یارب مه تابان من یا نور ربانی است این
عیسی چارم آسمان یا یوسف ثانی است این
فراش دردش سوی دل آمد که جاروبی زند
در خانه غوغا دید و گفت یارب چه افغانی است این
خلوتسرای خاص شه و آنگه در او نامحرمان
زینسان روا دارد کسی آخر چه حیوانی است این
بیرون کشید آن جمله را از عشق آورد آتشی
میسوخت بام و خانه را گفتم مسلمانی است این
گفتا که ای نادان برو کاندر ضلالی تو گرو
بی تو و نه این رخت تو در خورد سلطانی است این
چون خانه شد پاک از همه آورد تخت و رختها
گفتا که میدارش نگه کز فضل ربانی است این
ناگاه آمد جذبه ای و آزاد کرد از من مرا
گفتم شهست این گفت نی چاوش خاقانی است این
وانگاه آمد پرتوی آتش کشی هستی کشی
چون رفتم از خود گفت این سبحات سبحانی است این
این بس رخ دلدار خود دیدم بچشم یار خود
بیخود شنیدم این ندا کانوار رحمانی است این
خاموش کن اکنون حسین کانجا نمیگنجد سخن
زین پس بگرد تن متن کآسایش جانی است این
غربت چو دربان بر درش بنشست و راند اغیار را
من نیز رفتم گفت رو هنگام دربانی است این
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر احساساتی عمیق و روحانی است. شاعر درباره نور و جلال الهی، عشق الهی و تاثیر آن بر وجود انسان صحبت میکند. او از تجربیات معنوی خود میگوید که در آن، انسان از خودبیخود میشود و درک تازهای از حقیقت و وجود را پیدا میکند. شاعر به شدت تحت تاثیر عشق و جذبه الهی قرار دارد و نسبت به دنیای مادی بیتوجه شده است. او به فرمودههایی اشاره میکند که از عشق و فضل الهی نشأت میگیرد و در نهایت به آرامش و سکوت درونی دست پیدا میکند. در کل، این شعر تلاشی برای رسیدن به درک عمیقتر از وجود و ارتباط با خداوند است.
هوش مصنوعی: ای پروردگار، آیا این ماه درخشان، نور الهی نیست؟ آیا این شخص که به زیبایی عیسی در آسمان میدرخشد، یوسف دومی نیست؟
هوش مصنوعی: خدمتکار دردش به قلبش سرایت کرد و وقتی در خانه جنجال و هیاهو را دید، به آسمان نالید و گفت: "پروردگارا، این چه غوغایی است؟"
هوش مصنوعی: در مکانی خاص که متعلق به شاه است، اگر در آنجا کسی به این شکل با نامحرمان رفتار کند، نشاندهندهی چه نوع انسانیتی است.
هوش مصنوعی: او تمام آن احساسات را از عشق بیرون کشید و آتشی برپا کرد که بام و خانه را میسوزاند. گفتم این نشان از ایمان و مسلمانی است.
هوش مصنوعی: گفت: ای نادان، برو و بدان که تو در گمراهی هستی. تو به دور از حقیقتی و این جامهات شایسته مقام سلطنت نیست.
هوش مصنوعی: پس از آنکه خانه به طور کامل از هر چیزی پاک و تمیز شد، تخت و وسایل را به آنجا آورد و گفت: باید از این نعمت نگهداری کرد، زیرا این هدیهای از سوی خداوند است.
هوش مصنوعی: ناگهان نیرویی قوی به من دست داد و مرا از قید و بندها آزاد کرد. گفتم که این حالت ناشی از قدرت و مقام شاه است، اما گفت نه، این حالتی است که از خاقانی میآید.
هوش مصنوعی: در آن لحظه، نوری از آتش به وجود آمد که وجود من را به شدت فرا گرفت. وقتی از خودم دور شدم، این زیبایی و لطافت را حس کردم که نشانهای از وجودی متعالی و الهی است.
هوش مصنوعی: من این زیبایی را در چشمان محبوبم دیدم و از صدای او به شدت تحت تأثیر قرار گرفتم. این صدا مرا به یاد لطف و رحمت الهی انداخت.
هوش مصنوعی: همین حالا سکوت کن ای حسین، زیرا در اینجا دیگر جایی برای صحبت نیست. از این پس به جستجوی متن بپرداز، چرا که آرامش روحی در آن نهفته است.
هوش مصنوعی: وقتی غم غربت بر در زندگیم نشسته و دیگران را از خودم دور کرده، من هم به دنبال رهایی از این وضعیت رفتم و گفتم که لحظهای برای دوری از این درد است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.