نعمت الله میر رندان است
طلبش کن که پیر رندان است
بزم عشق است عاشقان سرمست
ساقی ما امیر مستان است
دل ما گنجخانهٔ عشق است
جای آن گنج کنج ویران است
سخن ما به ذوق دریابد
هرکه واقف ز ذوق یاران است
همه عشق است غیر او خود نیست
جان فدایش کنم که جانان است
عالم از آفتاب حضرت او
به مثل همچو ماه تابان است
نور چشم است و در نظر پیداست
نظری کن ببین که این آن است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به توصیف نعمتالله میر رندان پرداخته و او را به عنوان پیر رندان و ساقی عاشقان معرفی میکند. بزم عشق و جذابیت آن برای عاشقان را به تصویر میکشد و دل انسان را گنجی بزرگ از عشق توصیف میکند که در ویرانی قرار دارد. اهمیتی که سخن عاشقان و دوستان در درک عشق دارد نیز مطرح شده و عشق را برتری میدهد. نهایتاً، به روشنی بیان میشود که او (نعمتالله) که جانان است، مانند خورشید در عالم درخشان است و باید او را با دقت بنگریم.
هوش مصنوعی: با جستجو و طلب کردن نعمتهای الهی، به حقیقتی بزرگ دست خواهی یافت که همان حکمت و تجربهی انسانهای دانا و فهیم است.
هوش مصنوعی: محفل عشق برقرار است و عاشقان در حالت سرمستی به سر میبرند. ساقی ما کسی است که رهبری این جشن را بر عهده دارد و او امیر و سرور مستان محسوب میشود.
هوش مصنوعی: دل ما مکانی برای عشق است و مکان ارزشمند آن در گوشهای از ویرانیها قرار دارد.
هوش مصنوعی: هر کسی که با ذوق و سلیقه ی دوستان آشنا باشد، میتواند از صحبتهای ما لذت ببرد و آنها را درک کند.
هوش مصنوعی: همه چیز عشق است جز او، حتی جانم را برایش فدای او میکنم، چرا که او محبوب من است.
هوش مصنوعی: علم و دانش از نور وجود او مانند نوری که از ماه ساطع میشود، روشن و پرزرق و برق است.
هوش مصنوعی: این جمله به ما میگوید که چیزی که باعث روشنی چشم و شادی دل ما میشود، در واقع در جلو و برابر ما قرار دارد. کافی است نگاهی بیندازیم و آن را بشناسیم، زیرا آنچه که به دنبالش هستیم، در دسترس ماست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
ملکش خاک روب میدان است
عیسی اش پاسبان ایوان است
تا به غربت فتاد خاقانی
یکدری خانهایش زندان است
نه درون ساختنش توفیق است
نه برون تاختنش امکان است
روی چون عنکبوت در دیوار
[...]
آن جسد را حیات ازین جان است
همه تختند و او سلیمان است
زان صراحی، که جام رضوان است
بادهای ده، که جرعهاش جان است
دعوی عشق کردن آسان است
لیک آن را دلیل و برهان است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.