گنجور

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰ - ای سیمین سرو

 

ای جفت دل من از تو فردم

وی راحت جان ز تو بدردم

تا با دل و جان من تو جفتی

من از دل و جان خویش فدم

رنجی که من از پی تو دیدم

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱ - فریاد از جور تو

 

ای نگار از حد گذشت این فتنه و بیداد تو

کی توان فریاد کرد از جور بی بنیاد تو

فتنه و بیداد کن جانا که بر تو فتنه ام

همچو بر تو فتنه ام بر فتنه و بیداد تو

تا تو ایدلبر بشادی زی کله دوزی شدی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲ - با تو روی آشتی ندارم

 

ندارم با تو روی آشتی رو

طریق آشتی نگذاشتی رو

ره ناداشتی را پیشه کردی

گرت نیک آید از ناداشتی رو

بنزد آنکه دارد در دلت جای

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳ - سپید دلم را سیاه کردی

 

سپید کارا کردی دلم به عشق سیاه

به گازری در مانا نکو نبردی راه

تو گازری سره دانی بامه شستن لیک

چو دل به دست تو افتد سیه کنی و تباه

سپید کار و سیه کار دست و زلف تواند

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴ - بغدادی نگاری

 

بیا ای دیده در بغداد دجله

اگر داری بدل بر یاد دجله

بچشم من نگر تا هست افزون

یکی چشم من از هفتاد دجله

ز هجر روی بغدادی نگاری

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵ - ای پسر

 

ای پسری کان دو زلف بر زده داری

وآتش رویت به زلف در زده داری

سرزده زلف تا بعشق رخ خویش

سرزده ما را بزلف سرزده داری

سرزده عشق من از نسیم دو زلفت

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۶ - زلفک تو

 

چرا کند بسر زلفک تو گل سپری

چو کرد بایدش از باد پیش گل سپری

ز بوی زلف تو و رنگ و بوی گل پسرا

شگفت نیست که گردند مشک و گل سپری

گل رخ تو ندانم چرا همی سازد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷ - دو نرگس او

 

بسم ز نرگس سیراب و لاله خودروی

که نرگس بت من لاله درکشید بروی

سیاه و لعل چو لاله است نرگس بت من

سیه چو روز من از عشق و لعل چون رخ اوی

بآینه نگرید آن یگار و دید در انو

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۱ - باز باد اندر فتاد

 

از باد اندر فتاد این سرخ سر چیغوز را

باز بتوان معز کردن بر سر او . . . وز را

چون ستان من باز گردم سرش بر گنبد رسد

چون سقونی لعل سازد گنبد پیروز را

بامدادان در شود بیرون نیاید شام را

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۲ - ایام چو تو دلبر طناز نیابد

 

رخ تازه چو تو هیچ دگر تاز نیابد

تا گم نشوی زانکه کست ساز نیابد

آغاز مکن ناز و بهر جا که خرانند

در شو، که کس انجام چو آغاز نیابد

آواز درافکن بخریداران، وین گوی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۳ - نور رخ تو قمر ندارد

 

. . . ری دارم که خر ندارد

خر تا بکلاه بر ندارد

مانند یکی درخت جیلان

سرکنده که برگ و بر ندارد

. . . نی داری که صد چنین . . . ر

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۴ - عاشقان پیش تو گر تحفه همه جان آرند

 

تاز زبازان که ترا پیش گروگان آرند

تا یکی پس نگری . . . ن به گریبان آرند

بسر حمدان . . . نت چو گریبان گردد

آن گریبان که در او گردن حمدان آرند

چند ازین لاغر . . . ران پس ایشان بطفیل

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۵ - عالم سعد، احمد مسعود

 

شیدگانی سهمگین کولنگ و بی هنجار شد

بر ره هموار او خس رست و ناهموار شد

وان دهان کز کوچکی نقطه پرگار بود

از فراخی باز همچون دایره پرگار شد

زلف مشک افشان او بر ماه چون زنجیر بود

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۶ - ای کودکان

 

. . . ر من ای کودکان ز کار فرو ماند

زار بگریم بر او که زار فرو ماند

. . . ر نگویم ز کار ماند، چه گویم

رستم دستان ز کار زار فرو ماند

. . . ر نبد، شیر بد که از فزع او

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۷ - چه باید کرد

 

مرا کر بدر . . . ن یار باید کرد

بزخم خرزه، در . . . ن فکار باید کرد

اگر بدانم کو را دو . . . یه باشد و بس

ز روی شفقت، . . . یه چار باید کرد

وگر درم دهم و بی درم جمع ندهد

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۸ - پسر عبد

 

ای مرز تو اندر خور . . . ر پسر عبد

در مرز تو بینم خور . . . ر پسر عبد

علاک در مرز تو چون دید، همانگاه

دانست که از در . . . ر پسر عبد

یک ره ز در صدق نگویی که چه گویی

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۹ - آن شب که مرا بود می وصل به کف بر

 

امروز منم . . . ر و خدو کرده به کف بر

چونان زده‌ام جلق، چو چخماق نجف بر

تا آب منی از سر نیمور برون جست

چونانکه جهد گربه به موش از پس رف بر

چون اشتر لوکست گروگانم ولیکن

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۰ - سوزنیم

 

سوزنیم، مرد باندازه . . . ر

تازه دل و غاز رخ و یازه . . . ر

راست باندازه . . . ر منست

هر که بود خورده بی اندازه . . . ر

بهر سپداری هر گنده ای

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۱ - سوزنیم

 

سوزنیم، موم دل و خاره . . . ر

پیرترین روی شکر پاره . . . ر

قاضی دعوی مرا نشنود

تا نبرم سوی زنش پاره . . . ر

هر که به بیاعی من . . . ن فروخت

[...]

سوزنی سمرقندی
 

سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » هزلیات » غزلیات » شمارهٔ ۱۲

 

سوزنیم مرد باندام . . . ر

شاعر پخته سخن خام . . . ر

مرهمه را شاه شش اندام، سر

هست مرا شاه شش اندام . . . ر

روز و شب اندر طلب کاف . . . ن

[...]

سوزنی سمرقندی
 
 
۱
۲
۳
۴
sunny dark_mode