گنجور

 
۱
۲
۳
۴
۵
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

ستم آخر شد و بیداد به بنیاد آمد

نوبت رحمت و فضل و کرم و داد آمد

خجل آن بنده که از بند تو آزادی جست

خرم آن صید که از قید تو آزاد آمد

در وفای تو زهی شکر که سر رفت بخاک

[...]

۷ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸

 

در کف عشق نهادیم عنان دل خویش

تا کجا افکندش باز و چه آید در پیش

خبرت هست که هیچت خبری نیست زخویش

آه اگر بگذردت زین سپس ایام چو پیش

یک جهان کشته و تیغ تو همان وقف نیام

[...]

۱۰ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۰

 

نتوان داشت نگه باز زچشم سیهش

دار از چشم بد خلق خدایا نگهش

جای رحم است بر آن بندهٔ مسکین فقیر

که برانند و ندانند چه باشد گنهش

نگهی جانب ما دلشدگان می نکنی

[...]

۵ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۴

 

روشن از طلعت خورشید شود خانه ی گل

طلعت اوست که تابد به نهانخانه ی دل

بی شک این قوم که من مینگرم بی بصرند

ورنه این روی که بیند که نگردد مایل

بتگر چین که بت از سنگ بر آرد یا سیم

[...]

۸ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۰

 

وقت شد وقت کزین جمع کناری گیریم

برد دوست نشینیم و قراری گیریم

روزکی چند نظر بر رخ یاری فکنیم

شبکی چند سر زلف نگاری گیریم

آرزوی سر از آن پا بقدومی طلبیم

[...]

۷ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۲

 

روز کی چند پی زهد و سلامت گیرم

ور ملامت کندم عشق از او نپذیرم

جام صافی ببر و جامه ی سالوس بیار

صدق بگذار که من در گرو تزویرم

بر سر کوی بت سلسله گیسو زین پس

[...]

۷ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۴

 

هر چه جویند ز ما در طلب آن باشیم

ما نه نیکیم و نه بد بندهٔ فرمان باشیم

گرچه زشتیم ولی در کنف نیکانیم

گرچه خاریم ولی خار گلستان باشیم

سرسامان منت نیست ولی چتوان کرد

[...]

۷ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰

 

پیر میخانه کند بر رخ اگر در بازم

حاصل هر دو جهان در قدمش در بازم

سازگار ار نشود گردش این نیلی خم

با خم باده و با گردش ساغر سازم

عشق خود پرده در آمد چه کنم ورنه بسی

[...]

۶ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۱

 

ناله ها بر لب و از ناله اثرها داریم

با خیال تو چه شب‌ها چه سحرها داریم

بی‌خود و بی‌خبر و عاجز و مسکین و ضعیف

بخر ای خواجه ببین تا چه هنرها داریم

از دیار دگریم آمده سوی تو، کجاست

[...]

۹ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۶

 

چند دارد دل از اندوه جهان نا شادم

عشق کو عشق که از دل بستاند دادم

آخر این ابر در این دشت ببارد روزی

آورد سیلی و از جا ببرد بنیادم

هر طرف میگذرم راه برون رفتن نیست

[...]

۷ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۹

 

من نه آنم که دل آزرده ز بیداد شوم

هر ستم را کرمی بینم و دلشاد شوم

تا توانی بخرابی من ای عشق بکوش

من نه آنم که از این پس دگر آباد شوم

از عتابی که بیادش دهدم خوشتر چیست

[...]

۵ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۰

 

بندگان را به کف از جود تو حکمیست قدیم

که حرام است طمع جز ز خداوند کریم

جرم من بیحد و عفو تو چو آید بمیان

هر که او را گنهی نیست گناهیست عظیم

گه بسوی کرمت گاه بخود مینگرم

[...]

۹ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۱

 

آخر این روز بشب میرسد این صبح بشام

عاقل آنست که خاطر ننهد بر ایام

سخت شد کار و دریغا که هوسها همه سست

سوخت جان از غم و آوخ که طعمها همه خام

ره بپایان شد و دردا که ندانیم هنوز

[...]

۱۳ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۲

 

شب عید است بیا تا لب ساغر گیریم

غم سی روزه به یک جرعه ز دل برگیریم

دور ماه فلک امروز به پایان آمد

وقت آنست که دور قدح از سر گیریم

سبحه و خرقهٔ سالوس به یک سو فکنیم

[...]

۸ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳

 

من بدین ساعد سیمین که تو داری دانم

که اگر تیغ زنی از تو حذر نتوانم

اگرم تلخ فرستی به حلاوت نوشم

اگرم غیب نویسی به ارادت خوانم

اگرم تاج دهی چاکر این درگاهم

[...]

۱۰ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰۹

 

هوسی کرده‌ام امروز که دیوانه شوم

دست دل گیرم و از خانه به ویرانه شوم

زاهد از مجلس ما گر نرود گو نرود

خانه بگذارم و از خانه به میخانه شوم

سست شد پایه و هم رخنه در افتاد به سقف

[...]

۵ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۰

 

گفتم از میکده یک چند سوی خانه شوم

مستی از سر نهم و عاقل و فرزانه شوم

حلقه زد بر در دل سلسلهٔ طرهٔ دوست

چه کنم قسمتم اینست که دیوانه شوم

خمی از باده به کاشانه نهان ساخته‌ام

[...]

۶ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۰

 

چند گویی که سرانجام چو خواهد بودن

جرم یک بنده ی بد نام چه خواهد بودن

حالیا قسمت ما بیخودی و مستی بود

کس چه داند که سرانجام چه خواهد بودن

میرسد پیکی و از کوی کسی میآید

[...]

۷ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۵

 

لله الحمد نمردیم و بدیدیم چنین

که نه یاریست زما شاد و نه خصمی غمگین

دلی افسرده ز عشق و سری آزرده ز عقل

سینه ای خسته ز مهر و نظری بسته زکین

سبحه ای رشته اش از طره ی ترسابچگان

[...]

۷ بیت
نشاط اصفهانی
 

نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۲

 

دوش آمد به برم میْ‌زده خواب‌آلوده

چهره‌افروخته، خوی‌ْکرده، عتاب‌آلوده

شیشه در دست و قدح بر کف و بگشوده نظر

لبِ شکّر‌شکن آن لعلِ شراب‌آلوده

گفت ای خفتهٔ آشفته ز اندوهِ جهان

[...]

۸ بیت
نشاط اصفهانی
 
 
۱
۲
۳
۴
۵
 
تعداد کل نتایج: ۸۲