گنجور

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۱

 

گذشت عمر و خلاص از محن نمییابم

دوای درد دل ممتحن نمییابم

بجستجو همه آفاق را به پیمودم

خبر ز گمشده خویشتن نمی یابم

بهار آمد و گلها شکفت لیک چه سود

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۲

 

دو چشم کز هوس روی دوست تر داریم

اگر ز گریه شود چشمه دوستتر داریم

بهیچ باب از این در طریق رفتن نیست

کجا رویم از این در کدام در داریم

ببوستان رضایت شکفته همچو گلیم

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۳

 

چمن شکفته و گلها ببار می بینم

ولیک بی رخ او گل چو خار می بینم

اگر بهشت بود دوزخ است در چشمم

هر آن دیار که خالی ز یار می بینم

گل امید من از باد هجر گشت زبون

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۴

 

مراد خاطر خود در جهان نمی یابم

دوای درد دل ناتوان نمی یابم

جهان بگشتم و آفاق سر بسر دیدم

ولی ز گمشده خود نشان نمی یابم

چو باد گرد چمنها برآمدم لیکن

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۵

 

الا ای طایر سدره نشیمن

چرا کردی در این کاشانه مسکن

ترا از بهر جولانگاه نزهت

فراز عرش رحمانست گلشن

تو ای شهباز قدسی چون کبوتر

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۶

 

ای دل از وحشت سرای دار گیتی کن کران

بال همت باز کن بر پر بر اوج لامکان

چون قبای جان تو دارد طرازی از بقا

دامن همت ز گرد عالم فانی فشان

در نورد این فرش خاکی را که هنگام عروج

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۷

 

ماه من چون آگهی از ناله شب‌های من

رحمتی کن بر دل بیچاره شیدای من

زآتش سودایت ای شمع جهان افروز دل

سوختم پروانه وار و نیستت پروای من

گر ز روی لطف خاکپای خود خوانی مرا

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۸

 

ای سر کویت بلای روضه رضوان من

درد روح افزای عشقت راحت و درمان من

تا مرا با چون تو جانان آشنائی دست داد

گشت از غیر تو بیگانه ز غیرت جان من

شاهد معنی چو از جلباب صورت رخ نمود

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۸۹

 

از باده دوشینت بس بیخبریم ای جان

وز شکر شیرینت در شور و شریم ای جان

تا حسن تو شد ساقی در عشق شراب آورد

از نرگس خمارت سرمست و تریم ای جان

جز روی تو گر روئی در دیده ما آید

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۰

 

با کس حدیث عشق تو گفتن نمی توان

دریست در عشق که سفتن نمی توان

لب بسته همچو غنچه و دلخون چو لاله ام

بی باد رحمت تو شکفتن نمی توان

در دل هوای یار نیارم نگاهداشت

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۱

 

نتوان لعل فرح بخش ترا جان گفتن

کانچه آید بدهان پیش تو نتوان گفتن

عارضت را که بر او مهر فلک دربان است

روشن است اینکه نیارم مه تابان گفتن

قامتت را که از او طوبی و جنت خجل است

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۲

 

بازم به نازی شاد کن ای نازنین دلدار من

مرهم ز زخم عشق نه بر سینه افکار من

ای آتش عشق خدا سوزان تن خاکی ما

وی صرصر وحدت بیا بر باد ده آثار من

در راه وحدت ای شمن زنار شد هستی من

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۳

 

اگر چه شد دل ریشم ز دست هجر تو خون

نشد خیال وصال تو از سرم بیرون

وفا و مهر تو از جان و دل همی ورزم

اگر چه میکشم از تو جفای گوناگون

ز عین جهل بود گر ز عشق برگردم

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۴

 

دور از رخ تو زیستن ای جان نمیتوان

از جان توان گذشت وز جانان نمیتوان

بار جفا و جور توانم کشید لیک

بار فراق و محنت هجران نمیتوان

دشوار دامن تو بدست من اوفتاد

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۵

 

ای رخت آرام جان عاشقان

وی قدت سرو روان عاشقان

تا تو ای آرام جان گشتی روان

شد روان از تن روان عاشقان

میبرد تا روز خواب از چشم من

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۶

 

ای فاش کرده عشق تو راز نهان من

بالای تو بلای دل ناتوان من

لعل حیات بخش تو آب حیات دل

یاقوت آبدار تو قوت روان من

ماه ملک صفاتی و حور فرشته خوی

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۷

 

بدین کرشمه بهر جانبی نگاه مکن

بخون غمزدگان چشمها سیاه مکن

کدام عشوه گر و بیوفا ترا آموخت

که التفات بدین خسته گاه گاه مکن

منم که یاد تو پیوسته ورد جان من است

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۸

 

باختیار نگشتم ز کوی دوست برون

ز آستانه لیلی کجا رود مجنون

بهشتم آن سر کوی رضای دل آرای

باختیار نگشت آدم از بهشت برون

چو آیدم ز کنار وداع جیحون یاد

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۹۹

 

ای غم سودای تو خلوت نشین جان من

درد روح افزای تو سرمایه درمان من

تو گل باغ بهشت و جان من بستان آن

تا برفتی رفت بی تو رونق بستان من

چشم من جام شرابست و دل زارم کباب

[...]

حسین خوارزمی
 

حسین خوارزمی » دیوان اشعار » غزلیات، قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲۰۰

 

یارب مه تابان من یا نور ربانی است این

عیسی چارم آسمان یا یوسف ثانی است این

فراش دردش سوی دل آمد که جاروبی زند

در خانه غوغا دید و گفت یارب چه افغانی است این

خلوتسرای خاص شه و آنگه در او نامحرمان

[...]

حسین خوارزمی
 
 
۱
۸
۹
۱۰
۱۱
۱۲
۱۴
sunny dark_mode