شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۱ - ناله های زار
به اختیار دلی برد چشم یار از من
که دور از او ببرد گریه اختیار از من
به روز حشر اگر اختیار با ما بود
بهشت و هر چه در او از شما و یار از من
سیه تر از سر زلف تو روزگار من است
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۲ - گلهٔ خاموش
کس نیست در این گوشه فراموشتر از من
وز گوشهنشینان تو خاموشتر از من
هرکس به خیالیست همآغوش و کسی نیست
ای گل به خیال تو همآغوشتر از من
می نوشد از آن لعل شفقگون همه آفاق
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۳ - اقبال من
تیرهگون شد کوکبِ بختِ همایونفالِ من
واژگون گشت از سپهر واژگون اقبالِ من
خندهٔ بیگانگان دیدم نگفتم درد دل
آشنایا با تو گویم گریه دارد حالِ من
با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۴ - جلوه جواله
این همه جلوه و در پرده نهانی گل من
وین همه پرده و از جلوه عیانی گل من
جز یکی راز که پیوسته نهان ماند، نیست
تویی آن راز که پیوسته نهانی گل من
همه طفلند در این وادی و تا این وادیست
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۵ - به سروناز شیراز
باز شد روزنی از گلشن شیراز به من
میکشد نرگس و نارنج سری باز به من
سروناز ارم از دور به من کرد سلام
جای آن را که چنان سرو کند ناز به من
آدم انگاشت به لطف ملکوتم شیراز
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۶ - به یاد مرحوم میرزاده عشقی
عشقی که درد عشق وطن بود درد او
او بود مرد عشق که کس نیست مرد او
چون دود شمعِ کُشته که با وی دمیست گرم
بس شعلهها که بشکفد از آه سرد او
بر طرف لالهزار شفق پر زند هنوز
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۷ - یاد قدیم
یادم نکرد و شاد حریفی که یاد از او
یادش بخیر گرچه دلم نیست شاد از او
با حق صحبت من و عهد قدیم خویش
یادم نکرد یار قدیمی که یاد از او
دلشاد باد آن که دلم شاد از اونگشت
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۸ - انتظار فرج
ای آفتاب هالهای از روی ماه تو
مه بر لب افق لبهای از کلاه تو
لرزنده چون کواکب گاه سپیدهدم
شمع شبی سیاهم و چشمم به راه تو
کی میرسی به پرچم خونین چون شفق
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹ - بمانیم که چه
سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه
زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه
درس این زندگی از بهر ندانستن ماست
این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه
خود رسیدیم به جان نعش عزیزی هر روز
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۰ - غزال رمیده
نوشتم این غزل نغز با سواد دو دیده
که بلکه رام غزل گردی ای غزال رمیده
سیاهی شب هجر و امید صبح سعادت
سپید کرد مرا دیده تا دمید سپیده
ندیده خیر جوانی غم تو کرد مرا پیر
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۱ - یاد شهیار
کار گل زار شود گر تو به گلزار آیی
نرخ یوسف شکند چون تو به بازار آیی
ماه در ابر رود چون تو برآیی لب بام
گل کم از خار شود چون تو به گلزار آیی
شانه زد زلف جوانان چمن باد بهار
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۲ - غروب و مهتاب دریا
ای ماه شب دریا ای چشمه زیبایی
یک چشمه و صد دریا فری و فریبایی
من زشتم و زندانی اما مه رخشنده
در پرده نه زیبنده است با آن همه زیبایی
افلاک چراغان کن کآفاق همه چشمند
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۳ - طوطی خوشلهجه
مایه حسن ندارم که به بازار من آیی
جانفروش سر راهم که خریدار من آیی
ای غزالی که گرفتار کمند تو شدم باش
تا به دام غزل افتی و گرفتار من آیی
گلشن طبع من آراسته از لاله و نسرین
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۴ - شیدائی
رندم و شهره به شوریدگی و شیدایی
شیوهام چشمچرانی و قدحپیمایی
عاشقم خواهد و رسوای جهانی چه کنم
عاشقانند به هم عاشقی و رسوایی
خط دلبند تو بادا که در اطراف رخت
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۵ - چشمه ابدیت
شکفتهام به تماشای چشم شهلایی
که جز به چشم دلش نشکفد تماشایی
جمال پردگی جاودانه ننماید
مگر به آینه پاکان سینه سینایی
رواق چشم که یک انعکاس او آفاق
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۶ - ساز صبا
بزن که سوز دل من به ساز میگویی
ز ساز دل چه شنیدی که باز میگویی
مگر چو باد وزیدی به زلف یار که باز
به گوش دل سخنی دلنواز میگویی
مگر حکایت پروانه میکنی با شمع
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۷ - شاهد گمراه
راه گم کرده و با روی چو ماه آمدهای
مگر ای شاهد گمراه به راه آمدهای
باری این موی سپیدم نگر ای چشم سیاه
گر به پرسیدن این بختْ سیاه آمدهای
کشته چاه غمت را نفسی هست هنوز
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۸ - وای وای من
هردم چو توپ میزندم پشت پای وای
کس پیش پای طفل نیفتد که وای وای
در پای سرو دست نگیرند از کسی
آنجا چه بیکسی که بیفتد ز پای وای
دیر آشناتر از تو ندیدم ولی چه سود
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۲۹ - طوطی قناد
الا ای نوگل رعنا که رشک شاخ شمشادی
نگارین نخل موزونی همایون سرو آزادی
به صید خاطرم هر لحظه صیادی کمین گیرد
کمان ابرو تو را صیدم که در صیادی استادی
چه شورانگیز پیکرها نگارد کلک مشکینت
[...]
شهریار » گزیدهٔ غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۳۰ - مرغ بهشتی
شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحر کردی
سحر چون آفتاب از آشیان من سفر کردی
هنوزم از شبستان وفا بوی عبیر آید
که چون شمع عبیرآگین شبی با من سحر کردی
صفا کردی و درویشی بمیرم خاکپایت را
[...]