گنجور

 
میرزا حبیب خراسانی

کفر زلف تو عرض ایمان کرد

هندوی کافرم مسلمان کرد

اهرمن جادوئی بخاتم جم

داد تشریفم و سلیمان کرد

نرگس نمیخواب بیمارش

درد ما را بغمزه درمان کرد

دوش در پای خم حریفی مست

عقل را سر برید و قربان کرد

هر چه دشوار بود نزد خرد

پیر میخانه دوش آسان کرد

ترک چشمت پناه تقوی را

بیکی غمزه تیر باران کرد

پیر میخانه دوش مسئله ای

تازه و نغز، باز عنوان کرد

دم چه در هفت بند نای دمید

شرح هر هفت بطن قرآن کرد

شیخ تکفیر کرد مومن را

کفر را پیر عین ایمان کرد