گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

من بشیشه درون پری دارم

بهره ای از فسونگری دارم

بهر زیبا رخان دیبا پوش

جنس دیبای شوشتری دارم

لایق گلرخان سیم اندام

در دکان اطلس ورزی دارم

گر بخواب اندرون پریشانی

دیده ای، من معبری دارم

نیز آموخته ز چشم بتان

صفت سحر و ساحری دارم

گرد فرموده علم باطن را

نیز با علم ظاهری دارم

سر نهاده بخاک پای بتان

بر همه خلق سروری دارم

حالت فقر و خوی درویشی

در لباس توانگری دارم

هر چه دارم بیمن همت پیر

از مقام قلندری دارم

تا رخ تو است شمع محفل من

طعنه بر مهر خاوری دارم

بنده گشتم که خویش فرمودی

خاطر بنده پروری دارم

بر سر دل نهاده ام جان نیز

تا تو گفتی که دلبری دارم

منم اکنون که در شریعت عشق

ادعای پیمبری دارم

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode