نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۲۸
بحر بی انتهاست سید ما
گوهر پر بهاست سید ما
زده پا بر بساط کبر و ریا
مظهر کبریاست سید ما
کشور جان و ملک دل بگرفت
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۳۵
نقش بند طلسم اسما ما
نقد گنجینه مسمی ما
باده نوشان بزم وحدت را
از می لعل باده پیما ما
گاه مجنون صفت بیابان گرد
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۳۶
نفسی بی جمال دلبر ما
خود نگیرد قرار دل بر ما
روز و شب خوش در آتش عشقش
دل بود عود و سینه مجمر ما
ذوق مستان ما اگر خواهی
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۳۷
دلبر ما نشسته بر در ما
دربر ما نشسته دلبر ما
ما حریفان مصطب عشقیم
جام گیتی نماست ساغر ما
ماه چبود که نیر اعظم
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۳۹
مست صهبای وحدتم امشب
مطلق از قید کثرتم امشب
عارفان معارف حق را
نکته سنج حقیقتم امشب
روشنی بخش خلوت دل شد
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۵۱
دل حریم حضور جانانست
حضرت بارگاه سلطانست
این سخن را لطیفه ایست نهان
کفر سید ز عین ایمانست
تا نموده رخش مرا در دل
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۵۴
هرکه درد فراق یارش نیست
در حریم وصال بارش نیست
روزگارش خوش آنکه جز با یار
سرو کاری به روزگارش نیست
زاهد ار عیب باده نوشان کرد
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۹۵
لب شیرین تو که هست ملیح
عالمی کشته و کند ترویح
از سپهر جمال خورشیدت
همچو ماه رخت نتافت صبیح
گشته کروبیان قدسی را
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۰۲
روی او بی نقاب خوش باشد
بی نقاب آفتاب خوش باشد
طره دلکشش که دام بلاست
سنبل آسا بتاب خوش باشد
چشم مستش که فتنه جانهاست
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۰۷
هرکه در بحر جان نظر دارد
قصد غواصی گهر دارد
چون ز دریا برآورد گهری
طلب گوهر دگر دارد
جز گهر نیست در نظر او را
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۲۷
مطلقی باز در قیود آمد
بی نمودی بصد نمود آمد
جلوه کرد حسنش اندر غیب
شاهد و مشهد و شهود آمد
خواست آئینه برخسارش
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۲۸
ماه رویش بجام ساطع شد
یا که مهری زیاده طالع شد
هر نفس لمعه ز رخسارش
عاشقان را بدیده لامع شد
هر سخن کز لبش فرود آمد
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۲۹
ساقیم باز مجلس آرا شد
در لب لعل باده پیما شد
از رخش تافت در دلم عکسی
دل ز عکس رخش مصفا شد
عشقش آمد در خزانه گشود
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۳۰
پسته او که نوشخند آمد
خنده اش بر بساط قندآمد
نمکی از لب شکر بارش
مرهم ریش دردمند آمد
صفحه رو و نقطه خالش
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۳۶
دربرم یار دلنواز آمد
برتنم جان رفته باز آمد
ساقی عشق مجلسی آراست
مطرب عاشقان بساز آمد
در ره عشق دیده محمود
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۳۸
بی نشان در نشان نمی گنجد
در نشان بی نشان نمی گنجد
یک بیان از معانی عشقش
در معانی بیان نمی گنجد
در میانست و در کنار ولی
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۴۰
دوشم از مهر آمد اندر بر
دلبر دل گشا و جان پرور
ساقی حسن بزم آرایش
باده جلوه ریخت در ساغر
بیکی جرعه ام در این عالم
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۴۳
بر در دیرآن بت عیار
بسته از زلف برمیان زنار
میزند دمبدم ببام جهان
کوس لله واحد القهار
در پس پرده های منصوری
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۴۴
تا دلم گشته مخزن اسرار
پرزیار است خالی از اغیار
دائم اندر دوائر ملکوت
جان بود مرکز و دلم پرگار
خوردم آبی ز چشمه عشقش
[...]
نورعلیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » بخش اول » شمارهٔ ۱۴۶
الا ای عندلیب گلشن یار
چه بگشادت که بستی لب ز گفتار
تو بودی آنکه میسفتی شب و روز
ز منقار بلاغت در اسرار
چرا چون غنچه دلتنگی و خاموش
[...]