گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

بنده گر سر بر آستان باشد

به اگر سر بر آسمان باشد

یک نفس با رضای حق بودن

بهتر از عمر جاودان باشد

هر که در بندگی سپارد جان

شاه عشق است و شه نشان باشد

در ره دین خلاف نفس و هوا

مرد را سنگ امتحان باشد

زشت زشت است، نیکوئی نیکوست

تا فلک بود و تا جهان باشد

بد و نیک از دلیل راه بپرس

هر چه گفت او چنان، چنان باشد

هر که از جان بمرد، تن گردد

هر که از تن بمرد، جان باشد

دل بدست هوا چو بیتی دان

که در او دزد پاسبان باشد

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
مسعود سعد سلمان

مجلس شاه را چنان باشد

که بدن را لطیف جان باشد

انوری

رنگ عاشق چو زعفران باشد

هرکه عاشق بود چنان باشد

روی فارغ‌دلان به رنگ بود

رنگ غافل چو ارغوان باشد

قاصد عشق او ز ره چو رسید

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از انوری
جمال‌الدین عبدالرزاق

دلبرم تا ز من نهان باشد

جوی خون بر رخم روان باشد

ور نهان باشد او زمن چه عجب

کوچوجانست و جان نهان باشد

یار بی خوی خوش نکو ناید

[...]

حمیدالدین بلخی

غم چو می راحتِ روان باشد

چون رضای تو در میان باشد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه