ندارم با تو روی آشتی رو
طریق آشتی نگذاشتی رو
ره ناداشتی را پیشه کردی
گرت نیک آید از ناداشتی رو
بنزد آنکه دارد در دلت جای
چو ما را سرسری انگاشتی رو
چو جوی مردمی و مهر ما را
نراندی و بخاک انباشتی رو
بتو گفتم آتش اندر فعل بدزن
حدیث من بباد انگاشتی رو
ز تو شام و سحر خوردیم در دشت
به نزد آنکه او را چاشتی رو
ببازی خطبه گردانیدی از ما
برو هان ای خطیب داشتی رو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به آشتی و روابط عاشقانه اشاره میکند. او از طرف مقابل میگوید که هیچ راهی برای آشتی باقی نگذاشته و به او احساس بیتوجهی میدهد. شاعر از ناداشتی و عدم توجه به عشق و علاقهاش گله میکند و میگوید که در دل کسی جایی ندارد. شاعر در تذکراتش به طرف مقابل تأکید میکند که به جای سردی، باید درک و محبت را انتخاب کند. او نسبت به رفتارهای نامناسب و بیاعتنایی طرف مقابل اعتراض دارد و از او میخواهد که به احساساتش اهمیت دهد. در نهایت، شاعر احساس میکند که در این رابطه به او بیاحترامی شده و دیگر امیدی به آشتی نیست.
هوش مصنوعی: با تو که به آشتی فکر نمیکنم، از طرف تو هم نشانی برای آشتی وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر راهی نداری، دست به کار شو و در زندگی خود تلاش کن. اگر این کاوش و تلاش برایت خوشایند است، از نداشتن راه و امکانات احساس نکن.
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند ما را سطحی و بیتوجه فرض کرده، باید بداند که او از جایگاه خاصی در دل خویش بیبهره است.
هوش مصنوعی: اگر همچون جوی با مردم مهربان باشی و محبت ما را نرنجانی، بر تو خرده نمیگیرم و به تو ایرادی نمیزنم.
هوش مصنوعی: به تو گفتم که در کارهای بد آتش فروزن، ولی تو داستان من را به باد فراموشی سپردی.
هوش مصنوعی: ما در دشت از شب و روز به یاد تو زندگی کردیم و به سراغ نیکمردی رفتیم که او طعم خوبی دارد.
هوش مصنوعی: ای سخنران، تو با سخنرانیات ما را به تماشا کشیدی، حالا برو و دور شو، ای خطیب، که رویکردی ناپسند داری.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.