از تغار می چنان نوشم شراب ناب را
کبر نتواند ز دریا آنچنان برد آب را
در جفا دارد قرار آن چشم و در بیداد خواب
زانکه بردند از دل و چشمم قرار و خواب را
تا قیامت شام تنهایی بود در دیده خواب
یک صبوحی مغتنم دان صحبت احباب را
گر وفا ز اهل زمان یابی شراب لعل نوش
زانکه هرگز کس ندید این گوهر نایاب را
ایکه گویی در جوانی باده نوش اینک به بین
مست در دیر مغان افتاده شیخ و شاب را
کشته ای آن چشم خونریزم که بهر قصد دین
کرده جا در عین مستی گوشه محراب را
از در اهل جهان جستن مراد از فقر نیست
وصل خواهی فانیا مسدود کن این باب را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و ناب بودن شراب اشاره میکند و میگوید که هیچ چیزی نمیتواند به کیفیت شراب ناب بیفزاید. همچنین تعبیری از دلتنگی و تنهایی رخ میدهد، زیرا چشمان محبوبش آرامش و خواب را از او گرفتهاند. در ادامه، شاعر به ارزش دوستی و ارتباط با دوستان اشاره میکند و نسبت به وفای اهل زمانه هشدار میدهد. او همچنین به مستی و حالت امروز خود، که در نتیجه جوانی و عشق به می است، میپردازد و به نوعی، زندگی و محبت را در بستر دیر و مغان توصیف میکند. در نهایت، شاعر به این نکته میپردازد که جستجوی از دنیا برای رهایی از فقر نیست، بلکه باید به وصل حقیقی و معنوی پناه برد.
هوش مصنوعی: از ظرفی به قدری شراب ناب مینوشم که هیچ بادی نمیتواند به آن اندازه، آب را از دریا بیرون بکشد.
هوش مصنوعی: چشمم در سختی و ظلم زندگی آرامش ندارد و خوابیدهایم چون کسی که آرامش و خوابش را از دست داده باشد. این به خاطر آن است که به دل و چشمم آسایش را گرفتهاند.
هوش مصنوعی: تا روز قیامت، شبهای تنهایی در چشمم باقی میماند. یک دورهمی صبحگاهی را ارزشمند بدان و از صحبت با دوستان نهایت بهره را ببر.
هوش مصنوعی: اگر از وفا و صداقت اهل زمانه چیزی پیدا کنی، شراب خوشرنگی بنوش، زیرا که هیچ کس هرگز این گوهر نایاب را ندیده است.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف فردی میپردازد که در جوانی مشغول نوشیدن شراب و لذت بردن از زندگی بوده است. حالا او را میبینیم که در حال مستی و سرمستی در مکانی مذهبی، جایی که معمولاً انتظار میرود انسانها جدی و متین باشند، ظاهر شده است. این تصویر نشاندهنده تضاد بین جنبههای گوناگون زندگی و تغییراتی است که در طول زمان رخ میدهد.
هوش مصنوعی: چشمی که به خاطر هدف دین در حال مستی اشک میریزد، مرا به شدت متاثر کرده و از پای درمیآورد.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به حقیقت و وصل، نباید به ظاهر دنیا توجه کرد و فقر را هدف قرار داد. اگر به دنبال اتحاد با معشوق هستی، از دنیا و مظاهر آن چشم بپوش و این در را ببند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ابر برگیرد ز دریا لؤلؤ خوشاب را
باد بر دارد ز معدن عنبر نایاب را
این بیاراید ز عنبر سوسن آزاد را
وان بیاراید بلؤلؤ لاله سیراب را
از شقایق دشت ماند دکه بزاز را
[...]
زلف تو بر مه پریشان کرده مشک ناب را
شاخ شاخ افکنده بر گل سنبل سیراب را
از در مسجد درآ با آن دو ابروی و ببین
پشت سوی قبله رو در روی خود محراب را
پسته را تا زان دهان و لب رساند دل به کام
[...]
ترک چشمت میکند آماجگه محراب را
ما طمع داریم ازو دلجویی احباب را
با ستمکاران گیتی بد نمیگردد سپهر
عید قربانست دایم خانه قصاب را
منزل نزدیکتر دارد خطر هم بیشتر
[...]
نیست از زخم زبان پروا دل بی تاب را
مانع از گردش نگردد خار و خس گرداب را
تیغ را نتوان برآوردن ز زخم ما به زور
از زمین تشنه بیرون شد نباشد آب را
جوهر ذاتی است مستغنی ز نور عاریت
[...]
سایه از بی تابیم سیلی زند مهتاب را
اضطرابم جان درآرد کشته سیماب را
می شود خصم قوی از چرب و نرمی زیر دست
می کند پامال خود یک قطره روغن آب را
بر ضعیفان بیشتر می آید از دوران شکست
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.