گنجور

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۹

 

مهرش از دل مگو بدر نرود

که خیالش هم از نظر نرود

آب چشم آتش دل است که دیک

تا نجوشد بسی، بسر نرود

هر که از سیم کیسه اش خالیست

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۰

 

قاصد آمد سحرگه از بغداد

خبر خوشدلی بیاران داد

وقت عشرت رسید و آخر شد

ذکر تسبیح و خواندن او راد

سر مستان رسید باز از راه

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۴

 

نیست جز عشق را رکوع و سجود

عشق هم ساجد است و هم مسجود

هر چه جز عشق نیست غیر عدم

هر چه عشق است نیست غیر وجود

گر بوجدان رهی بری دانیک

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸

 

حق بمن بنده چشم روشن داد

با صفا تر دلی ز گلشن داد

سر پر مغزی اندرین پیکر

دل دانشوری بدین تن داد

کرد روشن فتیله ای از عقل

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲

 

کفر زلف تو عرض ایمان کرد

هندوی کافرم مسلمان کرد

اهرمن جادوئی بخاتم جم

داد تشریفم و سلیمان کرد

نرگس نمیخواب بیمارش

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۴

 

میزند روز و شب جرس فریاد

می رود کاروان به عشق آباد

همه تن یکدهان و اندر وی

یک زبان اندر او دو صد فریاد

هیچ دانی که چیست بانگ ناقوس است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۶

 

بنده گر سر بر آستان باشد

به اگر سر بر آسمان باشد

یک نفس با رضای حق بودن

بهتر از عمر جاودان باشد

هر که در بندگی سپارد جان

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۷

 

هر که امروز فکر فردا کرد

نقد خود را بنسیه سودا کرد

حیف آن نقد وقت کش نادان

صرف اندیشه و تمنا کرد

پیر میخانه نقد داد امروز

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۱

 

باغ را نوبت نشور آمد

سبزه را رجعت ظهور آمد

قامت سرو چون قیامت کرد

حشر من کان فی القبور آمد

نفحه باد چون دم عیسی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲

 

خواجه در آرزوی عمر دراز

که رسد ناگهش زمانه فراز

ملک الموت گویدش در گوش

که فراز آمد آن زمان دراز

خسته گرددش هر دو دست قوی

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۲

 

دل نبندی بچرخ و دورانش

وان تهی طبل و کهنه انبانش

خون دل خور ز جام غم، کین زال

همه خون است شیر پستانش

غیر خوناب چشم و لخت جگر

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۶

 

هر چه آید ز رنج و راحت پیش

نسپارم بدرد و غم دل خویش

نروم زیر بار منت خلق

هر که هست از توانگر و درویش

دل کس را نمی برم از جای

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹

 

نزند دم فلک بجز دم عشق

عالمی نیست غیر عالم عشق

شادی ای نیست جز که شادی عشق

نیز نبود غمی بجز غم عشق

زین همه نکته ها که عقل سرود

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۲

 

رفت از عمرم ای پسر چل سال

نیمه ای خواب و نیمه ای بخیال

از صبا و شباب بگذشتم

تا رسیدم کنون بسن کمال

آفتابم به نیمه روز رسید

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

چند از این ترهات بیحاصل

گفت بیمغز و قول لاطائل

شاعری چیست شعر و نظم کدام

سخن لغو و گفته باطل

مادری را لقب کنی حاتم

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰

 

هان و هان ای بهار فضل و کمال

از وجود چنینت بخت ببال

از لب من یکی سلامش کن

اگرش دیدی ای همای همال

مگر از ملک مانوی بوده است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۰

 

من بشیشه درون پری دارم

بهره ای از فسونگری دارم

بهر زیبا رخان دیبا پوش

جنس دیبای شوشتری دارم

لایق گلرخان سیم اندام

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۲

 

با خراباتیان رهی دارم

در خرابات بنگهی دارم

ننهم جان و دل بگفته شیخ

که دل و جان آگهی دارم

مینگویم که شیخ گمراه است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۶

 

من صراحی بزیر کش دارم

بمی ناب وقت خوش دارم

در بر زاهدان یاوه سرای

لفچ افتاده لب خمش دارم

وقت شیرین از آن عزیزتر است

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش دو » غزلیات » شمارهٔ ۲۶۸

 

من پرستار روی و موی توام

بنده بندگان کوی توام

تلخگو باش و ترش روی که من

بنده تلخ و ترش روی توام

خواه بر خاک ریز و خواه بنوش

[...]

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۲
۳
sunny dark_mode