ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۱ - جنگ کوش پیل دندان با چینیان
چو شاه آتبین را چنان دید کوش
برآورد مانند تندر خروش
کمان داشت و ده چوبه تیر خدنگ
نبودش سلیحی جز این خود به چنگ
بدان دَه بیفگند دَه نامدار
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۲ - نواختن آتبین کوش پیل دندان را
فرستاد و مرکوش را پیش خواند
ببوسید و نزدیک خویشش نشاند
بدو گفت کای نیک فرزند من
گرامیتر از خویش و پیوند من
تو آن کردی امروز با دشمنم
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۳ - شبیخون کردن کوش پیل دندان در شب تیره
سپه را بدو داد هنگام خواب
به رفتن گرفتند گردان شتاب
چو یک نیمه از شب گذر، کوش
بزد نای رویین، برآمد خروش
دلیران به شمیر بردند دست
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۴ - خشم گرفتن شاه چین بر سپاه
وز آن روی چون لشکر آمد به چین
دل شاه چین گشت از ایشان به کین
بدو کرد سالار لشکر گله
که دشمن بچنگ آمد و شد یله
که سستی نمودند لشکر به رزم
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۵ - فرستادن شاه چین، نیواسب را به جنگ ایرانیان
وز آن لشکر خویش کآورده بود
که ضحّاک با او برون کرده بود
گزین کرد شمشیر زن سی هزار
سواران کین و دلیران کار
به نیواسب داد او سپاه گران
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۶ - چاره گری آتبین
گذرگاه بگرفته بود آتبین
پر اندیشه گشت از سپهدار چین
چنین گفت با کوش و با لشکری
که ما را دگرگونه شد داوری
چو کشتی فروان شود ساخته
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۷ - جنگ کوش پیل دندان و نیواسب
نگه کرد در کار گردان سپهر
که چون گشت خواهد همی ماه و مهر
چنان سخت پیروز دید اخترش
که شیری شود هر یک از لشکرش
ز شادی تو گفتی برآمد ز جای
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۸ - فتح کردن کوش پیل دندان بر لشکر چینیان
بماندند از آن نامور سه هزار
سواری که بود از در کارزار
تنی چند خسته نمرده تمام
به لشکر رسیدند هنگام شام
ز لشکرگهِ چینیان غلغلی
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۴۹ - سوگ نیواسب در چین
وز آن روی لشکر چو آمد به چین
یکایک نهادند سر بر زمین
که شاها ز دوزخ یکی دیو رست
بیامد همه سروران را بکشت
هر آن کس که از ما مر او را بدید
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۰ - کین نیواسب
یکی دانشی مرد، دستور شاه
پدر گشته بر دست جم بر تباه
کجا نام دستور به مرد بود
ز خون پدر در دلش درد بود
چنین گفت کای نامبردار شاه
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۱ - آگاه شدن آتبین از آمدن لشکر
وز آن سوی رود از پس کارزار
فرستاده بود آتبین ده سوار
نشانده همه بر درخت بلند
که ناگه ز دشمن نیاید گزند
یکایک چو دیدند ناگه سپاه
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۲ - برخورد دو سپاه
شه چین چو با لشکر آن جا رسید
چنان ساخته آتبین را بدید
هم از پشت شبرنگش آواز داد
که ای بدکنش ریمن بدنژاد
در این بیشه چندی توانید بود
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۳ - رای زدن آتبین با کوش
شب تیره گیتی چو یکسان نمود
برفت آتبین با سپاهش چو دود
به لشکرگه آمد به نزدیک کوه
بخواند آن زمان کوش را از گروه
چو بنشست با او در آمد به راز
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۴ - جنگ کوش پیل دندان با چینیان و پیروزی آتبین
دگر روز آگاه شد شاه چین
شتابان بشد بر پی آتبین
به نزدیکی آورد لشکر فرود
سواری فرستاد از آن سوی رود
بدان پاسبانان بیارد بنه
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۵ - جنگ شاه چین با ایرانیان و شکست چینیان
شه چین سپه را نکوهش نمود
که این سستی و بیمتان از چه بود؟
از این مایه مردم چه دارید باک؟
که کشتن توان این سگان را به خاک
سپاهش بدو گفت کای شهریار
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۶ - نکوهش شاه چین سپاه خویش را
بر آشفت و با لشکر خویش گفت
که درد و غمان با شما باد جفت
همه دشمنان را بَرَم سوی کوه
چو سوی صف آیم همه همگروه
ز دشمن گریزان، شما چون رمه
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۷ - جنگ تن به تن شاه چین با کوش پیل دندان
چو از دور خسرو مر او را بدید
همی تاخت تا تنگ بر وی رسید
نگه کرد در چهر و دندان او
در اندام، لرزنده شد جان او
دلش در تن از بیم لرزنده شد
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۸ - اندیشه ی شاه چین درباره ی فرزند دیو چهره اش
ز هر گونه گفتار، گوینده گفت
شه چین از اندیشه ی این نخفت
روانش همیشه در اندیشه بود
از آن بچّه کافگنده در بیشه بود
دلش ز آن، نشان داد هرگه درست
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۵۹ - رای زدن شاه چین با بزرگان
چو مهر از سر کوه بنمود چهر
نهان گشت ماه از درخشنده مهر
بزرگان و دستور را پیش خواند
وزاین در فراوان سخنها براند
که کاری شگفت آمدستم به روی
[...]
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۶۰ - پژوهش شاه چین برای شناسایی فرزند
یکی نامور خواهم از انجمن
که او را دهم جوشن و اسب من
زبان پارسی دارد و پهلوی
ندارد سر تندی و بدخوی
شود پیش او از میان سپاه
[...]