صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۶ - الاحدیه
احدیت بود وصفی که ساقط
در او باشد صفتها با روابط
بود وصفی که او خود عین ذاتست
برون از جمع اسماء و صفات است
نه اسم و رسم را آنجا مقام است
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۷ - احدیه الجمع
احدیت که جمع اندر بیانست
بلا اسقاط ولا اثبات آنست
بلا اثبات ز آن باشد محقق
که از هر نسبتی فرد است و مطلق
بلا اسقاط ز آنره که در وی
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۸ - احصاء الاسماء
اگر صاحبدلی بشنو کماهی
ز من احصا اسماء الهی
تحقق بروی اندر واحدیتی
فنای عبد از رسم دوئیت
فنا از شأن خلقی جمله گشتن
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۹ - الاحوال
بود احوال افاضات مواهب
سوی عید از جناب رب واجب
شود وارد بعبد از حسن اعمال
که قلب و نفس از و گردد نکو حال
ز حق نازل بمحض امتنان است
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۰ - الاحسان
گر از روی خرد باشی مصدّق
شنو تحقیق احسان از محقق
عبودیت بود تفسیر احسان
اگر یابد تحقیق بهر انسان
کنی آنسان مراعات ادب را
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۲ - ارائک التوحید
شنو زارائک التوحید باری
که آن اسمای ذاتیه است آری
چو کون او مظاهر بهر ذاتست
در اول کان تو گو جمع صفاتست
خود آنرا گفته صوفی واحدیت
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۳ - الاسم
ز اسم ار اصطلاح ما بدانی
عجب باشد اگر در لفظ مانی
مراد از اسم نزد ما مسمی است
که او را اعتبار لفظ و معنی است
بوجهی اسم گویم عین ذات است
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۴ - الاسماء الذاتیه
کنون گفتارم از اسماء ذاتیست
که مبنی بروجود غیر او نیست
بود مخصوص ذات حی دیموم
بمثل عالم و قدوس و قیوم
خود این اسماء بحکم اولیت
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۵ - الاسم الاعظم
دگر بشنو بیان اسم اعظم
که آن الله میباشد مسلم
از آن حیثی که الله اسم ذاتست
در او مجموع اسماء صفات است
پس الله جامع مجموع اسماست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۶ - الاصطلام
یکی از اصطلاحات اصطلام است
که آنرا گر وله گوئی بنام است
وله بر هیمنه معنا قریب است
کزان پس هیمنه بر دل نصیب است
هیمان گر بدل گردید غالب
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۷ - الاعراف
یکی از معنی اعراف بشنو
مقام و رتبه اشراف بشنو
خود آنرا مطلع ار خوانی تمام است
شهود حق مطلق را مقام است
شهود وجه حق در کل اشیاء
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۸ - الاعیان الثابته
شنو ز اعیان ثابت اصطلاحی
ز صوفی گر که خود ز اهل صلاحی
خود اعیان عالم علم الهی است
که عین ممکنات آنجا کماهی است
بود مظبوط در بحر الحقایق
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۱۹ - الافق المبین والافق الاعلی
افق باشد مبین اندر بدایت
مقام قلب را اما نهایت
یکی زاعلی افق بشنو تو مشروح
بود آن منتهای رتبه روح
الوهیت در اینجا جلوه گر شد
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۰ - الافراد و الامینان
اگر افراد را جوئی رجالند
که دور از قطب و جویای وصالند
امینانند ارباب ملامت
که ظاهر نیست از ایشان علامت
اثر اندر ظواهر مینماید
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۱ - الامامان
امامان قطب را همچون دو دستند
که در جنبین او پیوسته هستند
یکی کان بریمین است او بملکوت
بود ناظر دگر پر ملک ناسوت
خود این کوناظر ملک است اعلاست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۲ - ام الکتاب
گرت اندیشهام الکتاب است
نخستین عقل اندر هر خطاب است
در او ثبت است احوال خلایق
ز اول تا به آخر با دقایق
ز ایجاد و قبول و فعل و آثار
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۳ - الآن الدائم
ز آن دایم اگر با افتتاحی
ز من کن گوش نیکو اصطلاحی
بود آن امتداد پادشاهی
ظهور حضرت باری کماهی
در آن مدت ازل عین ابددان
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۴ - الانانیت
انانیت بود آن شیء که هر شیی
اضافت میتواند یافت بروی
چنانکه میدهی برخویش نسبت
هر آن چیزی که آید پیش فکرت
تن و جان ملک و مال و خانه و زن
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۵ - الانیت
زانیت بگویم و ز جهاتش
بود نسبت بواجب عین ذاتش
که صرف ذاتاللهیت است او
وجود محض بیماهیت است او
ولی در ذات ممکن بر خلافست
[...]
صفی علیشاه » بحرالحقایق » بخش ۲۶ - الانزعاج
دگر از اصطلاحات انزعاج است
که نزد سالکان حق رواج است
تحرک قلب را سوی خداوند
ز تأثیر سماع و صحبت و پند
دلی کو را بحق رفتار باشد
[...]