گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
۷
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ١٠ - ایضاً قصیده در مدح و تهنیت ورود امیر یحیی

 

فرخنده باد مقدم دستور کامیاب

بر روزگار دولت شاه فلک جناب

سلطان مشرقین که از اوج سروری

رأیش فکند سایه رفعت بر آفتاب

آن کز صریر خامه او گوش سایلان

[...]

۲۳ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸

 

تا کرد زیر سایه نهان زلفت آفتاب

افتاد همچو ذره مرا دل در اضطراب

هر کس که چین زلف ترا گاه وصف گفت

مشک خطا نراند سخن بر ره صواب

زلف تو سنبلیست که لالاش عنبرست

[...]

۹ بیت
ابن یمین
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٣٩

 

دیدم برین رواق زبرجد کتابتی

بر لوح لاجورد نوشته بزر ناب

هر خانه ئیکه داخل این طاق ازرقست

گر صد هزار سال بپاید شود خراب

بیرون ازین رواق بنا کن تو خانه ئی

[...]

۳ بیت
ابن یمین
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

ای چشم نیمخواب تو از من ربوده خواب

وی زلف تابدار تو بر مه فکنده تاب

بر مه فکنده برقع شبرنگ روزپوش

مه را که دید ساخته از تیره شب نقاب

روزم شبست بی تو و چون روز روشنست

[...]

۹ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۹

 

دیشب در آمد آن بت مه‌روی شب‌نقاب

بر مه کشید چنبر و در شب فکند تاب

رخسارش آتش و دل بیچارگان سپند

لعل لبش می و جگر خستگان کباب

بر مشتری کشیده زمشک سیه کمان

[...]

۹ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » سفریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۶

 

ای دل نگفتمت که ز زلفش عنان بتاب

کاهنگ چین خطا بود از بهر مشک ناب

ای دل نگفتمت که ز لعلش مجوی کام

هر چند کام مست نباشد مگر شراب

ای دل نگفتمت که به چشمش نظر مکن

[...]

۱۴ بیت
خواجوی کرمانی
 

خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » بدایع الجمال » ترکیبات » شمارهٔ ۶ - مخمس

 

در آفتاب زن ز می دلفروز تاب

وز آب منجمد بفروز آتش مذاب

زین سان که چشم شوخ تو مست است و من خراب

گر زانک تشنه میرم و بارم ز دیده آب

۲ بیت
خواجوی کرمانی
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۰

 

دارم بتی به چهرهٔ صد ماه و آفتاب

نازک‌تر از گلِ تر و خوشبوتر از گلاب

رعناتر از شمایلِ نسرین میان باغ

نازنده‌تر ز سرو سهی بر کنار آب

در تابِ حیرت از رخِ او در چمن سمن

[...]

۹ بیت
عبید زاکانی
 

کمال خجندی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

آن رخ نبینم ار نبری زلف پر ز تاب

شب منقطع نگشته نبیند کس آفتاب

بر گوشه عذار تو مستیست خفته چشم

نزدیک صبح از پی آن می رود به خواب

دندان شانه می کشد آن چین زلف و بس

[...]

۷ بیت
کمال خجندی
 

ناصر بخارایی » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح خواجه حسن قاضی دمشق

 

گر باده نیست می‌خورم از خون دل شراب

ور نقل نیست ساخته‌ام از جگر کباب

گر شاهدی نباشد غم نیست زانکه هست

محبوب من کتابت و منظور من کتاب

گر مال و ملک نیست زبان چون تیغ هست

[...]

۴۳ بیت
ناصر بخارایی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۳

 

بر آب کار به که بسازیم کار آب

کاین بحر سرنگون فلک نیست جز سراب

من مست و رند و آنگه دعوی عقل و علم

بنیاد کار عقل ز مستی شود خراب

صوفی نداشت درد که دُردی نکرد نوش

[...]

۷ بیت
ناصر بخارایی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۷

 

رفتیم از دیار تو با دیدهٔ پر آب

چون زلف تو مشوش و چون حال تو خراب

محمل مبند بر شتر ای ساربان که ما

محمل بر آب دیده ببستیم چون حباب

اشکم در آستین شد و می‌گیردم عنان

[...]

۹ بیت
ناصر بخارایی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵

 

ای دیده گشته در غم هجر تو چون شراب

وای دل بر آتش غم عشقت شده کباب

ای سرو راستی که قدی خوش کشیده ای

در بوستان عشق سر از سوی ما متاب

بر آتش رخت جگر ما کباب شد

[...]

۱۲ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۶

 

در ما فکنده ای چو سر زلف خویش تاب

زین بیش آن مپیچ و سر از سوی ما متاب

تا کی نهان شوی ز دو چشم دلم بگو

هرگز که دید صورت خورشید در نقاب

ما را ز مهر روی تو در دل حرارتیست

[...]

۸ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

بی دولت وصال دلم چون جهان خراب

ای سرو جان ز ما تو ازین بیش سر متاب

از ما نظر دریغ مدار این جهان پناه

کس داشت نور دور ز درویش آفتاب

تا زلف را به عارض مهتاب داده ای

[...]

۷ بیت
جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۸

 

آن ماه اگر فرو کشد از روی خود نقاب

از شرم روش خون چکد از روی آفتاب

بیدار بخت تست ولیکن به چشم ما

ای دوست از چه روی ببستست راه خواب

بازآ که از فراق رخ دلفریب تو

[...]

۹ بیت
جهان ملک خاتون
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱

 

این طرفه بین که حضرت او با همه حجاب

روشن تر است نور وی از نور آفتاب

موج و حباب و قطره و دریا به چشم ما

عارف چو بنگرد بنماید به عین آب

بیدار شو ز خواب به بیداریش ببین

[...]

۷ بیت
شاه نعمت‌الله ولی
 

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » اضافات » شمارهٔ ۵ - مسمط

 

بردار از رخ ای مه نامهربان! نقاب

تا منفعل شود ز جمال تو آفتاب

دارم بیان حلقه زلفت هزار تاب

در آتش فراق تو دل می شود کباب

۲ بیت
نسیمی
 

قاسم انوار » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۹

 

ای از جمال روی تو تابنده آفتاب

وز آفتاب روی تو خورشید در حجاب

اندر میان پرده عزت نشسته ای

در آرزوی روی تو مردند شیخ و شاب

تا در هوای عشق تو رقصان چو گرد شد

[...]

۱۱ بیت
قاسم انوار
 

حیدر شیرازی » دیوان مونس الارواح » غزلیات » شمارهٔ ۵۹ - مجارات

 

ای روز روشنت ز شب تیره در حجاب

وی زیر سایه بان سر زلفت آفتاب

دست قضا ز آیت خوبی به کلک صنع

بنوشت گرد آتش رویت خطی چو آب

گه ماه تام در دل شب می شود نهان

[...]

۹ بیت
حیدر شیرازی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
۷
 
تعداد کل نتایج: ۱۳۳