپم در بیخودی

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۴ - اختراع

 

چون به دیر آمد ز بهر خم شکستن محتسب

شد دل رندان چو چشم شوخ ساقی مضطرب

اجتناب افتاد اهل دیر را از وحشتش

اهل دین نبود عجب گشتن ز شیطان محتسب

آفتش افکند در دور حریفان انقلاب

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۴۹ - در طور خواجه

 

ما هم از بزم صبوح آمد برون مست خراب

جلوه گر افتاد و حیران چون ز مشرق آفتاب

رفت اهل انجمن هر سوی چون انجم فرو

چشمشان شد صبحدم چون چشم نرگس مست خواب

او مرا چون دید سرمستانه کرده عربده

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۴ - تتبع خواجه

 

کار در دیر به غیر از جستن آن ماه نیست

کش ز اهل خانقه جستم یکی آگاه نیست

یک قدح خوردم که شد دود از دماغم سوی چرخ

چرخ گو خون خور ازین معنی که دود آه نیست

هر سفال کهنه در دیر مغان شد جام جم

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۶ - مخترع

 

ساقیا می ده که از هشیاریم دیوانگی است

میکند مجنون و ما را از تهی پیمانگی است

عاقبت بیگانه اند این آشنایان خرم آن

کش طریق آشنایان جهان بیگانگی است

مرد آن نبود که آرد چار زن را در نکاح

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۵۹ - تتبع خواجه

 

گوشه میخانه امن و مستی یاران خوش است

چون صراحی گریه‌های تلخ میخواران خوش است

واعظ افسرده از غوغا رماند مرغ حال

از هجوم عشق فریاد دل‌افکاران خوش است

جام لعل کامکاران نیست آن مقدار خوش

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶۲ - تتبع شیخ

 

می‌رود یار جدا زو کار بر من مشکل است

داغ هجرم بر تن و نیش فراقم بر دل است

باده دور از وی کجا آرد نشاطم ای رفیق

زانکه آب زندگی بی‌او چو زهر قاتل است

یا دلم را سوخته یا در گرفته از دلم

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۶۹ - تتبع مولانا شاهی

 

پیش جام پر می رخشنده مه را تاب نیست

ساغر خورشید را گر تاب هست این آب نیست

می ستایی واعظا کوثر ز دست حور و عین

خود ز دست ساقی گلرخ شراب ناب نیست

هست قلاب محبت از دل یاران کشش

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱ - تتبع مخدومی

 

تیره گشتم هر که آب اندر شراب ناب ریخت

چیست غیر تیره گی آن کو بآتش آب ریخت

وه که ممکن نیست دیگر چشم را دیدن به خواب

کز خیال لب نمک آن مه به جای خواب ریخت

یار شد مهمان من وز گریه شادی دو چشم

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۰ - تتبع خواجه

 

زاهدا در روضه گر می از کف دلدار نیست

روضه ای خوشتر مرا از کلبه خمار نیست

عاشقانرا هیچ جنت نیست چون گلزار وصل

کوثر و طوبی مثال لعل و قد یار نیست

دل پر از خار جفایت گشت همچون خار پشت

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸ - تتبع شیخ

 

نیست یکدل کز جفای چشم او بیمار نیست

یا که چشمی کز غم دل تا سحر بیدار نیست

گرچه ناهمواری گردون برون از غایت است

در جفا چون آن مه بی مهر ناهموار نیست

وصل خاصان را بود کنج غم و مرغ دلم

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode