اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۳ - توصیف رباب، چنگ، کمانچه، دف، بربط - مدح سید عزالدین خسروشاه فرزند علاء الدوله فخرالدین عربشاه رئیس همدان
بزمی است ز لطف خلد پیکر
حورانش بکف در آب کوثر
آبی که خوی خجالت او
سر بر زند از جبین آذر
ساقی ز سواد شب فکنده
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶۴ - توصیف صبح و مدح مظفرالدین قزل ارسلان
خاتون زمان بدست شبگیر
برداشت ز چهره پرده قیر
شب کحل شد و چو مردم کهل
آمیخت سواد قیر با شیر
نور رخ یوسف سماوی
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۰ - مدح نظامی گنجوی و یکی از دانشمندان زمان
ای جره ی صید جای دانش
پرواز گهت و رای دانش
پرورده برای ملک نطقت
در سایه پر همای دانش
چون چتر سخن جهان گشاید
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱ - مدح شاه علاءالدوله فخرالدین عربشاه
تا منت توست هم نشینم
از ناز نمی کشد زمینم
خلخال هلال نعل سازم
چون داغ تو می سزد سرینم
بر دیده مهر مهر بندم
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳ - مدح اقضی القضات رکن الدین حافظ همدانی
ای بر همه دشمنان مُقدم
اکرمت جمال خیر مَقدم
خرگاه شرف زدی دگر بار
بر دامن این کبود طارم
وز نور تو یافت رتبتی نو
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰۲ - مدح فخرالدین عربشاه پادشاه کهستان
ای روی تو عید عالم جان
خلقی ز تو روزه دار حرمان
خون ریختن اختیار کرده
بر کیش غم تو، عید قربان
تا گشته قلندران راهت
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹
بی روی تو، روی خرمی نیست
در عشق تو، جای بی غمی نیست
جز با سر زلف تو، فلک را
در شیوه ی جور، همدمی نیست
گفتی که بحکم توست، دل را
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶
بازار تو را کرانهای نیست
آزار تو را بهانهای نیست
آمد ز دهن دلم ز آتش
بیقصه تو زبانهای نیست
تا بوده هزار بار بالین
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵
کار ستمت بجان رسیده است
این کارد باستخوان رسیده است
آهی که جهان بهم برآرد
از دل بسر زبان رسیده است
در وعده تو نمی رسم من
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۱
نام تو، بهر زبان در افتاد
شوری به همه جهان در افتاد
در حیرت عارض تو خورشید
از طارم آسمان در افتاد
هنگام نظاره تو حورا
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵
با سرو قدت چمن بسوزد
وز مشک خطت ختن بسوزد
جائی است جهان تو که آنجا
شهبال عقاب ظن بسوزد
عشاق تو را ز شعله دل
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸
لعل تو به نکته دُر چکاند
وین قاعده کس چو تو نداند
در حسن رخت بدست مردی
از ماه خراج ها ستاند
خورشید نمیرسد بگردت
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۲
چون با غم تو قرار گیرم
از هر دو جهان کنار گیرم
با بخت ز جیب سر بر آرم
چون دامن آن نکار گیرم
وز مرتبه دست خود ببوسم
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳
ای در دل و جان سواری تو
شیران جهان شکان شکاری تو
در پای در آرد عافیت را
بیداد بدستیاری تو
وی دشمن جان من جهانی
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۵
توسن بسر عنان بمن ده
وان لعل شکر فشان بمن ده
این چهره چوزعفران نگه کن
آن لعل شکر نشان بمن ده
پنهان ز رقیب، نیم بوسی
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۲
من تنگدل و تو تنگ خوئی
من خوب سخن، تو خوبروئی
با من بکن آن که لطف یزدان
با روی تو کرد، از نکوئی
برتنگ دلی من به بخشای
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۳
ای عهد تو جمله نانمازی
مهر تو چو صبر من مجازی
در پای هزار محنت افکند
عشق تو مرا، بدست بازی
از زلف تو وام گرد گوئی
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۵
جانا، همه آیت نکوئی
درشان تو آمده است گوئی
یک گل چو رخت بدست ناید
گر در چمن جهان بجوئی
حسنت ببرد زبان سوسن
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۷
چون گشت رخ چمن دل آرای
وقت است به عیش کن دلا، رای
بفزود جمال باغ، در ده
آن انده کاه شادی افزای
آراسته شد ز گل در و دشت
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۴
بس کاین دل زار ریش کردی
گفتم زینهار بیش کردی
دل شیشه نازک و غمت سنگ
آسان شکند چوریش کردی
فرمان هوای خویشتن را
[...]