گنجور

 
شهریار

شکفته‌ام به تماشای چشم شهلایی

که جز به چشم دلش نشکفد تماشایی

وگر به دیدهٔ دل رخصت تماشا داد

ز هر کرانه تجلّی کند به سیمایی

جمال پردگی جاودانه ننماید

مگر به آینه پاکان سینه سینایی

رواق چشم که یک انعکاس او آفاق

محیط نه فلکش زورقی به دریایی

دلی که غرق شود در شکوه این دریا

به چشم باز رود در شگفت رؤیایی

به چشم او که خود از لامکان گشوده کمین

چه جای پست و بلند و نهان و پیدایی

بخواندم به نهیب و براندم به لهیب

چه ماه مشتعل و شاهد معمایی

به قدر خواستنم نیست تاب سوختنم

به اسم عاشقم و اسم بی‌مسمایی

جز این امید ندانم که خو کنم به خیال

مرا که نیست به دیدار یار، یارایی

نه هر صلیب به گردون شود مگر زاید

دوباره از دم روح‌القدس مسیحایی

مسیح نیز نیابد مجال سیر فلک

نبسته بال و پر از چوبهٔ چلیپایی

سواد زلف تو و سر جاودانه تست

که جلوه می‌کند از هر سری به سودایی

چه طایری‌ست دلم کآشیان نمی‌بندد

مگر به نخلهٔ طوری و شاخ طوبایی

به خاکپای تو ای سرو برکشیده من

که سر فرود نیاورده‌ام به دنیایی

به طُرّهٔ تو که طومار کارنامهٔ من

تراز سنجر و طغرل کنی به طغرایی

به زیر سایه سروم به خاک بسپارید

که سرسپارده بودم به سرو بالایی

مرا به نقش و نگار سفینه حاجت نیست

چه زیوری‌ست زیادی به روی زیبایی

صدای حافظ شیراز بشنوی که رسید

به شهر شیفتگان شهریار شیدایی

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
غزل شمارهٔ ۱۲۵ - چشمه ابدیت به خوانش پری ساتکنی عندلیب
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
منوچهری

گرفتمت که رسیدی بدانچه می‌طلبی

گرفتمت که شدی آنچنان که می‌بایی

نه هر چه یافت کمال از پیش بود نقصان

نه هر چه داد، ستد باز چرخ مینایی؟!

وطواط

بزلف مشکی، جانا، بچهره دیبایی

چو تو نباشد، دانم، کسی بزیبایی

مرا تو گویی: در هجر من شکیبا شو

کرا بود ز چنین صورتی شکیبایی ؟

زبان ببندی و هر ساعت از حدیث مرا

[...]

سوزنی سمرقندی

بر من آمد دوش آن در چشم بینائی

ز بهر جستن تدبیر رای فردائی

هرآنچه داشت بدل راز پیش من بگشاد

بلی چنین سزد از یکدلی و یکتائی

چه گفت گفت بخواهم شدن ز تو یکچند

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سوزنی سمرقندی
قوامی رازی

کریم بار خدایا به ما توبه شائی

غریب نیست اگر بر همه ببخشائی

اسیر و عاجز و بیچاره و گنهکاریم

نهاده گوش به امر تو تا چه فرمائی

به درگه تو چه خیزد ز ما و طاعت ما

[...]

جمال‌الدین عبدالرزاق

بزرگوارا در انتظار بخشش تو

نمانده است مرا طاقت شکیبائی

سه چیز رسم بود شاعران طامع را

نخست مدح و دوم قطعه تقاضائی

اگر بداد سوم شکرا اگر نداد هجا

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه