ای دل از وحشت سرای دار گیتی کن کران
بال همت باز کن بر پر بر اوج لامکان
چون قبای جان تو دارد طرازی از بقا
دامن همت ز گرد عالم فانی فشان
در نورد این فرش خاکی را که هنگام عروج
هست مرغ همتت را عرش کمتر آشیان
در مغیلان گاه غولانت چرا باید نشست
چون چراگاهت مقرر گشت در گلزار جان
سرمه چشم دل از خاک سیاه فقر کن
پیش از آنساعت که گردد استخوانت سرمه دان
کشتی عمرت از این غرقاب کی یابد نجات
تا هوای نفس تو باد است و شهوت بادبان
چون همای همتت بگشاد بال کبریا
باشد از یک بیضه کمتر پیش او هفت آسمان
از پی اسرار اسری شبروی کن شبروی
تا براق دولتت را برق نبود همعنان
گر بخلوتخانه وحدت ترا باری بود
خویشتن چون حلقه باری از درونشان در نشان
دلدل دل در چراگاه از ریاض خلد ساز
چشم آخر بین تو بند از آخور آخر زمان
از نوید عاطفت والله یدعوا گوش کن
تا ترا رضوان شود در روضه کمتر میزبان
توشه ای از خوشه چرخ و ثوابت کم طلب
چون خران کاه کش کمجوی راه کهکشان
چشم بر قرص مه و خورشید تا کی باشدت
بگذر و بگذار با دونان گیتی این دونان
زین ابای بی نمک دستت میالا تا شوی
بر سر خوان ابیت عند ربی میهمان
پاسبان بر بام قصرت از قصور همت است
بندگی کن تا شود حفظ خدایت پاسبان
سایبان از فضل حق گر هست هیچت باک نیست
بر در و دیوار قصرت گر نباشد سایبان
همدمی چون نیست پیدا راز پنهان خوشتر است
محرمی چون نیست حاصل مهر بهتر بر دهان
زین زبان دانی شوی فردا زبانی را زبون
گر تو نتوانی شدن امروز مالک بر زبان
بر در و دیوار کثرت آتش دل چون زنی
یابی از توفیق حق بر بام وحدت نردبان
گر غبار بندگی سازی طراز آستین
بر در قربت توانی گشت خاک آستان
دم ز آوا برکش و با رنگ بی رنگی بساز
رنگ و آوا را بهل با ارغوان و ارغنان
بادیه پر غول و تو در خواب غفلت مانده ای
با چنین خفتن عجب باشد اگر یابی امان
کعبه مقصود دور است و تو غافل خفته ای
خیز و محمل بند چون در جنبش آمد کاروان
قافله بگذشت و تو بانگ درا می نشنوی
زانکه هست از جوش غفلت گوش جان تو گران
مال و سر افشان بپای فقر و جان ایثار کن
کین متاع نازنین ناید بدستت رایگان
چون نجیب فقر آمد زیر زینت کی کند
حادثات دهر سوی تو جنیبتها روان
دیده از عیب همه اسرار باید دوختن
تا زبانت گردد از اسرار غیبی ترجمان
مرد معنی را ز قول و فعل میباید شناخت
راه حق نتوان سپردن با رداء و طیلسان
طیلسان بر دوش تو سودی نخواهد داشتن
چون تو با معجر برون آئی از این طی لسان
تا تو با خویشی نیابی هرگز از جانان خبر
بی نشان شو تا توانی یافت از وصلش نشان
از هویت دم زنی باشی عزیز هر دو کون
با هوا همراه گردی آیدت ذل هوان
کی رسی از لا بالا تا نباشد مرترا
مرکب لاهوت از الا و هو در زیر ران
دل بوسواس امل دور افتد از حضرت بلی
آدم از یک وسوسه بیرون شد از صدر جنان
راه حق در پیش و رهبر نفس هشداری حسین
منزلت پر آفتست و غول داری دیده بان
نفس چون در ملک خورسندی برافرازد علم
خسروش خاسر نماید هم بود طاغی طغان
گر ز سر نیستی و هستیت باشد خبر
کی شود از نیستی غمگین ز هستی شادمان
عمر کوته شد سکندر را بدان ملکی که هست
خضر را با مفلسی بنگر حیات جاودان
ای خداوندی که بر مرصاد جانها حاکمی
جان ما را زین رصدگاه حوادث وارهان
فکر سودای جهان جان مرا محبوس کرد
جان خلاصم ده ز فکر اینم و سودای آن
پادشاها از کمال لطف خود ده جذبه ای
وانگه این بیچاره را از ننگ هستی وارهان
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این متن شعری فلسفی و عرفانی است که به انسانها توصیه میکند از دنیا و تعلقات دنیوی خود فاصله بگیرند و به عروج معنوی و هدفهای عالی خود بپردازند. شاعر به خواننده میگوید که نباید به ترس از زندگی دنیا دچار شود و باید هوش و همت خود را برای رسیدن به اوج معنویت و الهیات بکار گیرد. او از مشکلات و فقر میگوید و اینکه انسان باید به جایگاه حقیقی خود پی ببرد. همچنین، تأکید میشود که وابستگی به مادیات مانع از رسیدن به نعمتهای روحانی است. در پایان، شاعر از خداوند میخواهد که جان انسانها را از مشکلات دنیا رهایی بخشد و به زندگی واقعی و معنوی هدایت کند.
هوش مصنوعی: ای دل، از ترس زندگی در این دنیا دل نکن و پرچم همت را بلند کن تا بر فراز آسمانها پرواز کنی.
هوش مصنوعی: چون جان تو زیبایی و جاودانگی دارد، پس باید تلاش و همتت را از گرد و غبار این دنیا و جهان فانی دور کنی.
هوش مصنوعی: پرندهی آرزوهای تو باید از این زمین گذر کند؛ چون هنگام پرواز، جایگاهش بالاتر از عرش است و نباید در زمین محدود بماند.
هوش مصنوعی: در مکانی که غولها و موجودات بزرگ وجود دارند، چرا باید وقتم را تلف کنم؟ وقتی که زندگی و روح من به زیبایی و آرامش گلزارها تأسیس شده است.
هوش مصنوعی: چشم دل خود را با سرمهای از خاک سیاه فقر بیارایید، پیش از آنکه زمان بگذرد و استخوانهای شما سرمهدان شود.
هوش مصنوعی: عمر تو مانند کشتیای است که در طوفانی غرقاب در حال حرکت است و نمیتواند نجات یابد، چرا که تو همچنان به خواستهها و تمایلات نفسانیات وابستهای و آنها همچون بادبان کشتی را حرکت میدهند.
هوش مصنوعی: وقتی اراده و همت تو پر باز کند، مقام تو به اندازهای بلند خواهد بود که از یک تخم مرغ نیز کمتر نمیارزد که در برابر او هفت آسمان وجود دارد.
هوش مصنوعی: برای درک رازها و حقایق، به دنبال روشنایی و آگاهی برو، چون اگر شبرو و پر سرعت باشی، موفقیت و شکوه تو به مانند نور درخشان خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر در خلوتخانهی وحدت، تو بارِ سنگینی بر دوش داری، خودت را مانند حلقهای درونی نشان بده.
هوش مصنوعی: دل شاد و آرامی که در باغ بهشتی همچون چراگاهی سرسبز است، حالا چشم تو را به خود جذب کرده و در انتهای مسیر، دورنمایی از رهایی را نشان میدهد.
هوش مصنوعی: از خبر محبت و احساساتت، به خدا گوش بده. تا این که با رضایت و خوشحالی در بهشت، کمتر منتظر مهمان دیگر باشی.
هوش مصنوعی: از زندگی بهرهای از خوبیها و نعمتها بردار، زیرا آنچه که همیشه ثابت و پابرجاست، کمطلبی را نمیپسندد. مانند خرها که در جستجوی کاه هستند، به دنبال خوشبختی و راهی برای رسیدن به عالیترین مقامات باشید.
هوش مصنوعی: به چه مدت میخواهی به زیبایی و روشنایی ماه و خورشید نگاه کنی؟ بهتر است که از این زیباییها بگذری و با افرادی که در دنیا ارزش کمتری دارند، همنشینی نکنی.
هوش مصنوعی: از این لباس بیمزه و بیخاصیت دوری کن تا بتوانی مهمان سفرهای شوی که در آن نزد خدا مقام و ارزشی داری.
هوش مصنوعی: نگهبان بر بام قصر تو، از ناتوانی اراده توست. پس تو به خدمتگزاری بپرداز تا خداوند نگهبان تو باشد.
هوش مصنوعی: اگر سایبانی از نعمتهای خداوند بر سر تو باشد، نگران هیچ چیز نخواهی بود، حتی اگر دیوارها و درهای کاخ تو بدون سایبان باشند.
هوش مصنوعی: وقتی در کنار کسی برای صحبت و رازگویی نیست، بهتر است که رازها را نهان نگهداریم. چون اگر همدمی برای بیان محبت و احساسات وجود نداشته باشد، بیفایده است که آنها را بیان کنیم.
هوش مصنوعی: اگر امروز نتوانی زبانات را کنترل کنی، روزی ممکن است تسلط و تسلط بر زبانی را به دست آوری.
هوش مصنوعی: وقتی که دل پر از آتش آرزوها و آرمانهاست، اگر به توفیق الهی دست پیدا کنی، میتوانی به سطحی بالاتر و وحدتی دست یابی.
هوش مصنوعی: اگر لباس خواری و بندگی را برگزینی، میتوانی با افتخار بر آستان عبادت تو بایستی و خود را به خاک آنجا نزدیک کنی.
هوش مصنوعی: از صدای روحبخش دم بزن و با رنگی که هیچ رنگی ندارد، به خلق رنگ و صدا ادامه بده و آن را با رنگهای ارغوانی و زعفرانی ترکیب کن.
هوش مصنوعی: در دشت پر از خطر و وحشت، تو در خواب بیخبری به سر میبری. با این حال، اگر به مشکلات و نامرئیها دقت نکردهای، چگونه میتوانی انتظار داشته باشی که از آسیبها در امان بمانی؟
هوش مصنوعی: کعبه نماد هدف است و تو غافل و در خواب به سر میبری. برخیز و زودتر آماده شو، زیرا وقتی کاروان به حرکت درمیآید، وقت غفلت تمام شده است.
هوش مصنوعی: قافله دیگه رد شده و تو صدای درا رو نمیشنوی، چون غفلت باعث شده که گوش جانت سنگین بشه.
هوش مصنوعی: اموال و جان خود را برای فقر و ایثار کردن خرج کن، زیرا این نعمت گرانبها به راحتی به دست نمیآید.
هوش مصنوعی: وقتی فقر به نجابت و افتخار خود دست یابد، دیگر حوادث و مشکلات زمانه چه تأثیری بر تو خواهند داشت؟
هوش مصنوعی: برای اینکه بتوانی از اسرار پنهان و غیبی صحبت کنی، باید چشم خود را به روی عیوب دیگران ببندی و به آنها توجه نکنیم.
هوش مصنوعی: برای درک واقعی یک فرد، باید به گفتار و رفتار او نگاه کرد. مسیر درست را نمیتوان تنها با ظواهر و لباسهای زینتی پیدا کرد.
هوش مصنوعی: وقتی تو با حجاب و روشی خاص از این دنیا خارج شوی، هیچ چیز دیگری فایدهای نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو با دوستان و خواص خود نزدیکی و ارتباطی نداشته باشی، هرگز نمیتوانی از محبوب خبری به دست آوری. در صورتی که میخواهی نشانهای از وصال او پیدا کنی، باید به دنبال ارتباط و نزدیکی باشی.
هوش مصنوعی: وقتی از هویت و ویژگیهای خود سخن میگویی، عزیزم، هر دو جنبه وجودت با آرزوها و خواستههایت همنوایی پیدا میکند و این هماهنگی میتواند به تو عزت و آرامش ببخشد.
هوش مصنوعی: هرگز به مقام و مرتبهای بالا نخواهی رسید، مگر اینکه مرکب وجودت از نیروی الهی و معنوی ساخته شده باشد و آن نیروی الهی در وجود تو جاری باشد.
هوش مصنوعی: دل انسان به خاطر نگرانیها و وسواسهای بیمورد، از مقامهای بالا و معنوی دور میشود. همانطور که آدم از بهشت تنها به خاطر یک وسوسه بیرون رانده شد.
هوش مصنوعی: در مسیر حق، حسین به عنوان راهنما و هشداری برای ما قرار دارد. منزلت او با چالشها و خطرات زیادی همراه است و باید مراقب بود.
هوش مصنوعی: به هنگام خوشحالی و شادی، نفس انسان به رفعت و تعالی میرسد و در این شرایط، حتی بزرگترین جباران و ستمگران نیز به زوال و شکست میافتند. این نفس، در اوج شادی، میتواند سرکش و نافرمان شود.
هوش مصنوعی: اگر از وجودت خبری نیست و فقط به فکر نیستی، چگونه میتوانی از نبودن غمگین باشی یا از وجود شادمان؟
هوش مصنوعی: عمر اسکندر به دلیل سلطنت و قدرتش کوتاه شد، اما فردی مانند خضر که زندگیاش به طول انجامید، در فقر و نداری زندگی میکند. این نشان میدهد که زندگی جاودانه به ثروت و مقام بستگی ندارد.
هوش مصنوعی: ای پروردگاری که بر نظارت جانها مسلطی، جان ما را از این تماشاگاه حوادث نجات بده.
هوش مصنوعی: اندیشه و آرزوی دنیا روح من را در بند کرده است، پس ای جان، مرا از این افکار و آرزوها آزاد کن.
هوش مصنوعی: ای پادشاه، لطف خود را شامل حال فرما و آن چنان تأثیری در دل این بیچاره بگذار که او را از عذاب و ننگ وجود در دنیا آزاد کنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خواسته تاراج گشته، سر نهاده بر زیان
لشکرت همواره یافه، چون رمهٔ رفته شبان
چیست آن آبی چو آتش و آهنی چون پرنیان
بیروان تن پیکری پاکیزه چون بیتنْ روان
گر بجنبانیش آب است، ار بلرزانی درخش
ور بیندازیش تیر است، ار بدو یازی کمان
از خرد آگاه نه در مغز باشد چون خرد
[...]
بس که جستم تا بیابم من از آن دلبر نشان
تا گمان اندر یقین گم شد یقین اندر گمان
تا که میجستم ندیدم تا بدیدم گم شدم
گم شده گم کرده را هرگز کجا یابد نشان
در خیال من نیامد در یقینم هم نبود
[...]
سرو دیدستم که باشد رسته اندر بوستان
بوستان هرگز ندیدیم رسته بر سرو روان
بوستانی ساختی تو برسر سرو سهی
پر گل و پر لاله و پر نرگس و پر ارغوان
ای بهار خوبرویان چند حیلت کرده ای
[...]
خسروا جائی بهمت ساختی، جائی بلند
پر ز خوان خواهی کنونش کرد و خواهی پر سخوان
تیر تو مفتاح شد در کار فتح قلعه ها
تیر تو مومول شد در دیده های دیده بان
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.