گنجور

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۹

 

گر جفا می کند وفا آنست

ور فنا می دهد بقا آنست

نور چشم است و در نظر داریم

نظری کن ببین بیا آنست

دُرد دردش بنوش و خوش می باش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۱

 

نعمت الله میر مستان است

در خرابات میر مستان است

در گلستان عشق رندانه

گوئیا چون هزاردستان است

عقل از اینجا برفت و عشق آمد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۳

 

ای که گوئی که ماهتاب آنست

باطنش بین که آفتاب آنست

می عشقش به ذوق می نوشیم

نزد رندان ما شراب آنست

هر خیالی که نقش می بندی

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۴

 

دل و جانم فدای جانان است

هرچه دارم برای جانان است

دل که دم میزند ز سلطانی

چون غلامان گدای جانان است

نیست بیگانه از خدا به خدا

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۶

 

هر چه پیدا و هر چه پنهان است

جمله در یک وجود انسان است

طلب آن اگر کنی ای دوست

از خودش می طلب که این آن است

کنج دل گنج خانه عشق است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۷

 

هر که حلقه به گوش مردانست

نزد مردان مرد مرد آنست

عاشقانی به جان و دل دایم

در طریقت رفیق یارانست

هرچه بینم به عشق حضرت او

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۸

 

همه عالم تن است و او جان است

شاه تبریز و میر او جان است

کنج دل شد به گنج او معمور

ورنه بی گنج کنج ویرانست

عقل کل در جمال حضرت او

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹

 

هرکه چون ما حریف مستان است

در خرابات رند مستان است

نور چشمست هرچه می بینم

دل و دلدار و جان و جانان است

آفتابی است برقعی بسته

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۰

 

بندگی کن که کار نیک آن است

این چنین کار کار نیکان است

دل ما دلبری که می بیند

جان به او می دهد که جانان است

آفتابی به مه شده پیدا

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۱

 

نعمت الله حریف مستان است

عاشق روی می پرستان است

در خرابات مست لایعقل

ساقی بزم باده نوشان است

والهٔ زلف روی محبوب است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۰۲

 

نعمت الله میر رندان است

طلبش کن که پیر رندان است

بزم عشق است عاشقان سرمست

ساقی ما امیر مستان است

دل ما گنجخانهٔ عشق است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵

 

عشق جانان حیات جان من است

حاصل عمر جاودان من است

معنی چار حرف و هفت هیکل

جمع و تفصیل آن بیان من است

نقد گنجینهٔ حدوث و قدم

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۶

 

یاد جانان میان جان من است

عشق او عمر جاودان من است

نفس روح بخش من دریاب

که دم عیسوی از آن من است

هفت دریا به نزد اهل نظر

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۷

 

عشق جانان حیات جان من است

خوش حیاتی چنین از آن منست

جان دل زنده ام از آن ویست

عشق او جان جاودان منست

گر فروشم غمش بهر دو جهان

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۹

 

دُرد دردش دوای جان منست

خوش دوائی برای جان منست

جان من تاگدای حضرت اوست

شاه عالم گدای جان منست

آن هوائی که روح می بخشد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰

 

درد عشقش دوای جان من است

دُرد دردش شفای جان من است

جان من تا گدای حضرت اوست

شاه شاهان گدای جان من است

جان من در هوای اوست مدام

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۱

 

عشق جانان من غذای من است

این چنین خوش غذا برای منست

هر کسی را غذا بود چیزی

نعمت الله من غذای من است

با تو گویم غذای من چه بود

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۳

 

در نظر آنکه نور چشم من است

یوسف نازنین و پیرهن است

همه عالم تن است و او جان است

روشنست آفتاب و مه بدن است

چشم مستی نموده کاین عین است

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۷

 

درد دل دارم و دوا این است

عشق می بازم و هوا این است

در خرابات باده می نوشم

عمل خوب بی ریا این است

خوش بلائیست عشق بالایش

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 

شاه نعمت‌الله ولی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۸

 

دردمندیم و آن دوا این است

راحت جان مبتلا این است

نقش رویش خیال می بندم

در نظر نور چشم ما این است

دل ما جان خود به جانان داد

[...]

شاه نعمت‌الله ولی
 
 
۱
۳
۴
۵
۶
۷
۳۶
sunny dark_mode