هر چه درین چره کهن ساختند
قالبی از بهر سخن ساختند
لیک نیفتاد به روی ز می
قالب این سکه به از آدمی
زنده به جز آدمیان نیست کس
کادمی از ناطقه زنده است و بس
پس چو چنین است سخن جان ماست
وانکه بد و زنده بود زان ماست
این خرد و نطق که زان تواند
هر دو به هم شیرهٔ جان تواند
گر به خرد گنج نهان دادهاند
لیک کلیدش به زبان دادهاند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به اهمیت انسان و سخن میپردازد. او میگوید که هر آنچه در گذشته ساخته شده، تنها قالبی است برای بیان سخن. اما قالب انسان از همه چیز برتر است. تنها افرادی زنده و با فکر هستند که میتوانند سخن بگویند و این سخن جان آنها را میسازد. همچنین اشاره میکند که عقل و نطق دو جنبه مهم انسانی هستند که با هم پیوند دارند. گنجهای نهانی در عقل وجود دارد، اما فقط زبانی است که میتواند به آنها دسترسی پیدا کند.
هوش مصنوعی: هر چه در این دنیا از قبل ساخته شده، قالب و شکل آن به دلیل سخن و بیان است.
هوش مصنوعی: اما سکهای که از مینوشی ضرب شده، نمیتواند برتر از انسان باشد.
هوش مصنوعی: فقط انسانها زنده هستند و هیچ موجودی دیگر وجود ندارد که حقیقتی از سخن گفتن یا نطق داشته باشد؛ فقط انسانها هستند که دارای این ویژگیاند.
هوش مصنوعی: بنابراین وقتی که چنین است، سخن ما از عمق جان ما سر برمیآورد و هر کسی که بدی کند یا آزار برساند، از ماست.
هوش مصنوعی: این عقل و گفتار که از آن سرچشمه میگیرد، میتواند بهطور مشترک روح و جوهر زندگی را از هم بگیرد.
هوش مصنوعی: اگرچه خرد و دانایی در دل پنهان است، اما برای رسیدن به آن، نیاز به بیان و گفتگو داریم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.