شبی را با من ای ماه سحرخیزان سحر کردی
سحر چون آفتاب از آشیان من سفر کردی
هنوزم از شبستان وفا بوی عبیر آید
که چون شمع عبیرآگین شبی با من سحر کردی
صفا کردی و درویشی بمیرم خاکپایت را
که شاهی محتشم بودی و با درویش سر کردی
چو دو مرغ دلاویزی به تنگ هم شدیم افسوس
همای من پریدی و مرا بی بال و پر کردی
تو کز آبشخور نزهتگه افلاکیان بودی
چرا بر مرغکی خاکی و زندانی گذر کردی
مگر از گوشه چشمی وگر طرحی دگر ریزی
که از آن یک نظر بنیاد من زیر و زبر کردی
به یاد چشم تو انسم بود با لاله وحشی
غزال من مرا سرگشته کوه و کمر کردی
به گردشهای چشم آسمانی از همان اول
مرا در عشق از این آفاقگردیها خبر کردی
به پای بوتهها گریم به یاد دامن مادر
که از طفلی مرا آواره از ملک پدر کردی
ز گرد کاروان گیرم سراغ محمل لیلی
چو مجنونم به گرد کاروانها پی سپر کردی
چه آتشپارهای بودی الا ای کیمیای دل
که از برقی مس آلوده با زنگار زر کردی
به شعر شهریار اکنون سر افشانند در آفاق
چه خوش پیرانه سر ما را به شیدایی سمر کردی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به یاد شبهایی پُر از عشق و زیبایی میپردازد که در کنار محبوبش گذرانده است. او از گرما و روشنی عشق میگوید که مانند آفتاب صبحگاه زندگیاش را روشن کرده است. شاعر احساس تنهایی و درد در جدایی از محبوب را بیان میکند و به خاطر عشقش به او، خود را مانند پرندهای بیپر توصیف میکند. او همچنین حسرت گذشته و روزهای کودکیاش را میخورد و به یاد مادرش میافتد. در انتها، شاعر به زیبایی و ارزش عشق اشاره میکند که مانند کیمیایی نایاب است و دل او را روشن کرده است.
هوش مصنوعی: ای ماه سحرخیز، شبی را با من سپری کردی و صبح که آفتاب از مکان خود برخاست، تو از کنار من رفتی.
هوش مصنوعی: بوی خوش وفا هنوز از جایگاه عشق به مشام میرسد، همانطور که شمعی با عطر دلانگیزش در شب من را تحت تاثیر قرار داد و سحر را برایم رقم زد.
هوش مصنوعی: دوست عزیز، تو با رفتار خوب و صفای دلت، دل من را شاد کردی. چه زیباست که در حالی که در مقام و جاه بزرگی هستی، با انسانهای ساده و درویش همنشینی میکنی و این برای من بسیار ارزشمند است. من به خاطر این محبت و بزرگیات جانم را فدای تو میکنم.
هوش مصنوعی: ما مانند دو پرندهی زیبا به هم نزدیک شدیم، اما افسوس که همای من پرواز کرد و من را بیبال و پر گذاشت.
هوش مصنوعی: تو که از سرچشمههای بهشتی و جایگاه افلاکیان هستی، چرا بر پرندهای خاکی و محدود گذر کردهای؟
هوش مصنوعی: آیا ممکن است با یک نگاه به من یا با حرکتی دیگر، همه چیز را به هم بریزی و زندگیام را دستخوش تغییر کنی؟
هوش مصنوعی: به یاد چشمان تو، یادگاری از جوانیام است که با گلهای وحشی و زیبایی پرندگان معصوم، مشغول بودم و تو باعث شدی که در کوهها و درهها و در جستجوی زیباییها گم شوم.
هوش مصنوعی: از همان ابتدا با نگاههای آسمانیات مرا در جریان عشق و سفرهای این دنیا قرار دادی.
هوش مصنوعی: به دل بوتهها اشک میریزم و به یاد دامن مادرم میافتم که از دوران کودکی مرا از سرزمین پدرم دور کرده است.
هوش مصنوعی: از کاروانها نشانی از محمل لیلی میگیرم، چون مجنون شدهام و به دور کاروانها میگردم.
هوش مصنوعی: شما با وجود ناپاکی و مشکلات، توانستهاید به طرز شگفتانگیزی به یک چیز باارزش و گرانبها تبدیل شوید، مانند یک مادهای که در اثر جرقهای، از یک فلز بیارزش به طلا تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: شعر استاد شهریار در تمام دنیا محبوبیت دارد و همه جا دربارهاش صحبت میشود. تو با نگاهی خاص و دلنشین به ما این شادی و شوق را هدیه دادی و ما را به وجد و شگفتی آوردی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
امیر نامور بادی چو ما را نامور کردی
همیشه کان زر بادی که ما را کان زر کردی
بدین خلعت فرستادن مرا تاجی بسر کردی
چو تو جفت نظر بودی مرا جفت نظر کردی
مرا این بس که تو یک بیت شعر من زبر کردی
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.