گنجور

 
شهریار

ای آفتاب هاله‌ای از روی ماه تو

مه بر لب افق لبه‌ای از کلاه تو

لرزنده چون کواکب گاه سپیده‌دم

شمع شبی سیاهم و چشمم به راه تو

کی می‌رسی به پرچم خونین چون شفق

خورشید و مه سری به سنان سپاه تو

ای دل فریب جادوی مهتاب شب مخور

زلفش کشیده نقشه روز سیاه تو

آنکو لهیب آتش از رو نمی‌برد

اندیشه‌ای کند مگر از دود آه تو

گر اشکِ توبه‌ات به دواتِ مَلَک نریخت

بگذار پای من بنویسد گناه تو

شاها به خاک پای تو گل‌ها شکفته‌اند

ما هم یکی شکسته و مسکین گیاه تو

من روی دل به کعبه کوی تو داشتم

کآمد ندای غیب که این است راه تو

یک نوک پا به چادر چوپانیم بیا

کز دستچین لاله کنم تکیه‌گاه تو

آیینه سازمت همه چشمه‌سارها

وز چشم آهوان بنوازم نگاه تو

بعد از نوای خواجه شیراز شهریار

دل بسته‌ام به ناله سیم سه‌گاه تو

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
غزل شمارهٔ ۱۱۸ - انتظار فرج به خوانش پری ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
امیر معزی

ای تخت و گاه پادشهی جایگاه تو

آراسته است مملکت از تخت و گاه تو

هستی ندیم شاهی و دولت ندیم تو

هستی پناه عالم و ایزد پناه تو

فخر همه شهانی و کس نیست فخر تو

[...]

عبید زاکانی

ای دوش چرخ غاشیه گردان جاه تو

خورشید در حمایت پر کلاه تو

شاه جهان سکندر ثانی جمال دین

ای برتر از شهان جهان دستگاه تو

تا چشم دشمنان شود از بیم او سفید

[...]

جهان ملک خاتون

آمد دل ضعیف من اندر پناه تو

کرد او وطن به سایه زلف سیاه تو

هم در پناه زلف تو باد انتقام او

یارب به سرّ سینه مردان راه تو

آخر نظر به حال من مستمند کن

[...]

حافظ

ای خونبهای نافه چین خاک راه تو

خورشید سایه‌پرور طرف کلاه تو

نرگس کرشمه می‌برد از حد برون خرام

ای من فدای شیوه چشم سیاه تو

خونم بخور که هیچ ملک با چنان جمال

[...]

صوفی محمد هروی

ای توتیای دیده من خاک راه تو

جانم فدای غمزه چشم سیاه تو

ای شهسوار حسن عنان را کشیده دار

کز حد گذشت ولوله دادخواه تو

بر بام قصر چون بگشادی نقاب دوش

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه