گنجور

 
نورعلیشاه

دوشم از مهر آمد اندر بر

دلبر دل گشا و جان پرور

ساقی حسن بزم آرایش

باده جلوه ریخت در ساغر

بیکی جرعه ام در این عالم

برد یکسر به عالم دیگر

وه چه عالم که هر چه دل میخواست

آمدش جزء و کل همه بنظر

آتش نیستی زبانه کشید

سوخت خاشاک هستیم یکسر

چون بخود باز آمدم دیدم

جز یکی نیست مظهر مظهر

بسکه مست ویم چه نور علی

سرندانم زپا و پا از سر

 
 
 
گنجور رومیزی
شهید بلخی

تنش از نازکی ز بار نظر

کسوت خون کشد چو لاله به بر

عنصری

رامش افزای باد و نیک اختر

بر ملک اورمزد شهریور

نامور میر نصر ناصر دین

بوالمظفر که عزم اوست ظفر

رؤیت و خلق اوست جان و خرد

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از عنصری
فرخی سیستانی

دی ز لشکرگه آمد آن دلبر

صد ره سبز باز کرد از بر

راست گفتی برآمد اندر باغ

سوسنی از میان سیسنبر

گرد لشکر فرو فشاند همی

[...]

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
مسعود سعد سلمان

ای جهان را به راستی داور

ملک عدل ورز دین پرور

عالم افروز نام مسعودت

ملک را همچو تاج را گوهر

گنج پرداز دست معطی تو

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۸۷ مورد هم آهنگ دیگر از مسعود سعد سلمان
سنایی

طالع از طالعت عجایب‌تر

کس ندیدی عجایب دیگر

گه به چرخت برد چو قصد دعا

گه به خاک آردت چو عزم قدر

گه به دستت ببندد از دل پای

[...]

مشاهدهٔ بیش از ۲۸۰ مورد هم آهنگ دیگر از سنایی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه