ای از جمال روی تو تابنده آفتاب
وز آفتاب روی تو خورشید در حجاب
اندر میان پرده عزت نشسته ای
در آرزوی روی تو مردند شیخ و شاب
تا در هوای عشق تو رقصان چو گرد شد
مرغ دلم رمید ز سودای خاک و آب
تو آفتاب حسنی و ما سایه توایم
ای آفتاب حسن ازین سایه رو متاب
فریاد دور باش برآمد ز هر طرف
جان از در تو دور نگردد بهیچ باب
گویی که: عاشقان نرسیدند در وصال
چون از تو شد حجاب چه گوییم در عتاب؟
ما قبله جمال تو جوئیم جاودان
چون «الصلوة » یار خطابیست مستطاب
گویند: منکری سوی دوزخ روانه شد
گفتند عاشقان که: «ذهاب بلا ایاب »
ما بنده توایم، چه بیم از امید و بیم؟
ما عاشق توایم، اگر عفو، اگر عقاب
عالم چو قشر آمد و عاشق لباب اوست
گر عاشق لبیبی واقف شو از لباب
تیره است وقت ما، که ندیدیم باده ای
قاسم، زخم یار طلب کن شراب ناب
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا کی کنی عذاب و کنی ریش را خضاب؟
تا کی فضول گویی و آری حدیث غاب؟
گفتم متاب زلف و مرا ای پسر متاب
گفتا که بهر تاب تو دارم چنین بتاب
گفتم نهی برین دلم آن تابدار زلف
گفتا که مشک ناب ندارد قرار و تاب
گفتم که تاب دارد بس با رخ تو زلف
[...]
ای باز کرده چشم و دل خفته را ز خواب،
بشنو سؤال خوب و جوابی بده صواب:
بنگر به چشم دل که دو چشم سرت هگرز
دیدهاست چشمهای که درو نیست هیچ آب
چشمهست و آب نیست، پس این چشمه چون بُوَد؟
[...]
چون از فراق دوست خبر دادم آن غراب
رنگ غراب داشت زمانه سیاه ناب
چونانکه از نشیمن بر بانگ تیر و زه
بجهد غراب ناگه جستم ز جای خواب
از گریه چون غرابم آواز در گلو
[...]
ای تیغ تو کشیده ترا ز تیغ آفتاب
ای نجم دین و از تو به کفر اندر اضطراب
با همت تو وهم نداند برید راه
با هیبت تو دهر نیارد چشید خواب
حکم ترا مطیع بود روز و شب فلک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.