گنجور

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۳

 

که این جام پیروزی جان ماست

سر اختران زیر فرمان ماست

فردوسی
 

خاقانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳۱ - در مدح خواجه همام الدین حاجب و یاد کردن از مرگ منوچهر

 

شهری به فتنه شد که فلانی از آن ماست

ما عشق باز صادق و او عشق دان ماست

آنجا که دست ماست درو حلقه زان اوست

وانجا که پای اوست سر و سجده زان ماست

هر دل که زیر سایهٔ زلفش نشان دهند

[...]

خاقانی
 

نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۳ - گفتار در فضیلت سخن

 

در لغت عشق سخن جان ماست

ما سخنیم این طلل ایوان ماست

نظامی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵

 

طرقوا یا عاشقان کین منزل جانان ماست

زانچه وصل و هجر او هم درد و هم درمان ماست

راه ده ما را اگر چه مفلسان حضرتیم

آیت قل یا عبادی آمده در شان ماست

نیستم اینجا مقیم ای دوستان بر رهگذر

[...]

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷ - در ارتباط ولایت با نبوت

 

مصطفی گفتا شریعت جان ماست

مرتضی گفتا طریقت ز آن ماست

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۶ - ***

 

بعد از این حکم شما بر جان ماست

راه شرع احمدی ایمان ماست

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۸ - در شرح احوال خود و خواب دیدن حضرت مولی و شفا دادن او را فرماید

 

هرکه دارد حبّ او سلمان‌ماست

او چو شمعی در میان جان ماست

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۷۹ - درضمانت بهشت مر کاتب کتاب را و اسرار او فرماید

 

این کتابم معنی مردان ماست

این کتابم نوری از ایمان ماست

عطار
 

عراقی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱

 

مهر مهر دلبری بر جان ماست

جان ما در حضرت جانان ماست

پیش او از درد می‌نالم ولیک

درد آن دلدار ما درمان ماست

بس عجب نبود که سودایی شوم

[...]

عراقی
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰۴

 

خیز که امروز جهان آن ماست

جان و جهان ساقی و مهمان ماست

در دل و در دیده دیو و پری

دبدبه فر سلیمان ماست

رستم دستان و هزاران چو او

[...]

مولانا
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳۲ - تتمهٔ حسد آن حشم بر آن غلام خاص

 

آن عطارد را ورقها جان ماست

آن سپیدی و آن سیه میزان ماست

مولانا
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مطلع‌الانوار » بخش ۳ - وصف سخن

 

پس چو چنین است سخن جان ماست

وانکه بد و زنده بود زان ماست

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۰

 

تا زنده‌ایم، یاد لبش بر زبان ماست

ذکرش دوای درد دل ناتوان ماست

گر فتنه می‌شویم بر آن روی، طرفه نیست

زیرا که یار فتنهٔ آخر زمان ماست

گیرم که مهر او ز دل خود برون برم

[...]

اوحدی
 

ابن یمین » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵

 

آن کزو داریم درد دل دوای جان ماست

درد کز جانان بود سرمایه درمان ماست

یوسف مصر دلست و همچو جان ما را عزیز

بی رخش فردوس اعلی کلبه احزان ماست

آبروئی نیست ما را پیش آن سلطان حسن

[...]

ابن یمین
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۵ - در مدح سلطان معزالدین اویس جلایری

 

دولت قرین دولت صاحبقران ماست

دنیا به کام پادشه کامران ماست

سلطان اویس آنکه صفات جلال او

بیرون ز حد وهم و خیال و گمان ماست

ای آنشهی که گر تو بگوئی روا بود

[...]

عبید زاکانی
 

ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۷۶

 

عمریست تا خیال تو در عهد جان ماست

یاد تو مونس دل و ورد زبان ماست

در محنت فراق تو خون شد دل و هنوز

مهر تو در میان دل خون فشان ماست

بگذر به تربتم که پس از ما هزار سال

[...]

ناصر بخارایی
 
 
۱
۲
۳