گنجور

 
شهریار

تیره‌گون شد کوکبِ بختِ همایون‌فالِ من

واژگون گشت از سپهر واژگون اقبالِ من

خندهٔ بیگانگان دیدم نگفتم درد دل

آشنایا با تو گویم گریه دارد حالِ من

با تو بودم ای پری روزی که عقل از من گریخت

گر تو هم از من گریزی وای بر احوالِ من

روزگار این سان که خواهد بی‌کس و تنها مرا

سایه هم ترسم نیاید دیگر از دنبالِ من

قُمریِ بی‌آشیانم بر لبِ بامِ وفا

دانه و آبم ندادی مشکن آخر بالِ من

بازگرداندم عنان عمر با خیل خیال

خاطرات کودکی آمد به استقبالِ من

خرد و زیبا بودی و زلف پریشان تو بود

از کتاب عشق اوراق سیاه فالِ من

ای صبا گر دیدی آن مجموعهٔ گل را بگو

خوش پراکندی ز هم شیرازهٔ آمالِ من

کار و کوشش را حوالت گر بود با کارساز

شهریارا حل مشکل‌ها کند حلّالِ من

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۱۱۳ - اقبال من به خوانش پری ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
غزل شمارهٔ ۱۱۳ - اقبال من به خوانش فرهاد بشیریان
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
وحشی بافقی

رشک می‌بردند شهری بر من و احوال من

کرد ضایع کار من این بخت بی اقبال من

طایری بودم من و غوغای بال افشانیی

چشم زخمی آمد و بشکست بر هم بال من

بخت بد این رسم بد بنهاد و رنجاند از منت

[...]

نظیری نیشابوری

می دود حاجت به راه خواهش از دنبال من

همت استغنا همی آرد به استقبال من

صدر عزت قرب می جوید به من، دشمن کجاست؟

تا ببیند رتبه عشق بلند اقبال من

عزتی دارم که گر پا دیر در جنت نهم

[...]

صائب تبریزی

بس که دارد گرد کلفت چهره احوال من

روی می مالد به خاک آیینه را تمثال من

بلبل من از حریم بیضه تا آمد برون

گل ز شبنم خیمه بیرون زد به استقبال من

نامرادی مطلب افتاده است در راه طلب

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
فیاض لاهیجی

اوج گیرد رتبة افتادگی از حال من

تیره‌بختی سر به گردون ساید از اقبال من

بس که در افتادگی‌ها گرد بر رویم نشست

خاک بر سر می‌کند آیینه از تمثال من

من به راه وصل پویان روز و شب چون آفتاب

[...]

سیدای نسفی

دلبر کاتب که می داند سراسر حال من

خط روی اوست فردا نامه اعمال من

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه